الاهه بقراط - کیهان لندن
حجتالاسلام محمد خاتمی که دو دولتاش به «دولت اصلاحات» و خودش به «رئیس جمهور اصلاحات» معروف شده در ماههای اخیر به دو نکتهی مهم اشاره کرد. اگرچه نکته اول به یک واقعیت اشاره دارد، اما نکته دوم بیشتر میتواند اشارهای پنهان، یا ناخواسته، به یک پروژه و استراتژی خطرناک باشد.
در اردیبهشت درباره انتخابات استصوابی مجلس شورای اسلامی (اسفند ۹۸) از قول او منتشر شد: «من اگر تَکرار هم کنم دیگر مردم رأی نمیدهند.» این فقط اعتراف به یک واقعیت از سوی سردمدار پروژهای است که میبایست استمرار نظام را تضمین کند.
اما کمی بعد وی در یک اظهار نظر عجیب، به گفته طرفدارانش دچار «سهو لسان» شده و درباره فدرالیسم گفت: «شاید در حال حاضر از نظر سیاسی مناسب نباشد اما مطلوبترین شیوه حکومت مردمی، اداره فدرالی است که آن زمان در وزارت کشور ۱۰ منطقه هم مشخص کردیم اما از نظر قانون اساسی نمیتوانیم فدراتیو باشیم.»
پنهان کردنی نیست که اصلاحطلبان بر روی «سوریهای شدن» و «خطر تجزیه کشور» در حالی از مدتها پیش تبلیغ میکنند که هر کسی، اگر مغرض نباشد، میبیند که مسبب همه اینها، در صورت وقوع، سیاستهای جمهوری اسلامی است! خود سوریه را نیز دخالتهای رژیم ایران، «سوریهای» کرده است!
اگر تمامی قطعات این سیاستهای شوم و «سهو لسان» همهی جناحین نظام در کنار هم قرار داده شود، آیا این سناریو قابل تصور نیست که اگر قرار بر نابودی کل نظام جمهوری اسلامی در ایران باشد، بهتر نیست آن را، حتی اگر شده در تکهای از خاک ایران، حفظ کرد؟!
شواهدی نیز برای این سناریو ماجراجویانه وجود دارد. یکی اینکه اصلاحطلبان در همه چیز این رژیم شریک هستند و هیچ دلیلی ندارد آنها را بر اساس آنچه خودشان تبلیغ میکنند، در سیاستهای جنگطلبانه و ماجراجویانهی نظام و همچنین سرکوب جنبشهای اعتراضی مردم شریک ندانست! آنها با وجود اینکه بخشی از حاکمیت هستند، آیا تا کنون اقدامی عملی و موفق علیه سرکوب و یا سیاستهای جنگافروزانه نظام داشتهاند تا بتوان حساب دیگری جدا از اصولگرایان برای آنها باز کرد؟! دیگر اینکه، آیا نگفتهاند همگی سرنشینان کشتی نظام هستند؟ آیا در برابر تغییر و براندازی، متحد یکدیگر نیستند؟! آیا هشدارهایشان برای استمرار و نجات نظام نیست؟
گمان نمیرود کسی از آنها ادعایی غیر از این داشته باشد. هشدارهای آنها دربارهی سوریهای شدن و تجزیهی ایران را نباید تنها یک جنگ روانی و تبلیغاتی دانست بلکه میتواند آخرین راه جناحین نظام برای حفظ و بقای «جمهوری اسلامی» اگر نه در همه ایران بلکه در تکهای از آن باشد! در این سناریو احتمالی، همه جناحین نظام درست مانند سرکوب و حفظ حکومتشان با یکدیگر متحد بوده و از حمایت تجزیهطلبان و برخی کشورهای قدرتمند جهان و همچنین رقیب ایران در منطقه نیز برخوردار خواهند بود!
آنچه باید در افکار عمومی «تکرار» شود، جنگطلبی و تلاش برای تجزیه و سوریهای کردن ایران توسط کلیت نظام با هدف بقای ایدهی آخرالزمانی «حکومت اسلامی» است؛ حتی اگر فقط در یک «اقلیم» از خاک ایران باشد! یا ایران از این نظام ویرانگر عبور خواهد کرد؛ یا آنها موفق خواهند شد!
دامنه جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا؟