در مورد واکنش دو رئیس جمهور به اتهامات و زندانی شدن نزدیکانشان
«انتخاب» / رضا متین
روانه شدن حسین فریدون، برادر حسن روحانی، به زندان را میتوان پایانی بر یکی از پر جنجالترین و بحثبرانگیزترین پرونده های چند سال اخیر قلمداد کرد. حسین فریدون، برادر 62 ساله رئیسجمهور که در دولت اول روحانی، همواره حضور فعالی داشت، در 24 مهر ماه به اتهام اخذ رشوه در شعبه ۱۰۵۷ دادگاه ویژه کارکنان دولت به ۵ سال حبس، راهی زندان اوین شد. البته پرداخت ۳۱ میلیارد تومان، دیگر محکومیتی بود که برای فریدون صادر شد.
مهمتر از جزئیات و نهایی شدن حکم حسین فریدون، نکتهای که شاید از دید غالب رسانهها غافل مانده، واکنش روحانی نسبت به این رخداد است. واکنشی که نمیتوان آن را مختص به حوزه خصوصی و فردی رئیس پاستور ارزیابی کرد بلکه میتوان از آن به عنوان نوعی امر سیاسی نام برد که نیازمند خوانش و تحلیل است و قابلیت تبدیل شدن به یک الگو برای سطح کلان جامعه را دارا میباشد. بر همین اساس، میتوان کنش حسن روحانی، در محکومیت برداراش را در سه اپیزود مورد خوانش قرار داد.
اپیزود اول: احترام به قانون و سکوت قابل تامل
بدون تردید نقدهای جدیای بر عملکرد روحانی، علیالخصوص در دور دوم ریاست جمهوری او وارد است اما نوع کنش او به پرونده بردراش بدون توجه به این مساله، قابل تامل است. از همان ابتدای مطرح شدن پرونده موضوع امکان دریافت رشوه از سوی فریدون در سال 1396 شاهد هیچگونه اظهارنظر مستقیم و رسانهای از رئیس جمهور نبودیم. بعدها که 25 تیر 97 فریدون بازداشت شد و در 30 بهمن اولین جلسه دادگاهی او و چهار نفر از مرتبطین با پرونده برگزار شد، مجددا همین رویه از سوی روحانی در پیش گرفته شد. همچنین، در 9 مهر ماه 98 غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری خود اعلام کرد که حسین فریدون به جرم دریافت رشوه به پرداخت مبلغ ۳۱ میلیارد تومان و همچنین ۵ سال حبس محکوم شده، تداوم همین روند را از سوی رئیسجمهور کشورمان شاهد بودیم.
در این میان، برخی بر این باور هستند که به صورت غیرآشکار حسن تلاشهایی را برای رهایی برادر کوچکترش، انجام داده و حتی انفعال دو ساله او بعد از انتخابات را به همین موضوع ربط میدهند. فارغ از اینکه تا چه اندازه این قضاوتها صحت دارد، چرا نباید مساله را وارونه و این بار با نگاهی خارج از «توهم توطئه» مورد بررسی قرار داد؟ چرا نباید گفت که بالاترین شخصیت سیاسی اجرایی کشور، در نتیجه التزام به قانون و تفکیک قوا، موضعی درست و قابل تقدیر را در پیش گرفته است؟
اپیزود دوم: هیاهوگران یاد بگیرند!
شاید مساله این است که آنقدر شاهد رفتار قانونی و التزام یک شخص سیاسی بلندمرتبه به قانون و قوه قضائیه نبودهایم که اکنون نوع مواجهه روحانی با زندانی شدن برادرش به اتهام دریافت رشوه برای ما استثنایی بر قاعده است. فارغ از آنکه حسین فریدون چه کسی هست و چه جایگاهی در پاستور داشته، آنچه شایان تقدیر است که شاهد هیچگونه جوسازی، تهدید و حتی فشار رسانهای مستقیم از سوی رئیس پاستور نبودیم.
حال زمانی این نوع کنش را با برخی دیگر از مسئولان کنونی و سابق کشور مقایسه کنیم، پی خواهیم برد که چرا باید رفتار حسن روحانی را در مقام کنشی قابل تقدیر در نظر گرفت. بیایید یک لحظه رفتار محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق در پرونده متهم شدن نزدیکان و حاضران در دو دوره ریاست جمهوری او را با رفتار حسن روحانی مورد قیاس قرار دهیم. زمانی که احمدی نژاد خط و نشان کشید و نزدیکان خود را خط قرمز خود عنوان کرد.
واقعیت این است که رفتار احمدینژاد و تهدیدات او به افشاگری را میتوان نماد بارز بهرهگیری فضاسازی رسانهای برای نقض قانون ارزیابی کرد. تهدیدات عملی نشده و بدون سند احمدینژاد، تنها گریزی بود از سوی او و یاراناش در مواجهه با اتهاماتشان. شاید روحانی نه چند برابر، بلکه دهها برابر بیشتر از رئیس دولت نهم و دهم توان داشت که از فضای رسانه و انواع ابزارها برای دفاع از برادراش بهره بگیرد اما سکوت و رفتار منطقی او را میتوان مثبت ارزیابی و حتی از آن به عنوان الگویی برای دیگران یاد کرد.
اپیزود سوم: بیایید، همچون روحانی حداقل سکوت پیشه کنیم!
توجه به این مساله ضروری است که در نوشتار حاضر به هیچ عنوان هدف، مدح روحانی و عملکرداش نیست. شاید بتوان ده ها نوشتار را در انتقاد از عملکرد رئیسجمهور فعلی به تحریر در آورد اما مساله کنونی این است که دیگر مقامات در هر سطحی که هستند بیایند و در مواجهه با چنین رخدادهایی همچون روحانی سکوت پیشه و قانون را بپذیرند.
بدون تردید، قوه قضاییه و قضات دادگاه مستندات خاص خود را در پرونده دریافت رشوه حسین فریدون داشته و بر اساس آن حکم را صادر کردهاند. حال فرض را بر این بگیریم که روحانی هم همانند برخی مقامهای کنونی و سابق کشور، به رسانهها میگفت: «بگذارید، سینهام که جای بسیاری از اسرار است، گشوده نشود.» یا «نگذارید اسناد... و ... را افشا کنم.» یا حتی روحانی به صورت مستقیم از برداراش دفاع میکرد. بازنده اصلی این داستان چه کسی بود و فارغ از التهاب سیاسی و افزودن بر سطح جناحبازیها در کشور چه دستاوردی داشت؟. امید است در کشورها همواره شاهد چنین رفتارهایی به خصوص در سطح مقامات ارشد باشیم.
جشن عروسی وارث پادشاهی ناپلئون بناپارت