Tuesday, Nov 26, 2019

صفحه نخست » میدان از آن توده‌های مردم است، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgیاران رفته با خط خونین نوشته‌اند

اوج ستم همیشه به طغیان رسیده است. حسین منزوی

جنایت هولناک، کشت و کشتارظاهرا به پایان رسیده است. شنحه گان مست از بوی خون در کوچه‌ها می‌گردند. جنازه‌های جوان بر گور‌ها آرام می‌گیرند. بیمارستان‌ها لبریز از زخمی‌ها، زندان‌ها انباشته از دستگیر شدگان است.

حاکمان مست قدرت سرکوب! در حال رجز خوانی‌اند.

اما همه نیک می‌دانند که هیچ چیز پایان نیافته است. فضا انباشته از کینه ونفرت است. حال چهره فقر، بیکاری، هراس از آینده نا معلوم وستم عریان تر گردیده وچون انبار باروتی عمل می‌کند که به کوچکترین بهانه لشگر محرومان، ستم دیدگان، پا برهنگان را بار دیگر خشمگین ترو گسترده تر بمیدان خواهد کشید.

من در اوج قدرت نمائی حکومت اسلامی فرو پاشی آن را می‌بینم.

فروپاشی بنائی که از روز نخستین شالوده آن بر ظلم جنایت، دزدی، فساد، دروغ ومصلوب الحقوق کردن مردمان این سرزمین از حد اقل خاسته‌های انسانی، حقوق بشری وحتی فردی ریخته شد. بنائی که معماران آن چهار دهه است تلاش می‌کنند از ملت یک امت بسازند که چیزی جز تعبد و چاکر منشی ندانند. اما زمان به گونه‌ای مدام کار فرسودن خود را انجام داده واز آن بنای آرمانی امالقرای اسلامی تنها پایه‌های موریانه خورده‌ای باقی مانده که در تداوم بر آمد‌ها و نهایت یکی شدن تمامی ملت در طوفانی سهمگین فرو خواهد ریخت.

دیگر کمتر ایرانی است که زوال این حکومت را نبیندو نخواهد.

قدرت به سر نیزه نیست!

قدرت در بطن جامعه‌ای خالی از فقر خالی از بی عدالتی وخالی از زشتی وابتذال خوابیده است. د رقلب مردمانی که در سایه آزادی ودمکراسی در کار ساختن یک جامعه انسانی‌اند.

هیج لشگر سر تا پا مسلح قادر نگردیده و قادر نخواهدشد حاکمان مستبد خود را از خشم وخروش مردم نجات بخشد. من در بطن فرباد و خروش عظیم مردم بودم زمانی که به عبث دنبال مردی مجنون به نام خمینی در آرزوی بهشت حاصل از جمهوری اسلامی پای می‌کوبیدند.

از نخستین روز‌ها تا آخرین روز‌ها. می‌دیدم که چگونه هر روز که بر انبوه جمعیت افزوده می‌شد قدرت و اعتماد به نفس تصور نشدنی در جمعیت ایجاد می‌گردید. قدرتی که چون سیل جاری می‌شد وهیچ نیروئی جلو دار آن نبود.

. این اصلی ترین راز شکست ناپذیری خیزش‌های مردمی است قدرت در جمع.

هر سرکوب برای مدتی سکوت ایحاد می‌کند. اما قدرت نان، قدرت داشتن کار، قدرت رویای یک زندگی بدون دغدغه از گرسنگی، بیکاری، بی خانمانی ویافتن آرامشی حداقل در یک زندگی آرام، آزاد وعادلانه بدون غم نان هر سکوت مرگبار حاصل از گلوله را در هم می‌شکند وبار دیگرتوده مردم را در وسعتی گسترده ترقدرت عروج میبخشد. حتی اگر هیچ رهبری نداشته باشند.

زمانی که اعتراضات جنبش سبز آن چنان وحشیانه سرکوب گردیدو حکومت از رفع فتنه گفت ویوم الله عظیم راه انداخت خیزش دی ماه با ترکیب طبقاتی متفاوت تر پای در میدان نهاد. سرکوب شد حاکمان سرشار از پیروزی ختم هر گونه اعتراض و بر آمدی را با اولدرم و بیلدرم را اعلام کردند. اما در فاصله‌ای بسیار اندک این خیزش گسترده با مجموعه‌ای گسترده تر از تمام اقشار وطبقات وعمدتا طبقات محروم وبیکار مانند تندری از تمامی گوشه وکنار کشور بر خاست. نمایشی از ابعاد عظیم لشگر گرسنگان وخواسته‌های بر آورده نشده اقتصادی واجتماعی.... آن‌ها.

این ویژگی میدان مبارزه است که شهامت می‌بخشد. کسی که یک بار قدرت خود را درمیان توده در میدان به نمایش می‌گزارد هرگز آن نیروی قدرتمند بر آمده از درون خویش را که باشور هزاران انسان دیگر می‌آمیزد از خاطر نمی‌برد.. باطوم می‌خورد، زخمی می‌شود و زیر شکنجه توبه می‌کند توبه‌ای که به نخستین نغمه چکاوک خفته درگلو گاهش که درلحظات جنگ وگریز زمانی که آزادی را فریاد می‌زد درگلوی او لانه کرده پاسخ می‌دهد. توبه می‌شکند، بال می‌گشاید، سینه سپر می‌کند وتن به طوفان جدید می‌سپارد.

هیچ روح عدالت خواه و آزادی طلبی نیست که ده‌ها بار زمین به خورد اما برنخیزد! علی الخصوص که غم نان نیز داشته باشد.

آنچه که این توده وسیع را به میدان کشید اعتراض به گرانی بود که دربطن خود اعتراض به بیداد رفته بر او در این چهل سال را داشت. با هر اعتراضی فاصله مردم از حکومت بیشتر ودره بین آن‌ها وحکومتیان عمیق تر می‌شود.

حکومت در این چهل سال هر ویرانی و خرابی که تصور کنی در این کشور ببار آورد اموال عمومی به تاراج برد ومیلیارد‌ها دلار ناشی از فروش نفت را در سیاه چاله جموری اسلامی محو ونابود کرد آخرین توان ورمق اقتصادی مانده از حکومت پهلوی را کشید وچرخه اقتصاد از حرکت بازداشت. حال کفگیر به ته دیگ رسیده است. به گونه‌ای که دولت حتی توان پرداخت حقوق کامل نیرو‌های سرکوب خود را نیز ندارد. کارگران، کارمندان، پزشکان، معلمان وبازنشسته هامی شود که ماه‌ها حقوق دریافت نکرده‌اند. آنوقت حکومت از پیروزی سخن می‌گوید.

دامنه این فقر وفلاکت هر روز بیشتر خواهد شد و فنر خشم ونفرت مردم فشرد تر. فنر فشرده باز خواهد شد و خیابان باردیگر صحنه برخورد خشونت بار تر که متاسفانه گریزی نیست! چرا که حکومت حتی توان تحمل حتی یک صدای مخالف را ندارد. سرکوب را تنها راه بقای حیات ننگین خود می‌داند.

هرروز از توان حکومت کاسته خواهد شد وبه موازات آن برنزدیکی وتجمع مردم برای حضور مجدد و مجدد درخیابان‌ها برای یکسره کردن تکلیف خود با حکومت افزود خواهد گردید.

این موزانه دیر گاهی است به سود مردم به هم خورده است. هر فساد، هر اجحاف، هر بی برنامگی و کاسته شدن از توان اقتصادی حکومت باعث تضعیف او و نتیجه گیری و قضاوت بیشتر مردم و وسیع تر شدن دامنه مخالفان ومعترضان خواهد شد.

بگذر حکومت چون کبک سر در برف کند وما تحت مسلح خود به افتخار بالا بگیرد. آنچه پیش می‌رود افزوده شدن لحظه به لحظه مخالفان حکومت است وچشم اندازنبرد‌های پی در پی در میدان.

شب ما عشق خواهدزد این را فجر می‌گوید
که پیش از صبحدم با مژده میلاد می‌آید

منزوی

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy