مهدی تدینی - دیپلماسی ایرانی
انگار پیمانی نانوشته و بیانناشده میان ایران و دموکراتهای آمریکایی پدید آمده است. ایران و دموکراتها هر دو هدفی مشترک دارند، که در عین حال مهمترین هدفشان است: «بیرون راندن ترامپ از کاخ سفید». ایران یا باید تا امروز مذاکره میکرد یا باید کلاً قید مذاکره را میزد، که میدانیم کدام گزینه را انتخاب کرده است. حال اگر ترامپ برای چهار سال دوم در کاخ سفید بماند... نه نباید بماند. این همان هدفی است که دموکراتها دنبال میکنند. درست در روزی که ایران پهپاد آمریکا را سرنگون کرد، جو بایدن، نامزد اصلی دموکراتها به شدت به ترامپ تاخت و گفت سیاست آمریکا در قبال ایران فاجعهبار بوده است. این همان پیمان نانوشته که گفتم، نیست؟
اول مثالی تاریخی: ۱۹۱۳، وقتی بیم آن میرفت روزی آلمان و روسیه وارد جنگ شوند، روسها طرحی تصویب کردند که به موجب آن، نیروی نظامی روسیه دو میلیون نفر افزوده میشد و هزاران کیلومتر خطآهن جدید (که زیرساخت اصلی جنگ است) ساخته میشد. ژنرالهای آلمانی یک سال بعد، در آستانه جنگ جهانی اول، وقتی قرار بود تصمیم بگیرند وارد جنگ شوند یا نه، حساب کردند چرا باید صبر کنند و چند سال بعد با روسیهای بجنگند که ارتشش دو میلیون نفر قویتر است؟ پس گمان کردند جنگِ امروز بهتر از موکول کردن آن به آینده است.
تحریمهای آمریکا روزبهروز سختتر میشود. اروپا کمک دندانگیری به ایران نمیکند. تهدید برای خروج از برجام، از معدود ابزارهای باقیمانده برای ایران است. دیگر مشخص است از اروپاییها آبی گرم نمیشود. یعنی نمیتوانند، حتی اگر بخواهند. در غرب دولت اصلی اقتصاد است، دولتمردان پیشکاران اقتصادند. اگر اینطور پیش برود، پس از انتخابات ۲۰۲۰ ایران با مشکلاتی بیشتر با ترامپی روبه رو خواهد بود که تازه قرار است چهار سال دیگر بماند. اما ترامپ نقطهضعفی هنوز دارد...
تقریباً همه تحلیلگران اتفاقنظر دارند که تا انتخابات ۲۰۲۰ ترامپ هرگز قصد درگیری با ایران را ندارد. او کلاً مرد جنگ نیست، دغدغه اصلیاش ماندن در کاخ سفید است. به زودی پرونده کره شمالی را دوباره پیش میبرد. به توافق رسیدن با کره شمالی دو سال مانده به انتخابات سودی برایش نداشت، برای شب انتخابات لقمه تبلیغاتی دندانگیری میخواهد! پس احتمالاً در ماههای منتهی به انتخابات توافق بزرگی با کره شمالی خواهد کرد. میماند ایران...
مثال جنگ آلمان و روس را به یاد آوردید. در این مقطع ترامپ نه اراده و نه آمادگی لازم برای درگیری نظامی با ایران را دارد. برای درگیری با ایران به ائتلافی فراگیر، زمان فراوان، عزمی راسخ و ملی نیاز دارد، فعلاً هیچکدام را ندارد. طرف ایرانی حساب این را میکند و میگوید، پس اگر قرار است درگیری نظامی باشد، بهتر است امروز باشد که طرف مقابل اراده و توان لازم را ندارد. همینجا اتحاد نانوشته میان ایران و دموکراتها شکل میگیرد، با این شعار: «ضربه از ما، تحقیر از شما!» یعنی ایران هواپیمای آمریکایی را میزند و جو بایدن به ترامپ میتازد. شاید حساب میکنند برای شکست ترامپ در انتخابات، چند درصد ریزش آرا کافی باشد. قرار است سند بیکفایتی ترامپ را ایرانیها برای دموکراتها جور کنند (چنانکه زمانی ایران آنقدر گروگانها را نگهداشت، تا کارتر درانتخابات ۱۹۸۰ از ریگان شکست خورد). اگر هم ترامپ عنان از کف بدهد و وارد درگیری نظامی شود، عواقب سیاسی آن اصلاً معلوم نیست و به احتمال فراوان به شکست انتخاباتی ترامپ میانجامد (که توضیحش مفصل است).
اما این سیاستِ «ما میزنیم، شما تخریبش کنید»، پرمخاطره است. ترامپ هم در مقابل بهرههای خود را از تحریکات ایران میبرد. او با پای خود پلکان ترقی را از تجارت اقتصادی تا اداره سیاسی آمریکا پیموده است و در تبلیغات و بازی رسانهای همه ترفندها و حیلهها را بلد است. او از تحرکات ایران برای تبلیغات خود بهره خواهد برد و ژست صلحطلبی میگیرد. مدعی میشود جواب سرنگونی پهپاد را نداده، چون تعدادی ایرانی کشته میشدند. او با این ژست در سیاست خارجی اروپاییها را به اردوگاه خود میکشاند و در سیاست داخلی غیرت آمریکاییها را علیه ایران و دموکراتها میشوراند. مطمئن باشید به زودی به مردم آمریکا خواهد گفت: «دموکراتها میخواهند با کشوری صلح کنند که هواپیماهای ما را میزند!» (منتظر چنین توئیتی بمانیم).
از دیگر سو، اگر آمریکا به یکی از این کُنشهای ایران واکنشی نشان دهد، آیا دیگر میتوان در برجام ماند؟ خروج ایران از برجام از روز اول آرزوی ترامپ نبود؟