بنا بر آنچه در نشریه پترولوم اکونومیست منتشر شده است، قرارداد ننگینی بین ایران و چین در راه است و ایرانِ در هم آشفته امروز زیر حکمرانیِ آخوندها، بسادگی در چنگ چین گرفتار شده و استعمار نو چین بر ایران مسلط خواهد شد. چون همیشه در پیشینه این حکومت، همه چیز در پنهان کاری و بدون آگاهی مردم انجام میگیرد و حکومت اگر هم سخنی در باره قرارداد بگوید، آن را وارونه و به سودِ ایران نشان خواهد داد.
اگر چنین شود
اگر این قراداد اجرا شود، قضیه برای آینده ایران جدی تر از آن است که ما با سهل انگاری با آن برخورد کنیم و اجازه دهیم این قرارداد استعماری بر مردم ایران تحمیل شود. از هم اکنون باید گفت که: در ایران پس از این حکومت، همه قراردادهاییِ که در زمان حکومت اسلامی بدون آگاهی مردم از زیر و بم آن بسته شده و به سود مردم ایران نبوده، ارزشی نخواهد داشت و فسخ خواهد شد.
آنگونه که شاهد بودهایم، بخش بیشترِ سهم ایران در دریای خزر را که با دست باز در برابر روسها به بادِ فنا داده اند؛ پیش از این چینیها با تکیه بر بی کفایتی، دلالی و رانت خواری آخوندها و وابستگانِ دزد آنها، با سرریز کردنِ تولیدهای بی کیفیت و بُنجُل خود بخشی از فرآوردههای کشاورزی و صنعتِ بومی ایران را از بین برده و افزون بر آن با قراردادِ پنهانی دیگری، که امروز همه از آن آگاه شدهاند، به شکلِ گسترده به ماهی گیری در جنوب ایران پرداخته، نسلِ گونه هایی از ماهیان و آبزیها را در جنوب ایران روفته و نابود کردهاند. آنها، بنا بر گزارشِ یاد شده، اینک دست اندر کارِ قراردادِ ۲۵ سالهای با حکومت اسلامی هستند با سرمایه گذاریهای هنگفتِ ۲۸۰ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و ۱۲۰ میلیارد دلار برای توسعه زیرساختهای تولید و حمل و نقل ایران و فرستادن ۵۰۰۰ نیروی نظامی به بهانه نگهبانی از کارکنان و امنیتِ اجرایِ پروژه هایِ خود! گذشته از آن نفت ایران را نیز در همه زمان قرارداد با ۳۰٪ پایین تر از بهای روز خواهند خرید. در حقیقت در اندیشه هم وام دار کردن سنگینِ ایرانِ از هم پاشیده، هم به دست آوردن انرژیِ ارزان و هم گشودنِ یک جای پای استوار و ایجادِ پایگاهِ نظامی و اندک، اندک تسلط بر جامعه، اقتصاد و سیاست ایران هستند! آنها میخواهند با روش هایِ تازه نو استعماری، ایران را به این شکلِ مستعمره خود کرده و بخش هایی از خاکِ میهن ما را در اختیار بگیرند کاری که پیش از این در آفریقا و در آسیا انجام دادهاند و با بستن قراردادها، اجرای پروزهها و دادن وام هایِ کلان به کشورهایِ نادارِ جهانِ سومی، چون کنیا و یا سرلانکا و سپس به بهانه عدم اجرای تعهدها و پرداختها، بخشی از خاک این کشورها را بلعیده و در اختیار خود گرفتهاند. برای نمونه دو بندر یکی در کنیا بنام مومباسا و دیگری در سریلانکا به نام هامباتوتا با همین بهانه عدم اجرای تعهدها و عدمِ پرداخت وامها را به تملک خود در آوردهاند. چینیها روز بروز در برابری با آمریکا، با روش هایِ گوناگون، که خود به بحث جدایی نیاز دارد، نفوذ خود را در پهنه جهان گسترده تر کردهاند. در همین سوئد، آنها پروژه هایِ بزرگی را در دست گرفته و یکی از مهمترین شرکت هایِ بزرگ و نام آورِ تولیدِ صنعتی سوئد یعنی اتوموبیل سازی ولوو را در سال ۲۰۱۰ را خریدهاند و در شرکتهای بزرگ دیگری سرمایه گذاری کردهاند. سوئد ولی چون خود کشوری با حساب و کتاب و از دیدِ دانش و پیشرفت در زمینههای گوناگون توانمند است و سیاستمدارانی زیرک و آینده نگر دارد، چین نه تنها توانایی نفوذ در جامعه سوئد را ندارد که از دیدِ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، سوئد واژگونه ایران، بسیار پبشرفته تر از چین است و وضع آن با ایرانِ گرفتارِ دیدگاه هایِ پس مانده آخوندها که در آن از آزادی، سیستم درست سیاسی/ اجتماعی، پیشرفتهای علمی و صنعتی خبری نیست و در فساد و تباهی دست و پا میزند و حکومت پُرگو ولی تو خالی حتا در تامین نیاز هایِ نخستین جامعه درمانده است، قابل سنجش نیست.
هر چه هست نابود شود تنها ما در قدرت بمانیم!
امروز دیگر بر همه ما روشن است که همه کوشش حکومت اسلامی ماندن براریکه قدرت است. نه مردم و نه سرزمین ایران برای آنها اندک اهمیتی ندارند. تا کنون خاکِ ارزشمند ایران را که بار، بار به کشورهایِ عرب فروختهاند، میلیونها تن نفت مجانی که به تبهکارِ آدمکشی چون بشاراسد دادهاند، میلیونها هکتار از جنگلها را نابود کردهاند، شماری از دریاچه هایِ کهن ایران را با ندانم کاری و بی برنامگی خشکاندهاند (تنها بخشی از آن سهم ناسازگاری طبیعت و کمبود بارندگی بوده است)، آسیبهای فراوان به یادگارهای پُر ارزشِ تاریخی/ فرهنگی ایران زدهاند و... اینها همه نابود کردن سرمایههای مردم ایران است که قصه پُر غصه دراز دامنی است و گفتناش تنها تکرار است.
میوه سیاستِ نه شرقی نه غربی
ـ چهل سال حکومت ریاکارانه و پنهان کاری در همه زمینهها، پایانش همین میشود. سیاست نه غربی این حکومت تنها برای فریب ساده دلان است زیرا نخست اینکه غرب که تنها آمریکا نیست و همه کشورهایِ اروپا را در بر میگیرد، دیگر اینکه در همه این چهل سال و با وجود تحریمها هرگزارتباط تجاری، اقتصادی با غرب و حتا با خود آمریکا بریده نشده است. گذشته از آن حکومت دور از چشم مردم با همین آمریکا بارها تماس داشته و حتا در جنگ با عراق از آمریکا اسلحه دریافت کرده است و البته با یاریِ اسراییل که چهل سال مرگ بر او سر دادهاند. همچنین در یورش نظامی آمریکا به افغانستان و عراق با آمریکا همکاری نموده است (رفسنجانی به روشنی در این باره گفته است).
ـ سیاست نه شرقی نیز که به فضاحت بارترینِ دورانِ تاریخِ ایران منتهی شده است زیرا گذشته از تبدیل شدن ایران به حیاط خلوتِ روسیه که ضمن بُردنِ سودهایِ کلان اقتصادی و مالی، ایران را در زد و بندهای سیاسی در میدان جهانی و برای امتیاز گیری به کارت برنده خود مبدل نموده است و از همه جهت سود میبرد. چین این غول تازه سرمایه داری نیز در پوشش کمونیسم این بار جای انگلستان را گرفته و در ایران میدانِ بازی گسترده یافته است. چنانکه آمد چینیها بخش زیادی از کشاورزی و صنعت بومی ایران را فلج کرده و اینک در بهره وری از در هم ریختن شیرازه کارِ حکومتِ اسلامی و بی پولی وانزوای شدید آن، چنگ بر سرزمین ایران انداختهاند. اگر این قرارداد بخواهد اجرا شود و ما دست به اعتراض و پایداری در برابر اجرای آن نزنیم، به گونهای مستعمره چین شده و برای همیشه تاریخ سرافکنده خواهیم شد.
دو شعر از رضا مقصدی برای «دختر آبی»
کمپینی برای تندرستی و حقوق بشر، فریبا داوودی مهاجر