بعد از روی کار آمدن ترامپ در حاکمیت امریکا، سیاستهای امریکا به سمت تعیین و تکلیف جدی و جامع با نظام جمهوری اسلامی پیش رفت و مصداق بارز آن در این موضوع مشهود بود که حاکمیت فعلی امریکا گفت که "اگر توافقی بین جمهوری اسلامی و امریکا انجام بشود و مثلا باز در ایران شعار مرگ بر امریکا و اسراییل سر داده بشد توافق صورت گرفته توافق قابل قبولی نیست". سیاستهای کاخ سفید در دوره ریاست ترامپ از فرم سازشکارانه دول قبلی امریکا مبنی بر مماشات با جمهوری اسلامی خارج شد و به سمت حل و فصل نهایی مشکلات موجود پیش رفت. سیاست ترامپ در قبال ایران تعیین و تکلیف صریح، جامع و کامل تمام مشکلات بین دو طرف است، چیزی که بنظر برای جمهوری اسلامی زهرآگین است. در سیاست خارجی ترامپ با جمهوری اسلامی قرار نیست که با ایران بر سر موضوع هستهای توافق بشود اما در سایر موضوعات مورد اختلاف نظر توافقی صورت نپذیرد. سیاست صریح و جامع فعلی دولت امریکا جمهوری اسلامی را در سخت ترین شرایط از زمان پیروزی انقلاب اسلامی قرار داده است. بطور مثال در زمان تصرف سفارت امریکا در ایران و موضوع گروگان گیری پرسنل سفارت امریکا در ایران، به واسطه پشتوانه قوی مردمی جمهوری اسلامی در آن زمان، فشارهای مختلف امریکا آسیب زیادی جهت شکست جمهوری اسلامی ایجاد نمیکرد. اما در حال حاضر به جهت عدم وجود حمایت مردمی از جمهوری اسلامی سیاستهای تحریمی همه جانبه امریکا بر روی جمهوری اسلامی میتواند بسیار کمر شکن و تهدید کننده موجودیت آن باشد و با گذر زمان منجر به فروپاشی داخلی نظام جمهوری اسلامی بشود چون رابطه بین مردم و حاکمیت کاملا از هم کسیخته شده است.
سران جمهوری اسلامی که متوجه مقبولیت ترامپ در نظر سنجیهای اخیر ریاست جمهوری امریکا شدهاند و دولت ترامپ را یک دورهای نمیبینند و از سویی حمایت روسیه و چین را برای حفظ موجودیتشان ناکافی و غیر موثر تشخیص دادهاند، برنامه حفظ حکومتشان را به سمت درگیری محدود نظامی پیش میبرند، اما چرا؟
چون سران جمهوری اسلامی متوجه این نکته شدهاند که ترامپ به هیچ وجه خواهان براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق حمله نظامی سرتاسری نیست. بنابراین ایشان با علم به سیاست فوق مایلند که صرفا جنگی موضعی و محدودی را با امریکا ایجاد نمایند تا هم با تغییر وضعیت کشور از حالت معمولی به حالت جنگی کنترل خودشان را بر سرکوب اعتراضات مردمی پیش رو موجه تر قلمداد نمایند، همچنین نارکار آمدی، فساد و اشتباهات وحشتناک خودشان را توجیه نمایند، از سویی بتوانند با ایجاد اتحاد ملی بر علیه امریکا، مانع فروپاشی درونی نظام شوند تا بعد از شش سال حاکمیت ترامپ پایان یابد و نظام از این بحران جان سالم بدر ببرد. نکته بسیار مهمتر از سایر دلایل اینکه رهبر جمهوری اسلامی در تمام این سالها بر توسعه برنامه هستهای تاکید کرده است، پذیرش توقف برنامه هستهای را شکست حیثیتی عظیمی بر هویت و کارنامه خودش میبیند. بدین سان خامنهای بسیار مایل است که امریکا با حمله نظامی برنامه هستهای ایران را متوقف نماید تا لکه ننگ تسلیم در کارنامه او ثبت نشود. بنابراین او مایل است از طریق حملات محدود و بدون تلفات انسانی به امریکا که منجر به بروز جنگ تمام عیاری با امریکا نشود، برای امریکا بهانه سازی جهت حمله به تاسیسات هستهای را صادر نماید و چراغ سبزی را برای انهدام این تاسیسات به امریکا نشان بدهد. بنابراین قصد دارد به این شکل بدون پذیرش تسلیم و نوشیدن جام زهر، خود و جمهوری اسلامی را از مخمصه برنامه هستهای برهاند. تاکید بسیار زیاد خامنهای مبنی بر اینکه جنگ نخواهد شد تاکید بر بروز یک جنگ تمام و عیار بین جمهوری اسلامی و امریکاست، اما منظور او جنگی تاکتیکی نمیباشد که با تخریب سرمایه مردم ایران در تاسیسات هستهای به پایان میرسد. خامنهای برای حفظ ظاهر خویش و عدم پذیرش شکست در برنامه هسته ایش حاضر است تا کل تاسیسات هستهای ایران را به باد فنا بدهد. تاسیساتی که برای مردم ایران میلیاردها دلار هزینه سالیان متمادی فقر و فلاکت به بار آورد تا به ثمر برسد.
اقدامات خرابکارانه جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر به این هدف انجام شده است که منجر به تحریک و واکنش نظامی امریکا بشود. یعنی قبل از بردن برنامه هستهای ایران به سازمان ملل، امریکا اقدام نظامی علیه ایران انجام بدهد که موجب بروز موج محکومیت سیاسی علیه امریکا در سطح جهانی شود. حتی شلیک ایران به پهباد نظامی امریکا دلیلی بر همین مدعاست که ایران دوست دارد تا هم حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران انجام بشود و هم قبل از خروج ایران از برجام این حمله صورت بپذیرد تا امریکا در موضع ضعیف تری از لحاظ جهانی واقع شود. اما امریکا بسیار هوشمندانه عمل کرد و حمله تلافی جویانهاش را فعلا متوقف کرده است تا ابتدا ایران از برجام خارج بشود و بعد از آن با داشتن اجماع جهانی بدون درد سر و موجه تر برنامه تخریب صنایع هستهای ایران را پیاده نماید. در آن شرایط امریکا علاوه بر داشتن اجماع منطقهای، اجماع جهانی را نیز پشت سر خود خواهد داشت.
خلاصه بحث اینکه، دولت امریکا ادامه روند تحریمهای خرد کننده خود را تا عدم رویت تغییر رفتار واقعی نظام جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد تا منجر به فروپاشی نظام حاکم شود زیرا این نظام در طول چهل سال اخیر اثبات کرده است که اصلاح پذیر نیست. همانطوریکه در مثال میگویند که چوب خشک و سخت در برابر فشار و تغییر میشکند و چوب نرم خم میشود اما نمیشکند بنابراین لجاجت و سرسختی رژیم او را به سمت نابودی و شکست محتوم پیش خواهد برد. زمان و همه شرایط به نفع امریکا میباشد، اما بر عکس رژیم ایران با گذشت زمان، هر روز به فروپاشی و نابودی نزدیکتر میشود. مشکل هستهای ایران نیز از قرار معلوم پس از خروج ایران از معاهده برجام و صدور حکم محکومیت جمهوری اسلامی در سازمان ملل، به صورت حمله هوایی و موشکی امریکا به تاسیسات هستهای ایران حل خواهد شد که البته مورد رضایت خامنهای نیز میباشد چون خامنهای نابودی حیثیت، غرور و منیت خویش را ارجحتر از نابودی دارایی و جان مردم ایران میداند. در پایان بحث نکته امید بخش این است که منش سیاسی ترامپ مبنی بر حل مشکل با ایران به صورت جامع و سخت سری و جمود خامنهای و نظام جمهوری اسلامی نوید بخش نابودی کامل جمهوری اسلامی در آینده نزدیک میباشد.
نردبان این جهان ما و منیست عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست
"مولانا"
وظیفه دشوار انسان بودن! ابوالفضل محققی
قوانین شرعی اسلامی و قوانین و روابط بینالمللی نوین