این یکی دو هفته، با چند تن از دوستان که صحبت میکردم مضمونی به طور یکسان از سوی آنها مطرح گشت و مکرر شدنش مایۀ تعجبم شد. همه از این ابراز تعجب میکردند که اصلاح طلبان، به محض اینکه از بعد از جنبش سبز، از ایران به خارج سرازیر شدند، بدون هیچیک از مشکلات معمولی که پناهندگان ایرانی، از انقلاب به این سو با آنها روبرو شده بودند، نه در گرفتن پناهندگی و اقامت دچار مشکلی شدند، نه در یافتن خانه و حتی شغل ـ جا افتادنشان در رسانه های خارج نیز که به اشغال کاملشان درآمده که جای خود دارد. داستان مایۀ حیرت همۀ این دوستان بود و باید انصاف داد که جا هم داشت که باشد.
چگونه چنین اتفاق عجیبی ممکن شده است و ناگهان یک گروه سیاسی خاص ایرانی، به عنوان گروه ممتاز اینگونه مورد استقبال قرار گرفته است.
روشن است که داستان نوعدوستی و حقوق بشر و کمک به مظلومان و اینها... در اینجا قابل پذیرش نیست. میدانیم که برد تبلیغاتی این مضامین هر چه که باشد، برد عملی آنها تا کجاست. میماند، تنها توضیحی که به نظر قابل قبول میاید، همراهی سیاسی است. اگر گروه اخیر اینچنین مورد حمایت قرار گرفته، به این دلیل است که حامیانش در مغرب زمین، چه آمریکا و چه اروپا، از نظر سیاسی مفیدش میانگاشته اند. تمام امتیازاتی که به اینها داده شده و مهتمر از همه، جا دادنشان در رسانه ها، با انگیزۀ سیاسی و به قصد انجام شده و مطلقاً اتفاقی نیست.
رابطۀ مثبت باند رفسنجانی که اصلاح طلبان آخرین نسل آن هستند، با قدرتهای غربی، بر هیچکس پوشیده نیست. از دوران خود پدرخوانده شروع شد، در دورۀ خاتمی به اوج رسید و روحانی هم در همین راه گام نهاد. مهمترین شاخص این همراهی، عقب نشینی در مورد مسئلۀ اتم بود که پشتیبانی پدرخوانده را داشت و خاتمی و روحانی هم بی محابا در آن گام نهادند تا ما را رساندند به اینجایی که هستیم. البته موسوی و کروبی دستشان به جایی بند نشد، اگر شده بود، به احتمال بسیار قوی، در عقب نشینی کوتاهی نمیکردند.
به این ترتیب میدانی برای استقبال از اصلاح طلبان باز شد که از اروپا تا آمریکا و از رسانه های دولتی تا اندیشکده های نو محافظه کار، گسترده است. اگر میبینید که از یک سر این طیف، تا سر دیگرش، خطی مستقیم کشیده شده که در هیچ کجا قطع نشده، به دلیل پیوستگی سیاسی است، نه از سر تصادف. اگر میبینید که بسیاری از اینها، یک پا در فلان رسانه دارند و پای دیگر در این یا آن اندیشکدۀ بدنام و نه خود و نه کارفرمایانشان، تضادی در این جریان نمیبینند، به همین دلیل همراهی سیاسی است، نه سادگی و بی خبری.
میتوان به جرأت ادعا کرد که در بین وزنه هایی که سیاست غرب در برابر اسلامگرایان حاکم گرد آورده است، اصلاح طلبان نیز در کنار پهلوی طلبان و شاید با مختصری فاصله از مجاهدین، جا و مکان خود را دارند و از مواهب این موقعیت برخوردارند. قطبی که در مقابل این هر سه قرار دارد، از کسانی تشکیل شده که پایبند به حفظ منافع ملی و آزادی ایرانیان هستند. قطبی که نه در رسانه های فارسی زبان غرب جایی دارد و نه ارتباطی با اندیشکده ها نو محافظه کار. قطبی که پشتش فقط و فقط به حمایت مردم ایران گرم است.
اگر سعادت کشور و ملت را طالبید، از این قطب پشتیبانی کنید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مقاله پیش از این در سایت ایران لیبرال (iranliberal.com) منتشر شد.
به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید
https://t.me/iran_liberal
اندر باب تزویرنامه خلجی، آرش فضیلت
ایران و آمریکا؛ دو درب خروجی! بابکداد