کیهان لندن - ورزشکاران ایرانی نباید با اسرائیلیها مسابقه بدهند و به این خاطر باید شانس پیروزی خود را داوطلبانه از دست بدهند. سعید ملایی قهرمان جودو ایران دیگر حاضر به پذیرش این تحمیل نیست و اکنون مدتی است در آلمان پناه گرفته است.
خبرنگار روزنامه دیتسایت آلمان که در محلی خارج از اقامتگاه ملایی به دیدار او رفته و درباره او مینویسد: «با دیدن او فورا در مییابیم که او یک مبارزهجو است. صورتش از مسابقات ضربه دیده و بینیاش کج و گوش راستش شکسته است. ملایی را «ببر تهران» مینامند، اما صدایش نرم و لطیف است و در ضمن گفتگو از نگاه مستقیم به مخاطب میپرهیزد».
دیتسایت مینویسد، این ورزشکار ۲۷ ساله یکی از بهترین جودوکاران جهان است. او که سال گذشته در وزن ۸۱ کیلوگرم قهرمان جهان شده، به آرامی میگوید: «من یک جنگندهام و میخواهم همیشه بجنگم». ملایی میخواهد حتی علیه قدرتمندترین دشمن خود نیز که تا حال همواره در برابر او بازنده بوده است، وارد صحنه شود. این دشمن کسی نیست جز رژیم حاکم بر میهناش ایران که در فرار از آن خود را در آلمان پنهان کرده است.
ملایی میخواست در پایان ماه اوت امسال بار دیگر در مسابقات قهرمانی جهان در توکیو مقام خود را به عنوان قهرمان جودو جهان حفظ کند، اما به دستور تهران مجبور شد ببازد وگرنه میبایست در فینال مسابقات با ساگی موکی جودوکار اسرائیلی مسابقه بدهد.
مبارزه تن به تن میان ورزشکاران ایرانی و اسرائیلی باب پسند حکومت اسلامی ایران نیست. ملایی به عنوان سرشناسترین ورزشکار ایرانی تصمیم گرفته است در برابر این دکترین بایستد. او میگوید: «من شب و روز را با این رویا سپری کردم که عنوان قهرمانی جهان را برای خودم حفظ کنم. برای من به عنوان ورزشکار در ایران آزادی وجود ندارد. دلیل اینکه الان اینجا نشستهام همین است».
او به همین دلیل به رژیم حاکم بر کشور خودش پشت کرده و خود و خانوادهاش را به خطر انداخته است.
مخفیگاهی در جنوب آلمان
جمهوری اسلامی سالهاست برای سیاست ضداسرائیلی خود از ورزش سوء استفاده میکند. از زمان پیروزی جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹، اسرائیل در زبان خشکاندیشان حاکم بر ایران شیطان کوچک نام گرفته و برای آنها همانقدر منفور است که شیطان بزرگ یعنی آمریکا. حتی رئیس جمهور بهاصطلاح میانهرو، حسن روحانی، نیز سال گذشته از اسرائیل به عنوان «غده سرطانی» نام برد. در ارتباط با ورزشکاران، رهبری جمهوری اسلامی همان دیدگاه لئو تروتسکی را پیش میبرد که ورزش را جانشینی برای برخورد سیاسی میدانست؛ از آنجا که رژیم حاکم بر ایران اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت نمیشناسد، ورزشکاران این کشور هم نباید در برابر ورزشکاران اسرائیل قرار بگیرند، زیرا این کار به معنای به رسمیت شناختن اسرائیل خواهد بود!
ملایی از خود در برابر این روش دفاع کرده و روشن ساخته است که ایران چگونه بر ورزشکاران خود فشار میآورد. او ابتدا در مسابقات مقدماتی جام جهانی تسلیم این فشار شد، اما بعد تصمیم گرفت علیه آن به افکار عمومی مراجعه کند. به این دلیل اکنون در تهران تمرین نمیکند، بلکه در محلی در جنوب آلمان اقامت گزیده که نشانی آن را فدراسیون جهانی برای حفاظت از او اعلام نمیکند.
سالن کنفرانسهای حفاظت شده یک هتل به عنوان محل انجام این مصاحبه برگزیده شده است. فدراسیون جهانی جودو نشانی محل را یک ساعت پیش از انجام مصاحبه در اختیار روزنامه دیتسایت قرار داد. امنیت ملایی و خانوادهاش تا این حد در معرض خطر است. او ناآرام به نظر میرسد. بیقراری را در خطوط چهره نمایندگان فدراسیون جهانی هم میتوان دید. ملایی میگوید: «فشارها در روزهای گذشته افزایش یافتهاند». هنگام صحبت کردن حالت چهرهاش تغییر نمیکند و نگاهش چنان ثابت به روبرو دوخته شده که انگار دارد متنی حفظ کرده را میخواند. ملایی تلاش زیادی میکند که واژهها را با دقت زیاد به کار بگیرد. مترجم او نیز، در حالی که عرق بر پیشانیاش نشسته، رفتاری مشابه دارد. برای هر دو کاملا روشن است که درک آنچه در توکیو اتفاق افتاده برای افکار عمومی جهانی سخت بوده است.
سفارشی که به تهدید انجامید
سعید ملایی توضیح میدهد که در طول مسابقات قهرمانی جهان در توکیو مسئولان ایرانی چهار بار او را مجبور به عقبنشینی کردند: «من دیگر سیر شدهام، سیر!» او در یک چهارم نهایی بر قهرمان المپیک روسی، چالمورسایف پیروز شد. اما مسئولان جمهوری اسلامی از او خواستند با وجود چشماندازی که برای پیروزی داشت، در مسابقه نیمه نهایی شرکت نکند زیرا در صورت پیروزی میبایست در فینال با جودوکار اسرائیلی روبرو شود.
پیش از مسابقه نیمه نهایی در برابر ماتیاس کیس بلژیکی، سفارش به یک تهدید جدی تبدیل شد. ناگهان یک کارمند سفارت جمهوری اسلامی وارد سالنی شد که مسابقات در آن برگزار میشدند. علاوه بر این، ملایی اندکی پیش از آغاز مسابقه نیمه نهایی یک پیام تلفنی از رضا صالحی امیری رئیس کمیته المپیک ملی ایران در یافت کرد. او گفت که ماموران امنیتی در خانه پدر و مادرش هستند. اینجا بود که مقاومت ملایی شکسته شد.
به این شکل، مسابقه نهایی میان ایران و اسرائیل برگزار نشد و نه تنها رویای ملایی برای دفاع از عنوان قهرمانی جهان نابود شد، بلکه او مسابقه برای مقام سوم را هم باخت. حتی یک عکس روی سکوی قهرمانی در کنار قهرمان اسرائیلی هم مطلوب رژیم ایران نبود. ملایی میگوید که در مسابقه برای مقام سوم هم تنها ده درصد قدرت خود را به کار گرفته است.
ملایی نمیخواهد فکر کند که ورزشکاران ایرانی دیگر در چنین موقعیتی چه میکردند. او میتوانست همانطور که در گذشته کشتیگیران، شناگران و سایر ورزشکاران کردهاند، بدون انتقاد از دکترین حاکم به زادگاه خود بازگردد، اما بیتردید به خاطر کلهشقی خود مورد مواخذه مسئولین رسمی قرار میگرفت. البته از آنجا که در زادگاه خود یک ستاره محبوب است، ممکن بود با برخورد اندک نرمتری هم روبرو شود، اما دیگر این را نمیخواست.
ملایی بجای این کار، سکوت خود را در همان مسابقات جهانی ژاپن شکست. فدراسیون جهانی جودو در پایگاه اینترنتی خود مصاحبهای را منتشر کرده که در آن قهرمان ایرانی تاکید میکند از سوی کمیته ملی المپیک ایران برای شکست تحت فشار قرار گرفته است. یک ویدئو او را نشان میدهد که چگونه تلفن میزند، با مسئولان صحبت میکند، صورتش را میان یک حوله میفشارد و میگرید و نمایندگان سایر ملتها به او دلداری میدهند. در این فیلم کوتاه او میگوید: «من ورزشکارم، نه سیاستمدار». او در گفتگو با دیتسایت بار دیگر تاکید میکند که هرگز با سیاست کاری نداشته و مایل است به منشور المپیک وفادار بماند که هر نوع تبعیضی را ممنوع میکند.
ماجرای میراسماعیلی و دژآگه
جمهوری اسلامی ایران در ماه مه ۲۰۱۹ در نامهای به فدراسیون جهانی جودو اعلام کرد که در آینده منشور المپیک را بدون هیچ محدودیتی رعایت خواهد کرد. در سالهای گذشته جمهوری اسلامی در موارد متعددی ورزشکاران را به اشکال مختلف از رقابت با اسرائیلیها باز داشته است. در مراسم گشایش بازیهای المپیک آتن سال ۲۰۰۴ آرش میراسماعیلی قهرمان جودو جهان پرچم جمهوری اسلامی را به اهتزاز در آورد، اما هنگام وزنکشی با دو کیلو اضافه وزن از دور مسابقات کنار زده شد. رقیب او در دور نخست مسابقات یک جودوکار اسرائیلی بود.
در آلمان ماجرای اشکان دژآگه بود که توجه افکار عمومی را علیه جمهوری اسلامی برانگیخت. این فوتبالیست که در کودکی از ایران به آلمان مهاجرت کرده و در برلین بزرگ شده است، در سال ۲۰۰۷ حاضر نشد همراه تیم ملی آلمان برای یک مسابقه به تل آویو برود. او در آن زمان به روزنامه بیلد گفت: «این کار دلایل سیاسی داشت. همه میدانند که من آلمانی- ایرانی هستم».
*منبع: روزنامه دیتسایت
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی