محمود دلخواسته: بعد از اینکه در فضای مجازی، بعضی از رهبران اصلاح طلب از جمله آقایان محمد خاتمی و تاجزاده در اعتراض به حق خود در رابطه با دستگیری بعضی از نزدیکان خانم مسیح علینژاد، خواستار یاد گیری از رفتار آیت الله بهشتی، در جریان کودتای خرداد ۶۰، با همسر آقای بنی صدر، خانم عذرا حسینی شدند و اینکه ایشان با ریسک شخصی دستور آزادی خانم حسینی را دادند، با آقای بنی صدر تماس گرفتم و نظر ایشان را در اینمورد جویا شدم.
ایشان در پاسخ گفتند واقعیت امر این است که، بعد از مهاجرت به پاریس، برای افشای روابط ارگانیک میان ریگانیسم و خمینیسم، پیامی از سوی سفیر الجزایر در ایران دریافت کردم که بنابر آن، عامل آزادی همسرم، خانم عذرا حسینی، او بوده است. با دفتر آقای خمینی تماس گرفته و گفته است که دستگیری زن بیگناه رئیس جمهوری بر اساس کدام حکم اسلام است؟ توضیح شما به دنیای اسلام و برای مسلمانان چیست؟ و آقای خمینی دستور آزادی همسر شما را دادند.
سالها بعد، آقای موسوی اردبیلی، مدعی شد که به اصرار آقای بهشتی همسر من آزاد شدهاست. الا این که ادعای او خالی از تناقض نیست:
۱. آقای اردبیلی که خود را مجتهد میدانسته، میگوید: آقای بهشتی گفته است باید همسر بنیصدر آزاد شود و او میگفتهاست باید او را نگهداریم تا بنیصدر خود را معرفی کند. در این گفته او، دو اعتراف است. یکی به بیدینی و قانون نشناسی خود او و تصدیق بیگناهی همسر بنیصدر و نیز تهدید حیات او. چرا که باید چنین تهدیدی وجود داشته باشد، باید بنیصدر را تهدید میکردند اگر خود را معرفی نکند، همسرش را اعدام میکنند تا که بنیصدر برای نجات جان همسرش، خود را معرفی کند. و نیز آقای موسوی اردبیلی تصدیق میکند، بنیصدر از قماش آنها نبود و نیست و هرگاه همسرش زندانی میشد، بخاطر نجات او، خود را معرفی میکرد.
۲. اما اینکه آقای بهشتی اصرار در آزاد کردن همسر بیگناه رئیس جمهوری کردهاست که گناهش دفاع از حقوق انسان و استقلال و آزادی و ایستادگی در برابر سازش کنندگان با بیگانه با هدف بازسازی استبداد وابسته بوده و هست، با رفتار عمومی او نمیخواند. با گماردن لاجوردی به دادستانی انقلاب و اعدام همه شب نوجوانان و جوانان نمیخواند. با تشکیل گروههای چماقدار که بطور متوسط، هفتهای ۱۴۰۰ بار به گروهها و سازمانها حمله میکردند و میکشتند و زخمی میکردند و آتش میزدند نمیخواند. با به متصدیان جنایت در «دادگاههای انقلاب»، لباس قاضی پوشاندن و راندن قضات شجاع و پاک و سپردن جای آنها به روحانی نماهای جنایت پیشه و فاسد، نمیخواند. با زد و بند با ریگان و بوش بر سرگروگانها و تقلب در انتخابات مجلس و... بقصد کودتا بر ضد تجربه دموکراسی نمیخواند. آقای بهشتی را نمیتوان کسی شمرد که بخاطر بیگناهان گرفتار در چنگال جنایتکاران، دل نگران میشد. او مشاور فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش در رﮊیم پهلوی بود. بنیصدر یک شب تا صبح کوشید جلو اعدام او را بگیرد و او اعدام شد. و...
مگر اینکه، در جا متوجه شده بود که رودست خودره و نوبت او است که حذف شود. دانستنی که شهید لاهوتی نزد آقای خمینی میرود و نزد او التماس میکند کودتا را تصدی نکند. به او توضیح میدهد سران حزب جمهوری اسلامی جز به قدرت نمیاندیشند. آقای خمینی به او میگوید: کار بنیصدر که تمام شد، به آن مسئله نیز میپردازیم. آقای بهشتی برآن شد پیش دستی کند و جلسه در محل حزب جمهوری اسلامی تشکیل داد. در آن جلسه بود که «مسئله» او و آنهایی که باید دستیار او میشدند، حل شد.