سایت نقطه ـ این استخوانی که در گلوی خامنهای و نظام گیر کرده، موجب شده است تا دوباره از خاتمی مدد بجویند. از او خواستهاند تا این «آبروی» نگندیدهاش را، که برای مشتی پیرمرد «آکادمیک» در اروپا موجب بالارفتن ابروها و لبخند و تاییدی است، به میدان آورد. اما عاقلان و حتی کاسهبدستهای سیاست در اروپا میدانند که خاتمی هیچ نیست.
سید محمد خاتمی مقاله منتشر کرده است در روزنامهی گاردین؛ که ما خواهان صلح برای بشریت هستیم. از ۲۱ سال پیش و تا به امروز از تلاشاش در راستای «تلقیح» سیاستهای صلحآمیز و انساندوستانهی جمهوری اسلامی ایران به نگاه غرب به این جمهوری نوشته است و اینکه سرانجام غرب پذیرفته است که جمهوری اسلامی نه تنها نیرویی هستهای صلحآمیز میخواهد بلکه صلحدوست نیز هست.
اجازه بدهید نخست، به روش رایج کارمان، برجستههای پنهان شده در مقاله خاتمی را که «افتخارات» جمهوری اسلامی از دید او میتوان شمرد، بازبینیم:
۱ - به پیشنهاد خاتمی در سال ۲۰۰۱ موضوع «گفتگوی تمدنها» مقبول افتاد و با استقبال روبرو شد. ملت ایران نیز به این میدان تازه برای افزون شدن صلح در جهان و منطقه دل بست.
۲ - با وقوع «جنایت» بزرگ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، همه چیز تغییر کرد و جهان و منطقه گرفتار بحرانهای عظیمی شدند.
۳ - توسعهی برنامهی صلحآمیز هستهای ایران زمینه برای گفتگوی «صلح» شد و این گفتگوها سرانجام در دولت روحانی به توافق برجام انجامید.
۴ - ایران کاملا به برجام وفادار ماند و برای ادامهی «صلح» تلاش نمود.
۵ - همزمان با نقش تعیین کننده و مهارکننده جمهوری اسلامی ایران برای تروریسم داعش، آمریکا از برجام خارج شد. آمریکا به صلح ضربه زد. اقدامات «خصمانه» آمریکا علیه ملت ایران دوباره آغاز شد.
۶ - امروز خاورمیانه دچار وضعیتی است که خودش ایجاد نکرده است.
۷ - ملت ایران در بیش از صد سال گذشته مدام برای حفظ کرامت و استقلالاش مبارزه کرده و مقاومت خواهد کرد.
در پایان مقاله نیز، خاتمی که خود را، «کسی که عمرش را صرف دفاع از گفتگوی فرهنگها و تمدنها، صلح جهانی، دموکراسی، رواداری و حقوق بشر کرده است» میبیند، پیشنهاد «ائتلاف برای صلح» در سطح جهان می دهد.
اروپا و انگلستان و «ارض موعود ِ» خاتمی
چرا روزنامهی گاردین؟* انتخاب این روزنامه و اینکه این روزنامه این مطلب را با سرفصلهای بالا، سر مقالهی خود کرده است، جلب توجه میکند. گاردین یک روزنامهی چپ میانهرو اما در جدال پیگیر با سیاستهای دولت انگلستان است. مواضع گاردین تقریبا همهی سیاستهای همکاری و نزدیکی انگلستان و آمریکا را کاملا زیر سوال برده است و سخت به آنها تاخته است. گاردین با چینش رنگارنگ و نظم ویژه هفتگی خود در بازتاب مسائل و دیدگاهها یکی از روزنامههایی است که در «بهم ریختن» پازل سیاسی دولت و کشور موفق بوده است. اکنون یکی دو روز قبل از اینکه بوریس جانسون برای مقام نخست وزیری انگلستان (که از پیش پیروزی وی معلوم بود) برنده شود، انتشار این مقاله در گاردین از سوی «سفیر» صلح جمهوری اسلامی ایران دارای معنای خاصی است؛ شاید کمبود بودجه در کمفروشی فصل تابستان!
خاتمی به عنوان یکی از خوشسابقهترین سیاستمداران ایرانی در چشم جهانیان؛ آخوندی میانهرو و خندان که همواره «جایگاه مردم» و آزادی آنها را در ۲۱ سال «گوشزد» کرده است، اینک باز به میدان آمده است. دیگر بزرگان اهل قلم، با دست مریزادی از سوی نقطه، پاسخ سزاوار به دعوت خاتمی را برای «لبیک دوبارهی مردم به انتخابات» دادهاند. پاسخی هم به رئوف طاهری ** باشد تا شاید رای «عقل» و رگ «وطندوستی» و پلک «شرافت»اش باز بجنبند. اما، این شیرینكاری این پستهی خندان ملایان نیز نقدی میخواهد. تمام امید همچنان به اروپا است. ببینید این مدت چند صدبار از سوی جمهوری اسلامی با متانت، اشاره و تهدید و سرکشی روحانی و ظریف سعی کردهاند که فشار را کمتر کنند تا کمر این اقتدار خاورمیانه نشکند.
اما بیهوده است. ترامپ حتی موقعیت سیاسی خود را بخاطر ایران دارد به خطر میاندازد و از ادامهی برنامههایش دست بر نمیدارد و به توجیه نمیپردازد. برای آن بخشی از ایرانیها، که سالهاست یک حمایت خارجی را جهت تضعیف قدرت رژیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج میخواستهاند، از این بهتر تاکنون روی نداده است. این استخوانی که در گلوی خامنهای و نظام گیر کرده، موجب شده است تا دوباره از خاتمی مدد بجویند. از او خواستهاند تا این «آبروی» نگندیدهاش را، که برای مشتی پیرمرد «آکادمیک» در اروپا موجب بالارفتن ابروها و لبخند و تاییدی است، به میدان آورد. اما عاقلان و حتی کاسهبدستهای سیاست در اروپا میدانند که خاتمی هیچ نیست.
خاتمی با دیوانگان بسازد
خاتمی از ویژهگیهای قلم و سخناش این بود که همیشه جایگاه مردم و حقوق آنها را در ایران مجزا و کمینه اینکه بارز مینمود. صلح! این صلح که خاتمی اینبار خود را «پیک» و قاصد آن برانداز کرده است برای کیست؟ این چگونه صلحی است که ردپای جمهوری اسلامی در بخاک و خون کشیدن همهجا دیده میشود. خاتمی اگر در جلوی او یک لیست از پرسشهای بزرگ پیرامون «حقوق بشر» انسانها در ایران بگذارند، میتواند با کدام مداد بر روی این پرسشها خط بکشد که در درون این ترکیب «عزت و کرامت» انسان ایرانی جا نگیرند؟ ناپاک شدند این دو واژه از بس خاتمی و روحانی آن را در دهان چرخاندند.
خواست مردم کجای این نوشتهی پر تناقض خاتمی قرار دارد؟ میشود ملتی را گروگان گرفت و آزار داد و هرچه فریاد میزنند که: « ما یک رفراندوم آزاد میخواهیم»، به آنها بیتوجهی کرد و بر سرشان کوبید و سپس ادعای صلح برای جهان داشت. و این صلح، صلحی جهت کرامت انسان است؟
این صلح از چه جنسی است؟ آیا از این جنس نیست که دنیا با جمهوری اسلامی بسازد، موشكها را ببیند و به به گوید، قاسم سلیمانی را آزاد گذارد تا جنون، او را قهرمان سازد، سیاستمداران ایرانی را اجازه دهد که بگوید عراق و این کشور و آن کشور از آن ماست. این صلحی است که خاتمی میخواهد؟
آری، خاتمی مامور آرایش و ویراستاری جنون بیت رهبری، جنگطلبی سپاه، حسینیههای «دشمنی» با «ملتها» در آمریکا، مداحان بددهن، امنیتیهای والامقام چون لاجوردی است. خاتمی اینگونه مدافع صلح است. صلحی که مارهای سیاه آیتاللهها را در گودال مخوف «جادهی تشیع» پرورش میدهد! تا جهان، یک بار دیگر هم، پشیمان گردد!
او از استقلال مردم ایران حرف می زند. آیا استقلال به این است که چند دیوانه در جلوی دوربین و چند میلیون بدفهم را در خیابانها بریزید بخاطر دشمنی با اسراییل و آمریکا، ملت ما را از افتخار استقلال خبر دهند؟ روسیه که همیشه دشمن تمامیت ارضی ما بوده است جای پای سیاستهای استثمارش از روی فرش خانهی خامنهای تا کنج حریم پاکترین مردان و زنان وطندوست ایران دیده میشود. از ما بهره ببرد و بگذارد اسراییل جونان ایرانی را در سوریه بکشد. چین بخاطر بیغیرتی امثال خاتمی، زیرساختهای استانداردهای زندگی و مصرف کشور ما را ویران سازد و با اجناس دور ریختنیاش مردم را بازار خود ببیند. اروپا با منافع زیاد پولهای کلان از ما بگیرد و پیمانهای اقتصادی شل و بی ثبات را به جلوی دوربین آورد و ... این است استقلال آقای خاتمی و آنهم پس از چهل سال مجاهدتِ شما آخوندها؟ جدا که همچون انسانهایی بیخرد و لجبازید، جز لجاجت هیچ از شماها ندیدیم و چرکینی تاریخ و خاطرات ارزانیتان باد!
* https://www.theguardian.com/commentisfree/2019/jul/22/trump-punishing-iran-risks-full-scale-war