آدمخواری این حکومت معنایش این نیست که کسی را سر ببرند، پوست بکنند و به شیوه وحشیانِ جنگلیِ به دور از تمدن بشری، که در داستانها شنیدهایم، در دیگ انداخته بپزند و یا بر روی آتش کباب کرده و بخورند. این آدمخواری به شیوههای ناب اسلامِ محمدی در حکومت اسلامی و در قرن بیست و یکم که پیشرفتهای دانش، علم، تکنیک و صنعت سرگیجه آور است، انجام میگیرد. جوانانی که ناپدید شدهاند، زنان و مردانی که در شکنجه گاههای اسلامی در زیر شدیدترین شکنجهها از بین رفته و حتا اجازه ندادهاند خانواده مراسم خاکسپاری برگذار کنند و یا اگر ممکن شده در فضایی امنیتی و زیر فشار هیس، هیسِ آدمکشان انجام یافته است. مرگ هایِ نا روشن در اثر رُخ دادهایِ ساختگی، خودکشی شدنها، اعدامِ هزاران جوان با پرونده سازیهای دروغین یا همین خود سوزیِ دردناکِ دختر آبی، که نخستین آن نبوده و در شهرهای غربِ کشور به ویژه در ایلام به تنها راه رهایی شمار زیادی از دختران و بانوان از رنج و درد زندگیِ تحمیلیِ اسلامی و مرد سالاری تبدیل گشته است و... به هر سو که نگاه کنیم دیگر قربانیان بی کفایتی هایِ حکومت و شخص آخوند خامنهای در اداره کشور در برابر چشم ما قرار میگیرند. از قربانیان جادهها گرفته تا افزایش بیماریها به ویژه روان پریشیها و... همه و همه پرونده آدمخواریِ حکومتِ اسلامیِ به سرکردگیِ مشتی آخوندِ فُسیل، ریا کار، دزد و بیکاره و وابستگان آنان از آن میان سرداران پوشالی است.
۱۹ سال زندان برای دختری جوان!
وبدئوی دردناکی که بتازگی از سوی سپیده قلیان، این دختر دلیر و خوش فکر ایرانی، منتشر شده، آینه تمام نمایی از وحشت حکومتِ اسلامی و "مقام معظم" در برابر این دخترِ جوان است. او نه اسلحهای برداشته است، نه مال مردم خورده است و نه به دروغ و ریا آلوده بوده است. تنها کار خلافِ او این بوده است که نتوانسته در برابر این همه ستمگری، زورگویی و غارت، مُهر سکوت برلب زده و تنها در اندیشه زندگی خود باشد. از دیدِ شما خوانندگان گرامی کدامیک "معظم" هستند؟ علی خامنهای آخوند خود باخته، روزه خوان دیروز و بر تختِ قدرت نشسته امروز یا سپیده قُلیان، دختر جوان خود ساخته و شرافتمند، امروز نشسته در زندان ستمگریِ این آخوند؟ (در میانِ همه خبرهای ناخوش؛ خبر خوشی که امروز منتشر شد، آزادی موقتِ سپیده قُلیان سپس بانو عاطفه رنگریز است.) سپیده قُلیان و دیگر زندانیان سیاسی بدانند که بیشترین شمار مردم ایران با آنها همدرد بوده و نامشان هر روز بر دهانها جاری خواهد بود. رفتاری که با قُلیان و خانوادهاش انجام گرفته، سنددیگری بر شکستِ اسلامِ نابِ محمدی، علی خامنهای و در هم ریختگی سیستم حکومت ریا کارِ او است.
افزایش خشونت، تنها راه ماندگاری حکومت
اینک مردم خود به خوبی شاهد هستند که:
۱ ـ وابستگان به مافیایِ خامنهای، به ویژه پس از بیانیههای ۱۴ تنها و خواست شفاف و دلیرانه آنان برای برکناری خامنهای که دیوارهای دروغین "قدیس" بودن او را بیش از پیش در هم شکسته است، با شیوههای شناخته شده و رسوای حکومت، هم به شدتِ سرکوبها در جامعه افزوده و هم دست به تلاشی همه جانبه و بی ثمر زدهاند تا شاید موج خُرد کننده مخالفت با خامنهای و فرو ریختن چهره دروغینِّ مقدسی که از او ساختهاند را همچنان پایدار نگاه داشته تا در سایه این مترسکِ مقدسی که از او ساختهاند، بتوانند به غارت و چپاول سرمایههای ایران و تجاوز به حق شهروندی و انسانی مردمی که آنها را به قدرت رساندهاند، ادامه دهند. تقدسی که همه با زورِ تبلیغهای دروغین در رسانه هایِ همگانیای که دربست در اختیار خود دارند، انجام میگیرد. از درماندگی به ترفندهای ریاکارانه و کودکانهای آویختهاند که دیگر آبِ دهانِ ناپاکِ دروغ پرداز و یاوه گویِ آخوند خامنهای و جای رفتن و نشستن او را نیز متبرک وانمود میکنند و... چه ننگی است این برای تاریخِ سرزمینِ کهنِ ایران!
شعارهای ضد خامنهای در عراق و لبنان
این مترسک، در تازه ترین اعتراضها در عراق و لبنان نیز دست و بالش شکسته است و به وضع مضحکی دچار شده است. آن همه سرمایه غارت شده ایران که در این کشورها هزینه شد، همه اینک به باد هوارفته است! در عراق آنگونه که در خبرها آمده سپاه قدس و حشد الشعبی وابسته به آن، به همآن شیوه تبهکارانه سرکوب اعتراضهای ۱۳۸۸ در ایران، به کشتار مردم دست زدند ولی جز نفرت بیشتر از حکومت اسلامی و شخص آخوند علی خامنهای بهرهای نبُرده و نخواهند بُرد. آیا ممکن است مردم عراق به ویژه نسل جوانِ عراق این کشتار و دخالتهای خامنهای و سپاه را فراموش کرده و اجازه دهند حکومت اسلامی ایران در کشورشان چون گذشته با دست باز خرابکاری و آتش افروزی کند؟
تقدسِ قلابی
روشن است که من با بخشی از دیدگاه هایِ اکبر گنجی همخوان نیستم ولی از خوانندگان گرامی میخواهم مقاله گویا و ارزشمندِ اکبر گنجی، که بسیار بیش از من در زمینه برنامههای تقدس سازی از آخوند خامنهای آگاهی دارد و در۵ تیر ماه ۱۳۹۱ در سایت رادیو فردا منتشر شده است را در لینک زیر بخوانند تا عمق فاجعه "مقدس سازیِ" از این آخوند که نه تنها از این کارهای مسخره و کودکانه جلوگیری نکرده که بر پایه آنچه تا کنون در رفتارهای ریاکارانه او دیده شده است، بسیار هم لذت برده و در عرش سیر میکند را روشن تر دریابند.
ساده زیستیِ مقام معظم!
۲ ـ وابستگان به مافیایِ خامنهای، اینک چه کوشش بیهودهای بکار میبرند تا در باره "ساده زیستی" و حتا نادار و بی چیز جلوه دادن او داستان هایِ سراپا دروغ و کودکانهای ساخته و به زور رسانههای همگانی خود به خورد مردمانِ ساده دل بدهند! زاکانی در ویدئوئی که به تازگی از او منتشر شد، به گمان خود فسادها را افشا میکند ولی چون به سرچشمه همه فساد و تباهیها یعنی خامنهای میرسد، او را خورشیدی مینامد که ذرهای گرد بر دامانش ننشسته است! "آقا" خودش هم گاه نمایشهای شگفت آوری اجرا میکند که همه به دقت از سوی خود او برنامه ریزی شده است. یک نمونه روشن، ظاهر شدن او با دمپایی پاره در یکی از نشستهای خبرگان رهبری (سال ۱۳۹۲) است که انتشارِ عکسِ آن سوژهای شد برای تمسخرِ او در بسیاری از رسانهها در جهان. این درحالی است که همگان میبینند که او پی در پی عبا و رداهای تازه و رنگا رنگ و بی گمان بسیار گران بها بر تن دارد. (به جایی خواهد رسید که برای نمایش، عبای پاره، پاره هم بپوشد.)
۳ ـ نگارنده یکبار دیگر این باور خود را یاد آور میشود که آخوندهایِ حاکم و در رأس آن علی خامنهای کمترین ایمانی به خدا و امامانی که ادعا میکنند، ندارند. عاشورا به یک نمایش تهوع آور و نشانِ بزرگی از پس ماندگی از کاروانِ تمدنِ بشری تبدیل شده است. داستان هایی که در باره حسین ساختهاند نیز در بیشترین میزان خود دروغ و بافتههای آخوندِ شیعه است برای داغ نگاه داشتنِ تنورِ گدایی تا دیروز و قدرت ویرانگر، غارتگر و زندگیِ لوکسِ امروز. در همین مقاله افشاگرانه اکبر گنجی، که این کاسیکاران دینی را خوب میشناسد، میخوانید که در این اُم القرایِ اسلامی چه وضع شرم آور و باور نکردنیای در زندانها، چه عادی و چه سیاسی، حاکم بوده و همچنان هست! آیا رهبری که در همه امور دخالت میکند، از این وضع شرم آور آگاه نیست؟
۳ ـ مردم ما اکنون و پس از ۴۰ سال دروغ پردازی، داستان سرایی، پنهان کاری و پروژه شکست خورده"مقدس سازی" از یک آخوند روانیِ با درکی بسیار نازل از جهان پیرامونِ خود بنام خامنهای، میباید به خوبی درک کرده باشند که همه داستان سراییها در باره امامانِ شیعه نیز به همین گونه بوده است که برای خمینی و خامنهای ساخته و آنان را امام سزدهم و چهاردهم کرده اند؛ با توجه به این نکته باریک که آن دورهها به سادگی میتوانستهاند مردمان باورمند، ساده دل و به دور از تمدن و پیشرفت را فریب دهند و دکان ریا کاری خود را همیشه باز نگاه دارند ولی اینک در دهههای آخِرِقرن بیست و اینک بیست و یکم جا انداختن این باوه گوییها و داستان پردازیها چنان برایِ آنان دشوار شده است که چاره را تنها در دروغ پردازی، نمایشهای مسخره، ایجاد ترس و وحشت پایدار در جامعه با دست زدن به پرونده سازی، کشتار، شکنجه و زندان میبینند. ننگ تاریخی برای جامعه و مردم ما نیز در همین نکته نهفته است که چرا ما اجازه دادهایم این ریاکارانِ دروغ پردازِ آدمخوار بر ما و جامعه ما حکمفرما شوند؟
ریشههای این آدمخواران باید خشکانده شود
۴ ـ اینک با بحران ساختاری در حکومت اسلامی، بی آبرویی آخوند خامنهای و ریزش پایگاههای نفوذش در منطقه، که شاهدش هستیم، و بی اعتباری هر چه بیشتر حکومت در جهان، زمان بستن همیشگیِ دکان هایِ دونبش ریا کاریِ آخوندها از آن میان داستانِهای دروغینِ عاشورا، اربعین و.. همه خرافههای دینی در ایران فرا رسیده است. مرم با عدم شرکت در این مراسم میباید خود را از این آفت و زهری که آخوندها هر روز در زندگی آنان میریزند، جوانیِ جوانان را به نابودی میکشند و بزرگترین ستمها را بر بانوان ایرانی روا میدارند و اخلاقِ جامعه را به ویرانی کشیدهاند، رها کنند. این اسلام، اسلامی است آدمخوار که خدایش تنها تشنه خون و آدمکشی است و هیچ قانون انسانیای برایش ارزش ندارد.
کوروش گلنام