۱ ـ من امیدوارم تیمِ پزشکانِ خود فروخته ویژه آقا، خیل نگهبانانِ مغز شویی شده و کاسه لیسانِ میهن فروشِ دربارِ این آخوند دو تومان، پنج تومانیِ پیشین، همه کوشش خود را بکنند، که دستِ مرگ حلقوم آقا را در چنگ نگرفته و به درک واصل نشود تا روزی که نه تنها مردم رنج کشیده ایران که مردم جهان شاهدِ محاکمه تاریخیاش باشند. ببینیم آنگاه در روز محاکمه چنین با پُر رویی و طلبکارانه در باره جنایتهایش بلبل زبانی میکند؟ ببینیم در آن روز شهامت دارد مردمی را که از او و حکومت سراپا فاسد و کثیفِ اسلامیاش بیزارند و در چند روزِ خروش و شورشِ به حق آنها، هراس از ویران شدنِ کاخِ ستمی که بر خونِ جوانانِ میهنِ ما بر پا کرده است خواب از چمانش ربوده بود را " لشگرِ دشمن" و "اشرار" مینامد؟
۲ ـ آنچه در عراق و لبنان میگذرد شاهد گویایی است از شکست برنامههای ایجادِ یک خلافتِ مسخره شیعی در منطقه که از سهمگین ترین ضربهها به حکومت و متلاشی شدن دهها سال برنامه ریزی هایِ پُر هزینه از جیب و جان شوربختانه جوانانِ مغز شویی شده ایران است. همبستگی مردم سه کشور ایران، عراق و لبنان در برابر مافیایِ اسلامی و دستهای آن در منطقه و در مبارزه علیه شخصِ آخوند خامنهای و جنایتکاری چون قاسم سلیمانی که عکسهایشان لگد کوبِ نفرتِ اعتراض کنندگان شده است؛ یورش به کنسولگری حکومت یا بهتر مرکز توطئه حکومت در کربلا و به آتش کشیدن و خاکستر نمودن کنسولگری حکومت در نجف تنها گوشه هایی از شکست مفتضحانه خامنهای و حکومت مسخره ولایتِ فقیه است.
۳ ـ مردم در خشم و خروش خود، آسیبهای جانی و مالی زیادی دیدهاند. برخی فیلمهای کوتاه منتشر شده، به روشنی نشاندهنده دست داشتنِ اوباش خامنهای، نیروهایِ ویژه و لباس شخصیها (بسیجیها و امنیتی ها) در شماری از آتش سوزیها و خرابکاریها است. ولی مردم که اینک شکستِ کاملِ سیاستِ اسلامی کردن جامعه را پس از چهار دهه به روشنی میبینند؛ شکستِ آشکارِ سیاست هایِ برون مرزیِ حکومت؛ نه تنها تحریمهای اقتصادی (که شوربختانه بارش به دوش مردم است) که تحریمهای سنگینٍ سیاسی را که تحرک حتا رییس جمهور و وزیر خارجه قلابی حکومت را تنگ تر و ناچیزتر کرده است را شاهد هستند، دست از مبارزه خود نخواهند کشید. مردم به خوبی میدانند شمار زیادی از سرانِ حکومت زیرِ پی گردِ بین المللی هستند. در سفر تازه بیش از دو هفته پیش ولایتی به آذربایجان (در ۱۲ نوامبر امسال)، آرژانتین برای چندمین بار بلافاصله خواستار تحویل او شد.
شاهد هستیم دشمنی که مردم به خوبی و درستی فریاد زدهاند "در خانه است"، زخم خورده و کم جان شده است. این نمایشها و کشتارهایِ وحشیانه آخوند خامنهای، که در سراسر جهان به گستردگی محکوم شده است، از سرِ ناتوانی و اتفاقا ترس فزایندهاش است. با یک همبستگی ملیِ و اعتصاب همگانیِ همآهنگ و فراگیر این خیل مزدوران چون برف آب شده و ناراضیان که از دیدِ من در میان این نیروها کم نیستند، به صف مردم خواهند پیوست.
۴ ـ بی گمان مردم از مبارزه منفی علیه مزدورانِ حکومت، جاسوسان حکومت، شناسایی دقیق و درست آنها، نه بر مبنای شایعه، شناساندنِ آنان به دیگران و ایزوله کردن آنان در محله، منطقه، شهر و روستا، کوتاهی نخواهند کرد. واژگونه خواستِ خامنهای اینک دورانی است که مزدوران و جاسوسان و جانیانِ وابسته به او دایم باید در نگرانی و دلشوره بسر برند که سرنوشتِ خود و خانوادههایشان چه خواهد شد!؟
۵ ـ اینک به روشن ترین شکل، خطی کشیده شده است. در یک سو حکومت، آخوندهای مفت خورِ حکومتی، سرداران تو خالی، مزدورانِ میهن فروش و خود فروش در لباسهای ِگوناگون قرار دارند و در سویِ دیگرِ خط، مردم قرار دارند. راه میانهای وجود ندارد. آنان که ننگ، سرشکستگی، بیزاریِ تاریخی و جبران ناپذیر برای خود و خانوادههایشان را میپذیرند در آن سوی خط و با مافیایِ آخوندِ تبهکار خامنهای هم سو هستند و دیگران که از آزادی، درستی و درستکاری، اخلاق و وجدان، حق انسانیِ همه شهروندانِ ایرانی باهر اندیشه و باور و از هر تیره و قومی، از سرافرازی میهن و مردم ایران پشتیبانی میکنند در این سویِ خط قرار دارند. صفِ سومِ دیگری وجود ندارد.
خامنهای تبهکار، میدانم که تو جُربُزه خود کشی را هم نداری. امیدوارم تا روزِ محاکمه زنده بمانی!
هر چه میگویم اقرار کن! رضا فرمند
روزی که من «ما» شد، مهناز همدانیان