پریسا صالحی، انصاف نیوز: ویلای سفید بزرگی در یک سربالایی خودنمایی میکند، مجسمهای بزرگ روی خانه، طوری ساخته شده که به شمایل یونانی روی سازه نشسته و به گویی که در دست دارد نگاه میکند، اینجا یکی از ویلاهای لواسان است اما تنها ویلا با ظاهر عجیب و اشرافی نیست، در کوچههای لواسان که قدم بزنید هرچند قدم با یکی از این ویلاها روبهرو میشوید، در میان نامهای کسانی که اینجا صاحب ویلا هستند اسمهای آشنای بسیاری شنیده میشود.
ویلای داماد شمخانی، فاطمه حسینی و البته احمد کاشانی
بعد از ویدیوی میلاد گودرزی، خبرنگار منتسب به جریان عدالتخواه و افشاگری او در مورد حسن میرمحمدعلی، داماد علی شمخانی بود که سری به ویلای او زدیم تا از نزدیک اتفاقات لواسان را بررسی کنیم. میرمحمدعلی معتقد بود گرچه در ساخت ویلا تخلف داشته اما کسانی که علیه او هجمه درست کردند هم پروندهی سفیدی ندارند. میگوید در لواسان تخلف در ساخت و ساز مرسوم است و شهرداری جریمهاش را میگیرد که این جریمه هم قانونی است. برای همین اگر قرار است تخلف به جریمه تبدیل نشود با همه یک طور برخورد کنند.
در کنار ویلای در حال ساخت میرمحمدعلی ویلای کوچکتری در حال ساخت بود که متعلق به سیده فاطمه حسینی و همسرش هادی میرمحمدعلی برادر حسن میرمحمدعلی است. پشت این ویلا، خانهی ویلایی قدیمیای وجود دارد، همان خانهای که در ویدیوی «شهرداد» میلاد گودرزی روی پشت بام آن ایستاده بود و بعدها او از این خانه به عنوان « خانهی یکی از همسایهها که اجازه داده بود از خونهاش استفاده کنیم» و یاشار سلطانی از آن به عنوان «خانهی خبرنگار روشنگر» یاد کرده بودند.
اما صاحب این خانه کیست؟ احمد کاشانی، پسر آیتالله کاشانی مشهور. احمد کاشانی دو پسر دارد: صادق کاشانی که وکیل مدافع یاشار سلطانی و میلاد گودرزی است و پسر دیگر همان خبرنگاری است که یاشار سلطانی از او با عنوان «خبرنگار ما» یاد کرد. همهی آنها در همین خانه زندگی میکنند.
موقعیت خانهی در حال ساخت فاطمه حسینی طوری است که دید خانهی کاشانیها به سمت مناظر آن اطراف را تا حدی کور کرده است. خانوادهی میرمحمدعلی معتقدند که همین باعث گلایهی خانوادهی کاشانی و احتمالا خبرساز شدن خانهی آنهاست.
طبق تحقیقات خبرنگار انصاف نیوز خانهی کاشانی نیز با تخلفاتی ساخته شده است. در ابلاغیهی رای کمیسیون ماده صد در شرح خلاف برای این خانه آمده است: کسری پارکینگ، تبدیل یک واحد به چند واحد، اضافه بنا، مازاد تراکم و تغییر کاربری زیرزمین.
به خاطر این تخلفات ساختمانی بود که همراه با درخواست اعتراضی احمد کاشانی، سید سعید لواسانی، امام جمعهی لواسان نیز توصیهنامهای به شهردار نوشت؛ در متن این نامه آمده است: «احتراما، به پیوست درخواست آقای سید احمد مصطفوی کاشانی در خصوص اعتراض به کمیسیون ماده ۱۰۰ حضورتان ارسال میگردد. لذا مستدعی است درخواست پیوستی را بررسی نموده و دفتر اینجانب را از نتیجه مطلع نمایید.»
به خانهی کاشانی رفتیم تا با او صحبت کنیم، پسر کوچکترش بدون بازکردن در از پشت نردههایی که شیشهی جلوی آن شکسته، میگوید پدر و برادرش خانه نیستند. از او در مورد تخلفات خانه میپرسیم میگوید هیچ تخلفی ندارند و حالا که ماجرای میرمحمدعلی و حسینی علنی شده، میخواهند علیه آنها هجمه درست کنند.
ساعاتی بعد از آنکه خانهی کاشانی را ترک کردیم و درحالی که هنوز در لواسان بودیم، یاشار سلطانی ویدیوی مربوط به شکسته شدن شیشهی خانه که بعد از حملهی افرادی که مدعی است کارکنان میرمحمدعلی بودهاند را منتشر کرد.
وارد ویلای در حال ساخت میرمحمدعلی میشویم تا موقعیت ساختمانها را نسبت به هم بسنجیم. داخل ساختمان آسانسوری هست تا ما را به طبقه ششم برساند اما اشکال فنی آسانسور باعث شد تا از پلههای نیمه ساخت بالا برویم. به طبقهی ششم که میرسیم از همراهانم برای بررسی ویلا جدا میشوم. اتاقها بزرگ و شبیه هم هستند؛ ویلا از بیشتر ساختمانهای اطراف بلندتر است.
ویلاهای دیگر: از ویلای علی کریمی تا منطقهی اصطلک
اما این سه ساختمان جنجالی تنها ساختمانهای پرحاشیهی لواسان نیستند و البته لاکچریترین هم نیستند. اگر راهتان به لواسان بخورد با گذر از خیابانهای آن احتمالا عجیبترین سازههایی که تا به حال توانستید تصور کنید را خواهید دید. ویلاها عموما به دو شکل مختلف هستند یا با اشرافیگری شرقی یا با راحتی سبک غربی.
ویلاهایی که خط مشی معماری شرقی را در پیش گرفتهاند ساختمانهایی هستند با ستونهایی شبیه به قصر و ورودیهایی با پلههای طولانی و تجمل اغراق شده و طرحهایی که هیچ نیازی به وجود آنها حس نمیشود در ساختمان دیده میشود. رنگ طلایی، قهوهای و سفید بیشترین میزان استفاده را در این ساختمانها دارند.
ساختمانهایی هم بودند که به سلیقهی غربی نزدیکتر بودند، بیشتر از چوب در آنها استفاده شده و دور تا دور ساختمان را شیشههای بلند گرفته است. در بیشتر ویلاها هم بیرون ساختمان استخری خودنمایی میکند.
از بین این ویلاها که میگذریم به ویلای علی کریمی، فوتبالیست، میرسیم؛ یکی از همان ویلاها با تجمل شرقی البته خیلی اغراقشدهتر از بقیهی ساختمانها. ویلایی بسیار بلند و یکدست سفید که از دو طرف به صورت هلالی است و ستونهای بلند دارد. ورودی ویلا به خاطر دیوار بلند و سفید که دور تا دور حیاط کشیده شده مشخص نیست.
دقیقا روبهروی ویلای علی کریمی ویلای شبنم نعمتزاده است که به دستور قضایی بخشی از آن باید تخریب شود و بیرون ساختمان در دست تخریب است. از مردی که سیگار به دست از ویلای نعمتزاده بیرون میآید میپرسیم: «قرار است تمام ساختمان تخریب شود؟» نگاهی به ما و دوربین در دستمان میاندازد و میگوید: «آره، همش تخریب میشه. تا یه جایی اضافه ساخت داشت ولی خودشون خواستن همش رو خراب کنن از اول بسازن». اشارهای به خانههای اطراف میکند و میگوید: «این که به نسبت یک آلونکه، از این بزرگتر خیلی هست اما اینا چون معروفن تو چشمن». ویلایی را نشان میدهد که به خاطر دیوارهای بلند اطراف آن دیدن جزییات آن سخت است، اما از گوشه و کنار میتوان کلیتی از آن را دید: ویلایی بسیار اشرافی و بسیار بزرگ. میگوید این برای یک پیرزن و پیرمرد است که دو نفره در آن زندگی میکنند.
چند صد متر آن طرفتر. خیابان شیبداری را بالا میرویم. نام این منطقه «اصطلک» است. ابتدای خیابان مجموعهای هست به نام «عسلک»؛ مجموعهای بزرگ و بسیار عجیب. عسلک چیزی شبیه به آپارتمان است که هر طبقهی آن یک ویلا است و به جای اینکه بالای هم قرار بگیرد به صورت پلکانی روی هم قرار دارند. هرکدام از این طبقات جزییات کاملی از یک ویلا را دارد و بیرون ساختمان هرکدام هم یک استخر وجود دارد. احتمالا عکس آن را در میان عکسهایی که در ماههای گذشته از ویلاهای آنچنانی لواسان پخش شده، دیده باشید.
از خیابان بالا میرویم و در هر دو سمت ساختمانهایی در حال ساخت هستند. کارگر یکی از این ویلاها میگوید: «ویلای مهران مدیری پایینتره ولی فکر کنم فروخته». البته کسی هم میگوید که ویلایی دارد و نفروخته است. از برگشتن به عقب منصرف میشویم و ترجیح میدهیم خیابان را تا انتها برویم. بعد از چند پیچ، خیابان جلوی یک تابلوی ورود ممنوع تمام میشود. به نظر میآید بقیهی راه ملک کسی است. دری نیست و ما ترجیح میدهیم داخل شویم. بعد از چند پیچ به یک ویلا میرسیم که گیت ورودیای جلوی آن قرار دارد، ویلا به سبک غربی ساخته شده و دور تا دور آن شیشه است. کل منطقهی لواسان و همینطور رودخانهای که از آن میگذرد از کنار ویلا به خوبی مشاهده میشود و به اصطلاح لواسان از آنجا زیر پاهایت است.
میرمحمدعلی در مورد این ویلاها میگوید: «اینها همه تخلف دارند، اینجا بیشتر از ۱۵۰ متر نمیتوان ساخت. شهرداری هم بعد از ساخت از همه جریمه میگیرد چون میتواند شش برابر مقداری که مجوز دارد پول بگیرد، به نوعی برایش محل کسب درآمد شده است. در مورد ساختمان من حکم تخریب آمده، من موافقم که عدالت اجرا شود اما برای همه، نه گزینشی».
در بین این ویلاها حوزهی علمیهای خودنمایی میکند که به همان شکل اشرافی ساخته شده، گنبدی دارد که از خیابانهای اطراف نیز قابل مشاهده است و ورودی آن با طرحهای اسلیمی تزیین شده است، حوزهی امام حسن مجتبی (ع) که مربوط به آقای ناطق نوری است. آقای صدیقی امام جمعهی موقت تهران هم یک حوزه علمیهی مشابه در ازگل دارد که نزدیک لواسان است.
ویلای خانوادگی علیعسگری و پروندهی تصرف
از ساختمانها و فضای شهری دور میشویم. از جادهای که شبیه به جادههای بیابانی است میگذریم و به یک باغ میرسیم؛ باغ خانوادگی عبدالعلی علیعسگری، رییس سازمان صداوسیما. از کنار دیوار میگذریم و مقداری پیاده کنار باغ راه میرویم. داخل باغ ویلایی دیده میشود. کنار باغ زمین بزرگی است که تا چشم کار میکند ادامه دارد؛ روی تابلویی در بخشی از آن نوشته شده: «دانشگاه صنایع و معادن »
پیرمردی از باغ علیعسگری بیرون میآید تا ببیند چرا ما آن اطراف پرسه میزنیم. میگوییم راه را اشتباه آمدهایم و میپرسیم این باغ و ویلا برای آقای علیعسگری است؟ میگوید : «آره، ولی الان نیست، آخر هفتهها میاد».
در همسایگی باغ علیعسگری باغ دیگری وجود دارد. داخل باغ میشویم تا با صاحب آن گپی بزنیم. ابتدا از صحبت کردن طفره میرود و اجازهی تصویر برداری هم به ما نمیدهد. پسر جوانی کنار اوست که شروع به صحبت میکند و این باعث نرمتر شدن صاحب باغ میشود. گویا با خانوادهی علیعسگری بر سر زمینهایشان اختلاف حقوقی دارند. میگوید: «باغ علیعسگری ۱۴ هزار متر، ۶ هزار مترش مال منه و تصرف کرده و الانم تو دادگاهیم». میپرسیم اینجا اجازهی ساخت دارید؟ میگوید: «اینجا با مجوز جهادکشاورزی ۵۰ متر انبار میتونیم بسازیم که من دنبال مجوزش بودم و داره آماده میشه». میگوییم پس چطور علیعسگری ویلا ساخته؟ میگوید: «ساخته دیگه».
صدا و سیما پیش از این در چند برنامه به موضوع تخلفات ساخت و ساز در لواسان و باستی هیلز پرداخته بود، از جمله برنامهی ثریا.
صاحب باغ همسایهی علیعسگری چند ویلای دیگر را نشانمان میدهد و نام صاحبانشان را هم میگوید که از این بین چند اسم آشنا به گوشم میخورد، از چند مدیر فعلی و سابق دولتی، سفیر سابق و نمایندهی مجلس و چند چهرهی حوزههای مختلف.
به نظر میرسد اشرافیگری در لواسان به نوعی جنون و رقابت در خودنمایی تبدیل شده؛ حضور کارگرانی که در حال ساخت ویلاها هستند یا از ویلایی برای انجام کار روزانه بیرون میآیند، نوعی تصویر پارادوکسیکال را ایجاد میکند و اختلاف و شکاف طبقاتی را به شکل عریان به رخ هر بینندهای میکشد.