حکایت موش و گربه بازی امریکا -و درست تر بگویم غرب- با ج.ا. حکایت غریبی شده است.
زمانی که داعش در خاورمیانه جولان می داد و ستون های تویوتاهای صفر کیلومتر، در روز روشن، با پرچم های نحس «لااله الا الله، محمد رسول الله»، در مناطق صحرایی تاخت و تاز می کرد، اولین سوالی که در ذهن بیننده ی آگاه به وجود می آمد این بود که ماهواره ها و پهپادهای تیزبین امریکایی کجا هستند که این ها را نمی بینند و با چند راکت کروز این دشمنان غرب و بشریت را به دیار عدم نمی فرستند؟
چرا به این جانوران آن قدر فرصت داده شد که هر روز بزرگ تر و جَری تر شوند طوری که مردم غرب هم در کشورهایشان از دست آن ها در امان نمانند و عراق و سوریه به آن وضع اسف بار دچار شوند؟
زمانی هم که اراده بر این قرار گرفت که داعش دیگر نباشد، تو گویی این گروه هرگز وجود نداشته و به ناگهان از صحنه ی سیاست جهان محو شود؟
حال حکایت ج.ا. است و باد شدنِ بادکنکی آن در حد انفجار، طوری که امر بر خود اسلامیون حاکم بر ایران هم مشتبه شده و به گونه ای در حال جولان دادن در آب های منطقه هستند که گویی امریکا و انگلیس بازیچه ی دست آن ها هستند و ج.ا. می تواند هرگاه خواست با دو تا هلیکوپتر قزمیت و چند تا کوماندو و چند لگن دریایی، خفت شان را در وسط آب ها بگیرد و هر بلایی خواست بر سرشان بیاورد.
یعنی امریکا نمی داند که محل استقرار این لگن های دریایی، که به قول خودشان یکی و دو تا هم نیست کجاست و نمی تواند آن ها را پیش از این که از جا بجنبند، در همان محل توقف شان نیست و نابود کند؟
البته امریکا ید طولایی در تبلیغات گمراه کننده و تلقین این که دشمن امریکا بسیار قوی ست و امریکا از قدرت آن نگران است و از درگیر شدن با آن احتراز می کند دارد و با همین تبلیغات معکوس، شوروی ها را -که البته قدرت نظامی عظیمی بودند- چنان به خودشان امیدوار کرد، که اصلا متوجه سقوط شان هم نشدند.
اما این که امریکا چرا آن ستون های نمایشی داعشی را در جا دود نکرد و به هوا نفرستاد و امروز هم محل پارک لگن های نمایشی سپاه را دود نمی کند و به هوا نمی فرستد این سوال را به ذهن ناظر می آورد که دلیل این خودداری چیست؟
آیا منافع امریکا ایجاب می کند که وضع همین طور که هست باقی بماند و حکومت مسخره ای مانند ج.ا.، منطقه و جهان را نا امن کند تا همسایگان ایران دچار وحشت شوند و بازار اسلحه رونق بگیرد؟
یا این که خبر رسیده که خامنه ای بیمار است و پای اش لب گور است و عنقریب عمر نحس اش به پایان خواهد رسید، و ایران، دچار آشوب خواهد شد و غیر از جناح های مختلف درون حکومت، تجزیه طلبان و مجاهدین خلق و کرد و بلوچ و عرب به جان هم خواهند افتاد و منافع زیادی به امریکا خواهند رساند؟
یعنی امریکا هرگز به منافع حاصل از آمدن یک حکومت آزاد و مردمی فکر نکرده و یک ایران آشوب زده ی اسقاط شده را به آن ترجیح می دهد و کشتی دزدی و قایق بازی را تا آن جا که بتواند تحمل می کند تا ببیند که وضع ایران از این که هست بدتر خواهد شد و منافع دراز مدت، از نشان دادن قدرت و ضرب شست و حفظ پرستیژ بین المللی بهتر خواهد بود؟
منتظر می مانیم و نتیجه ی این خامنه ای و ترامپ بازی را می بینیم...