ماهرخ غلامحسینپور - ایران وایر
اخبار اعتراضات شهرهای مختلف روز یکشنبه به خاطر قطعی اینترنت در ایران در شبکههای اجتماعی بازتاب چندانی نداشت اما در آخرین ساعتهای یکشنبه ویدیوهایی از اعتراضات شهر «بهبهان» در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد اعتراضات در این شهر ادامه دارد.
شهرستان بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان قرار دارد. استانی که پایتخت نفت ایران محسوب میشود اما فقر گسترده آن با منابع نفتش هیچ همخوانی ندارد. در سه روز گذشته و با شروع اعتراضات مردمی به گرانی بنزین مردم شهرهای مختلف این استان دست به اعتراضات گسترده زدهاند. تاکنون خبرهای تائید نشده حاکی از کشته و زخمی شدن دهها شهروند خوزستانی است.
یک فرد شاغل در نیروی انتظامی شهرستان بهبهان که مایل به افشای نامش نیست میگوید آنها دستور داشتهاند که فعلا پیکر کشتهشدگان را برای کنترل هرگونه ناآرامی، به خانوادهها تحویل ندهند.
او در ادامه اظهاراتش میگوید در محل کارش شنیده که برخی از اجساد را به اهواز منتقل کردهاند.
این منبع مطلع همچنین تایید میکند مراکز دولتی خبر رسمی کشته شدن افراد را به خانوادههایشان اعلام نکردهاند و به همین دلیل هم تشخیص آمار واقعی کشتهشدگان ممکن نیست.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
به گفته این منبع آگاه، دستکم هشت نفر از اهالی بهبهان و حومه در جریان اعتراضات اخیر کشته شدهاند و چندین نفر از پرسنل نیروی انتظامی هم توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند که حال دو تن از آنها وخیم است بااینحال مردم معترض تا دقایقی پیش از نیمهشب امشب (یکشنبه) در سطح خیابانهای اصلی دیده میشدند.
او از آتشسوزی گسترده ساختمانهای دولتی میگوید و اینکه تعداد انگشتشماری از بانکهای این شهرستان از خشم و غضب مردم عصبانی در امان ماندهاند.
او از حرکت مردم برای آتش زدن سرمایههای بیتالمال که متعلق به خودشان است گلایه میکند، اما «مهدی»، یک شهروند ساکن این شهر که خودش در طول سه روز گذشته در جریان اعتراضات شرکت کرده، به ایرانوایر میگوید: «روز بیست و چهارم آبان ماه که روز اول اعتراضات بود، مردم درنهایت مصالحه کف آسفالت منتهی به بانک ملی و تا حدفاصل فلکه جوانمردی تا فلکه شیراز نشسته بودند و بیهیچ حالت تهاجمی و به شکل نشسته شعار میدادند، اما برخورد خشونتآمیز نیروی انتظامی که آنها را با باتوم و سنگ مورد هجوم قرار دادند، مردم را عصبانی و ناچار به مقابله کرد.»
این شهروند معتقد است نیروی انتظامی مردم را به سمت خشونت و عصبانیت سوق میداد: «هیچ تلاشی برای آرام کردن مردم صورت نمیگرفت. سنگ میپراندند و با ماشینهای آب فشارقوی مردم را دور میکردند و بعد از مدت کوتاهی کار به تیراندازی کشید.»
مهدی میگوید هنوز هم نتوانسته خشونتی را که با چشمهایش دیده هضم و توجیه کند: «انگار وسط لوکیشن یک فیلم خشن ایستاده باشم. باتومها را بهقصد کشت توی فرق سر رهگذرها فرود میآورند. مردم بهبهان بسیار مردمی صلحجو و آرام هستند اما عمدی برای ایجاد خشم عمومی وجود دارد. جالب است نیروهای گسترده پلیس همهجا بودند ولی وقتی مردم میخواستند یک بانک را آتش بزنند، آنجا هیچکس مانع مردم نمیشد و من فکر میکنم آنها مانع مردم نمیشدند تا بهانه ضرب و شتم داشته باشند.»
مهدی اما ترکیب نیروهای مقابلهکننده در شب دوم یعنی شب ۲۵ آبان ماه را متفاوت ارزیابی میکند: «در دومین روز اعتراضات درحالیکه هوا رو به تاریکی میرفت مردم جلوی صف ماموران مسلح که از سپاه آمده بودند، با صفوف پیوسته و فشرده روی زمین نشستند، نیروهای امنیتی تا سه متری مردم جلو آمدند و همانجا متوقف شدند. هیچکس از نشستگان بلند نشد. مردم داد میزند بیایید بکشید. ما شهروند لبنان و غزه نیستیم ما حرامی هستیم و خونمان مباح است.»
آنها ساعتهای متمادی با قطع برق و اینترنت مواجه شدهاند: «در طول چهلوهشت ساعت گذشته در ساعتهای زیادی از روز و شب برق کل شهر قطعشده، اینترنت بهسختی و برای دقایقی وصل میشود و ارتباط مردم با فضای بیرون اغلب بهسختی انجامشده یا قطع شده است.»
اما «لیلا» که پسرعمویش در جریان این اعتراضات مفقودشده و نامش بهعنوان یک فرد کشتهشده بر سر زبانهاست میگوید، عمویش به هر دری زده تا خبری از فرزندش بگیرد: «نه کسی کشته شدن او را تایید کرده نه پیکری به خانواده آنها دادهشده و نه تایید شده است که او در زندان است؛ اما یک نفر آشنا در پزشکی قانونی گفته او احتمالا جزو کشتهشدگان است.»
او چند لحظه مکث میکند و حرفش را اینطور ادامه میدهد: «به عمویم گفتند نمیدانیم فرزندتان کجاست. ما بازداشت نکردهایم؛ اما یک نفر از آشنایان گفت خودش دیده که از بالای ساختمان دارایی به سمت پسرعمویم تیراندازی شد، گلوله به سرش اصابت کرد و در طول چند دقیقه صورتش با خون پوشانده شد و به زمین افتاد و بعد مردم او را برای رساندن به بیمارستان جابهجا کردند ولی دیگر هیچ خبری از او در دست نیست. حتی اسمش در دفاتر دو بیمارستان شهر به ثبت نرسیده. است»
چند نفر دیگر از اهالی شهر در خصوص تیراندازی از فراز ساختمان دارایی که چسبیده به ساختمان قدیمی زندان است به سمت مردمی که در حال حرکت بهسوی این ساختمان بودند گواهی دادهاند.
به گفته لیلا این روزها خیابانهای شهر به شهرهای جنگزده شبیه است: «مردم با سنگ مقابله میکردند. بعد برای مصون ماندن از شلیک گلوله پشت تیر چراغبرقها و دیوارها فرار میکردند. شهر تا امروز بیست و ششم آبان ماه و ساعتی پیش از غروب حالت جنگی داشت و صدای گلوله قطع نمیشد. دیوار منتهیالیه سپاه تا نزدیک ترمینال و نرسیده به اتوبان بهبهان را سربازان مسلح حفاظت میکردند.»
لیلا که به همراه مادر و زنعمویش بهمنظور پیدا کردن ردی از پسرعمویش به بیمارستان شهیدزاده و بیمارستان تامین اجتماعی بهبهان سرزده میگوید وضعیت هر دو بیمارستان بسیار آشفته بود: «تمام راهروهای بیمارستان مملو از افراد خونینومالین و زخمی و دستوپا شکسته بود که یا روی صندلیها نشسته بودند یا وسط راهرو ولو بودند و البته حضور چشمگیر پلیس را در بیمارستان حس میکردم. یک پرستار گفت اینها آمدهاند تا افراد زخمی را شناسایی کرده و بعد از تمام شدن مراحل درمان به بازداشتگاه منتقل کنند.
«غ. حسنزاده» هم از آثار متعدد گلوله که بر بدنه ماشین پدرش بهجامانده میگوید: «بیش از بیست گلوله به ماشین پدرم که حوالی کتابخانه شهر نزدیک به میدان بانک ملی پارک شده بود اصابت کرده. پدرم ماشین را برده، نشان داده که چه بلایی سر وسیله ایاب و ذهاب من به مزرعه آوردهاید و این دیگر قابلاستفاده نیست اما گفتهاند که جانت را بردار و برو چون اگر سماجت کنی باید توضیح بدهی که آن ساعت آنجا چرا ماشینت پارک بوده.»
آقای حسنزاده میگوید شخصی که دو نفر از برادرزادههایش از ساکنان شهرک اسلامآباد هستند و سال گذشته روی زمینهای کشاورزی پدرش کارگری میکردهاند به پدر او تلفن زده و گفته است هر دو پسرش که تماشاچی اعتراضات بوده و در حاشیه خیابان کنار هم ایستاده بودند مورد اصابت گلوله قرارگرفته و کشته شدهاند.
او نام فامیلی فرد تماسگیرنده را آقای «پارسایی» از اهالی روستای اسلامآباد ذکر کرده ولی میگوید نمیتواند قاطعانه این خبر را تایید کند، چون آمار بازداشتیهای کف خیابان بالا بوده و ممکن است کسی زخمی یا بازداشت شده باشد و خانوادهاش تصور کنند کشته شده است.
او البته آثار متعدد گلوله بر بدنه ماشین پدرش را دیده و میگوید بیتردید آدمهایی هم هستند که از جریان گلولهها در امان نمانده باشند.