Sunday, Nov 24, 2019

صفحه نخست » چه کسی مسؤول مصیبت و نگون بختی ملت ایران است؟؛ منشه امیر

379FE3CD-B3D0-4030-98EF-0E80BF626BEA.jpegصدای اسراییل

زمین و زمان را به هم دوختند تا ادعا کنند که تظاهرات اعتراضی، کار ملت ایران نبوده، بلکه مسؤولیت راه اندازی آن به گردن اسرائیل است، تقصیر آمریکاست، و خاندان پهلوی از خارج آن را تدارک دیده اند.

از دیدگاه آنان، آن میلیون ها نفر ایرانی که به خیابان ها آمدند و اعتراض خود را فریاد کردند، ایرانی نبودند، عاملان بیگانه بودند، در خارج تعلیم گرفته بودند، یا مستقیما از خارج به ایران اعزام شده بودند، عربستان پول داده بود، اسرائیل راهنمایی کرده بود، آمریکا هدایت کرده بود و بی تردید، خاندان پهلوی در آن نقش داشتند و از همه بدتر، مجاهدین خلق آن را به راه انداختند.

دیگر، عالمی و آدمی باقی نمانده بود که او را مقصر ندانند و مسؤول نشناسند.

حتی به هدف آن که مجوزی برای خود درست کرده و موجب تحریک باورمندان مذهبی در ایران شوند، و آنان را به جان مردم بیاندازند، ادعا کردند آنانی که به سه برابر شدن ناگهانی نرخ بنزین اعتراض کردند، ضد اسلام بوده اند - زیرا، چگونه ممکن است که یک مسلمان بیاید و اعتراض کند که چرا زندگی بر او تنگ شده و قیمت بنزین سه برابر گردیده و همه چیز در مملکت گران تر شده و روز به روز نرخ آن بالاتر می رود.

مسلمان حق این گونه اعتراض ها را ندارد، زیرا به صلابت حکومت اسلامی در ایران آسیب می رساند، و به ادعای آنان، دشمان اسلام را شاد می کند.

به ادعای آنان، اعتراض های مردمی در ایران، اصالت ندارد و مسؤول به راه افتادن آن، عوامل خارجی هستند و ملت ایران در آن نقش و مسؤولیتی نداشته است.

ولی، از دیدگاه ما، در کل ماجرا، یک نفر مسؤولیت عمده را به عهده دارد که آن هم شخص علی خامنه ای است که در مقام رهبر حکومت اسلامی، باید همه مسؤولیت های کلان حکومتی را نیز به عهده بگیرد و پاسخگو باشد.

علی خامنه ای مسؤول اصلی این نگون بختی و محنت ملت ایران است. اوست که با رفتارهای نابخردانه خود موجب شد که میلیون ها نفر ایرانی به خیابان بیایند، تا خشم خود را نسبت به بی کفایتی و بی لیاقتی شخص خامنه ای فریاد کنند.

شاید به عملکرد روح الله خمینی، اعتراض زیاد نتوان کرد: او یک روحانی سالخورده و دنیا ندیده بود و جهان امروز را نمی شناخت و عالم تصورات او از قم آغاز می گردید و به کربلا محدود می شد و در نوفل لوشاتو در حومه پاریس نیز، آن چه او دید، تنها درختان و خیابان های آن شهرک کوچک بود.

انتظار می رفت که خامنه ای، پس از آن که قدرت را به دست گرفت، و با توجه به آن که یک نسل، جوان تر از خمینی بود، همانند مردمان دنیای امروز رفتار کند.

ولی همان فردی که در شب گزینش گفته بود لیاقت این سمت را ندارد، و عنوان رهبری را به طور موقت می پذیرد، کمترین توقع از او این بود که بیسوادی های خمینی را جبران کند و ارزش های امروزی جهان را بپذیرد و عملی سازد.

ولی خامنه ای، خود را دربست در اختیار عوامل سپاه پاسداران قرار داد، که می خواستند به طور کامل جایگزین ارتش شوند و قدرت سیاسی و مملکت داری را در همه امور در دست بگیرند. وسیله عمده آنان برای رسیدن به این هدف، همانا ایجاد آشوب و تنش در روابط ایران با کشورهای جهان و تراشیدن دشمنان خیالی به هدف موجه جلوه دادن سرکوب ملت ایران بود.

علی خامنه ای مقصر و مسؤول است، چرا که او بود به سیاست "مرگ بر آمریکا" که خمینی آن را عنوان کرده بود، ادامه داد.

خامنه ای بود که ایران را به سوی برنامه های اتمی کشاند و اکنون نیز به هیچ بهایی حاضر نیست آن را کنار گذارد.

خامنه ای بود که به سپاه پاسداران اجازه داد با هزینه کردن ده ها میلیارد دلار به اجرای یک برنامه موشکی گسترده بپردازد، در سطحی که امروز رژیم ایران یکی از قوی ترین قدرت های موشکی جهان محسوب می شود - گرچه این موشک ها نخواهد توانست رژیم را از فروپاشی حتمی دور نگاه دارد.

خامنه ای بود که به سپاه پاسداران اجازه داد، و حتی شاید دستور داد که نیروی قدس را برپا کند و با دخالت نظامی در کشورهای همسایه، به امید واهی برپایی خلافت شیعه، میلیاردها دلار پول ملت ایران را به هدر دهد و شریک قتل صدها هزار نفر مسلمان در منطقه باشد.

خامنه ای بود که با رفتارهای تهاجمی خود و تهدیدات واقعی و توخالی، موجب شد ایالات متحده از برجام خارج شود و تحریم ها را از نو برقرار سازد.

خامنه ای بود که موجب خالی شدن خزانه ملت ایران گردید و افتخار می کند که دستور داد نرخ بنزین را سه برابر سازند، زیرا دلخور بود از این که چرا مردم ایران، بنزین زیاد مصرف می کنند.

همان خامنه ای، که در گفتاری، ملت اسرائیل را یک مشت تبهکار و جانی و کلاهبردار لقب داده بود، القابی که برازندۀ خود اوست، اکنون ملت به پا خاسته ایران را "اشرار" می نامد و دستور سرکوب آنان را صادر می کند.

خامنه ای، مسؤول اصلی فجایعی است که امروز در ایران می گذرد و حکومت خود او را در آستانه فروپاشی قرار داده است.

ولی خامنه ای در این مسؤولیت تنها نیست، بلکه همه سران رژیم، در همه رده ها در این مسؤولیت سهم دارند و در این جنایات شریک هستند و فردا هنگامی که حکومت برافتد، روی نیمکت متهمین خواهند نشست و باید پاسخگو باشند.

در طول تاریخ، هیچ دیکتاتوری تنها عمل نکرده، بلکه همیشه پیشکاران و پیشخدماتی داشته که خواست او را به اجرا گذاشته اند، بله قربان گو بوده و مزدوری می کرده اند.

از دیدگاه ملت ایران، گرچه خامنه ای مقصر اصلی است، ولی کل ماموران و مسؤولان رژیم در این جنایت، در این خیانت نسبت به ملت ایران، مسؤول و مقصر هستند.

حسن روحانی مقصر دوم است. او یک حلقه از زنجیره رژیم است که با قول های توخالی به مقام ریاست رسید و وعده های طلائی به ملت ایران داد، ولی اکنون خیزش کنندگان را تحقیر می کند و آنان را عوامل بیگانه می خواند و می کوشد حکومتی را که در حال فروپاشی است، سر پا نگاه دارد.

بله، روحانی مسؤول است و تقصیر او کمتر از خامنه ای و دیگران نیست.

اگر او شهامت داشت، اعلام می کرد که راه اشتباه پیموده و تصور می کرده است که قادر به گشودن قفل مشکلات بوده و ناکام مانده و حالا در اعتراض به این ساختار ناموفق حکومتی، کنار می رود و کلید شکسته را به شخص خامنه ای باز می گرداند.

در کنار خامنه ای و روحانی، همه آنانی مسؤول هستند که در سرکوب مردم ایران، دست یاری به رژیم داده اند.

مقصر و جنایتکار و مسولند آنانی که در پوشش ماموران انتظامی و امنیتی، به سوی سر مردم تیراندازی کردند و برادران خود را این چنین وحشیانه کشتند.

آنان باید بدانند که دست عدالت، بالاخره گریبانشان را خواهد گرفت و خشم مردم آنان را به سزای اعمالشان خواهد رساند.

مسؤول و مقصر، همچنین فرصت طلبانی هستند که به رژیم پیوسته اند تا بتوانند اموال مردم را غارت کنند و بر ثروت خود بیافزایند.

هیچ یک از حاکمان ستمگر در جهان، دست تنها عمل نکرد، بلکه همیشه افرادی بوده اند که به آنها دست یاری داده اند و حلقه ای از زنجیره آن رژیم بوده اند و روزی تقاص آن را خواهند داد.

آنان، مردم ایران را "اشرار" نامیدند و این در حالی که خودشان مظهر مجسم شرارت هستند و به نام دین، هر جنایتی را مجاز می دانند و حتی ادعا می کنند فردی که نسبت به گرانی بنزین اعتراض کرده، ضد اسلام است و تکفیری محسوب می شود و قتل او واجب است.

این اوج شرارت آنانی است که به هیچ اصل اخلاقی پایبند نیستند و هر دروغی را برای ماندن در قدرت و فرمانروایی بر مردم مجاز و مباح می دانند.

خودشان اذعان می کنند که از این خیزش مردمی و از گستردگی آن دچار وحشت شده اند.

یک عامل رژیم می گوید که این ماجرا یک جنگ جهانی بود که با پیروزی رژیم پایان گرفت.

نیروهای مسلح و جنایتکار خود را در برابر مردمی قرار داده اند که با دست خالی و در کمال مسالمت به خیابان آمدند، و از پیروزی خود در یک جنگ جهانی سخن می گویند.

آنان افتخار می کنند که ایرانی کشتند، هموطن مسلمان خود را به گلوله بستند، تا چند روزی بیشتر در قدرت بمانند و بیشتر بچاپند و بیشتر به مردم زور بگویند.

اگر ملت ایران می خواهد در این پیکار با اهریمنان پیروز گردد، باید به تلاش ادامه دهد و از خشونت رژیم نهراسد و از هرگونه همراهی با حکومت دوری جوید.

مسلم آن است که رژیم، هر اندازه هم که غاصب و جنایتکار باشد، نمی تواند هشتاد میلیون نفر از مردم را به قتل برساند، و حتی نمی تواند این هشتاد میلیون نفر را در زندان نگاه دارد.

ادامه پایداری ملت ایران، ادامه اعتراض و پیکار، ادامه اتحاد و هماهنگی، بالاخره رژیم را از پای در خواهد آورد.

ده ها و صدها هزار نفر سپاهی و بسیجی و نظامی و انتظامی، نخواهند توانست برای یک مدت طولانی، در برابر خواست مردم بایستند.

آن ها بالاخره عقب نشینی خواهند کرد و میدان را خالی خواهند گذاشت و مردم پیروز خواهند شد.

این حکومت پایدار نمی ماند، بیماری است که در حال جان کندن است و بالاخره، جان به جان افرین خواهد سپرد.

این به همت مردم ایران و تلاش خستگی ناپذیر حود آنان مربوط می شود که این جان کندن حکومتی در حال نابودی، تا چه هنگام ادامه یابد!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy