Tuesday, Dec 31, 2019

صفحه نخست » ما میکشیم چون میتوانیم! ما انقلاب کردیم شما هم میتوانید، بسم الله! ما برای حفظ خودمان همه کار میکنیم...

balatarin_122919.jpgاز بالابلاگ بالاترین - ارغوان

جمهوری اسلامی حاصل پیروزی مسلمانانی بود که با آمریکا دشمن بودند و سبک زندگی غربی و یا همان «تجدد» اجباری که شاه ایران به آنها تحمیل کرده بود را دوست نداشتند.

حمله به مشروب فروشی ها و سینماها و کلوپ های شبانه توسط انقلابیون که در روزهای آخر حکومت پهلوی سراسری شده بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اوج رسید، نشان داد که فارغ از خوب یا بد بودن دوران شاه، اکثریت ملت آن سبک زندگی را نمی پسندیدند!

فقط کافی است همین الان به سراغ آلبوم های خانوادگی خود بروید و عکسهای سالهای ۵۵ تا ۵۷ را با عکسهای ۵۹ و ۶۰ مقایسه کنید.

جز معدود افرادی که همیشه در یک خط حرکت میکنند، میتوانید ببینید که چگونه آن پا زلفی های پریشان و پاچه گشاد پوشان هیپی و مینی ژوپ پوش های قرتی و ماکسی پوش های با کلاس و گوگوشی ها و رامشی ها در عرض ۲ سال تبدیل به خواهران مومن گشته اند و عده ای چنان در زیر چادر و پشم گم شده اند که تو‌گویی اینها اشخاص دیگری هستند!

روحانیت شیعه پس از خطری که در زمان انقلاب مشروطه و دوران رضا شاه حس کرد، تمام سعی خود را برای تصاحب قدرت سیاسی و پیروزی «مشروعه» بر «مشروطه» به کار برد.

درست در زمانیکه شاه ایران خیال میکرد چپ ها را سرکوب کرده است و ایران جزیره آرامش است، روحانیون شیعه با استفاده از شبکه های مساجد و هیت های مذهبی، داشتند برنامه ریزی های خودشان برای کسب قدرت و انقلاب کردن مزورانه جلو میبردند.

روحانیون ۲ زاری و روضه خوان و گدای شیعه برای رسیدن به موقعیت کنونی، چه رذالت ها که نکردند. از فریب مردم با وعده برپا کردن بهشت بر روی زمین بگیرید، تا آب و برق و‌ مسکن مجانی، از اتحاد با چریک ها و‌کمونیست ها در دوران مبارزه، تا پخش دروغ های شاخدار در مورد کشته شدگان انقلاب و بزرگ نمایی شکنجه های ساواک و ....

سینما رکس آتش زدن ها و مردم بیگناه را کشتن ها و جسد دزدی ها و دوره های چریکی را در لیبی و فلسطین دیدن ها و .... را هم فراموش نکنیم!

در سال ۵۷ بالاخره بذری را که خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ کاشت، نتیجه داد و انقلاب اسلامی پیروز شد.

امام خمینی رفقا و مشتی مذهبی ها ابتدا رقبا را تک به تک حذف کرد، سپس قانون را به نفع روحانیت نوشت و در آخر هم با به راه انداختن جنگی که به قول خودش نعمت بود، پایه های خلافتش را سفت کرد و پس از خودش هم فردی بسیار زیرکتر از او رهبر شد...

اگر به سالهای ابتدایی انقلاب برگردیم و روند تسخیر ادارات و‌ ارگان های دولتی را واکاوی کنیم، خواهیم دید که بزرگترین خطا آنجا صورت گرفته است که به جای «شایستگان» عده ای «پشم سالار» و ریاکار و دغل باز مناصب دولتی را اشغال کردند. وقتی میزان برای تصاحب یک شغل میشود قوی بودن«ایمان» و «اعتقاد» به خمینی و انقلاب، بی شک دیگر جایی برای انسان های شریف باقی نمی ماند!

با شروع جنگ، ما شاهد ورود خانواده های جان باختگان به ادارات و دانشگاه ها و ... هستیم. از اینجا به بعد هر که تعداد بیشتری قربانی تقدیم جنگ خمینی کرد، منافع بیشتری نصیبش شد. پایه سیستم رانتی و وفاداری و سهمیه ای و ... از اینجا ریخته شد و نظام با فیلتر کردن تخصص و شایستگی، شرایط احراز شایستگی برای رسیدن به مناصب دولتی را به میزان اعتقاد شخص به اسلام و ولایت فقیه ربط داد. از اینجا به بعد بود که ریش ها بلند تر شد و بی ریشه ها با یک پیراهن یقه بسته و یک انگشتر و نیم متر ریش و یک جای مهر بر پیشانی، شدند وزیر و وکیل و نماینده و...

این اوباشی که تا دیروز کلاه مخملی میگذاشتند و سر کوچه ها لات بازی میکردند، در خواب هم نمیدیدند روزی برسد که وکیل و‌نماینده مجلس و رییس بشوند. حالا که بخت یارشان شده بود، نوبت «جعل» عنوان بود. این افراد حقیر به لطف سهمیه و سیستم فاسدی که دانشگاه آزاد رفسنجانی برایشان فراهم کرد، توانستند مدرک سازی کنند و کم کم ما شاهد دکتر و‌مهندس شدن تمام اوباش چاقو کش نظام شدیم.

دکتر و مهندس هایی از جنس احمدی نژاد و روحانی که معلوم نیست چگونه دکتر هایی هستند که دو جمله انگلیسی نمیتوانند صحبت کنند...

با مرگ خمینی و قدرت گرفتن خامنه ای و ترکتاری های رفسنجانی و ظهور ماهواره در پشت بام های مردم ، کم کم سبک زندگی ظاهری مسئولان و‌مردم همزمان عوض شد و دیگر حاجی بازی و سید بازی جز در موارد ضروری و اداری خریداری نداشت.

دهه هفتاد شد و خاتمی و دوره اصلاحات، در این دوره نظام سعی کرد چهره تروریست و آدمکشی را که به واسطه صدور انقلاب و کشتار ۶۷ و کشتن مخالفانی چو بختیار و فرخزاد و‌... در خارج از ایران برای خود به عنوان یک حکومت انقلابی ترسیم کرده بود، ترمیم بخشد و چه کسی بهتر از محمد خاتمی!؟

سید خندان و عبا شکلاتی وقتی آمد، ایران شاد شد اما این شادی ظاهری خیلی زود رنگ باخت و قتل های زنجیره ای و حمله به کوی دانشگاه و‌بسته شدن فله ای روزنامه ها و ... نشان داد نظام تحمل دگردیسی را ندارد.

کشتار ارتشیان و دولتمردان میهن پرست در اوایل انقلاب را نظام به شرایط «ویژه» انقلاب ربط داد و شخص خلخالی، سپس کشتار ۶۷ را انجام داد و اینبار عملیات فروغ جاویدان مجاهدین بهانه کشتار بود. بعد از مدتی در اسلامشهر و قزوین و مشهد به خاطر تورم افسار گسیخته دوران رفسنجانی شورش شد، نظام همه را کشت و در اسلامشهر تانک آورد و مردم را تکه تکه کردند، اما چون اینترنت نبود، هیچکس نفهمید!

حمله به کوی دانشگاه و‌کشتن دانشجویان در زمان خاتمی هم ربط دادند به عوامل خود سر! فقط معلوم نشد این چه عوامل خود سری بودند که دقیقا پس از سخنرانی معروف و عمر و عاص گونه خامنه ای به مردم هجوم بردند...

کمی گذشت و بازی انتخاباتی و مهندسی شده ای را که خودشان راه انداخته بودند را هم تاب نیاوردند و با تقلبی عظیم سعی کردند محمودک را همچنان در کنار اغا حفظ کنن، مردم معترض شدند، حکومت کشتار جنبش سبز را به راه انداخت و در کهریزک ها به مردم تجاوز کردند و اینبار حکومت در کنار عوامل خود سر، پای ماموران خارجی و آدم های فضایی را هم به ماجرا باز کرد.

زمان میگذشت و حکومت خوشحال از بازی بد و بدتر، به ریش مردم میخندید نا اینکه دی ماه ۹۶ مردم با فریاد :

«اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»

نقاب استمرار طلبان را کنار زدند. حکومت باز خون ریخت و قیام دی ماه باعث شد مردم از خواب گران برخیزند.

شعارهایی چو «رضا شاه روحت شاد» و «روبه میهن، پشت به دشمن» و «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» نظام و مردم را وارد فاز مبارزه بی پرده و براندازی کرد.

حکومت جنبش دی ماه را هم سرکوب کردو خیال میکرد باز مردم ۱۰ سال میروند در لاک خویش اما اشتباه کرد، ۲ سال بعد مردم در آبان ماه حماسه قیام کردند و با دادن بی از ۱۰۰۰ کشته نشان دادند هنوز این خاک ستاره میسازد...

دیگر ایده براندازی تنها یک رویا نیست، حکومت میداند اگر شکست بخورد اسلام نیز در ایران از بین خواهدرفت و بساط حوزه های و هیئت ها کم کم جمع خواهد شد. حکومت در اصل نمیتواند بگوید رفتن ما رفتن اسلام از ایران است، برای همین مدام میگوید ما برویم ایران از بین میرود!

زهی خیال باطل! شما سگ های هار اسلام که هستید که ایران بود و‌نبودش به شماها ربط داشته باشد!؟
ملت ایران از زمان حمله اسکندر و‌ اعراب و چنگیز و تیمور و عثمانی و صدام و خمینی!!!!تا همین امروز با چنگ و دندان، با پوست و استخوان از «هویت ملی» خویش دفاع کرده است؛ شما اوباش عددی نیستید و به قول آن شاعر ایرانی در دوره چیرگی مغول بر ایران، این عوعو‌سگان شما نیز بگذرد!

ایران بزرگتر از آن است که بود و‌نبودش به مشتی آخوند شپشو و سردارهای کودک کش سپاه ربط داشته باشد.

*ایران پشتوانه اش پویا بختیاری ها است، ایران پشتوانه اش نداها و سهراب ها است. ایران پشتوانه اش ستار بهشتی ها و‌گوهر ها است. ایران پشتوانه اش فردوسی ها و بابک ها و‌مازیار ها است، ایران نمیمیرد، ایران هرگز نمیمیرد، این جمله آخرین نخست وزیر مشروطه را هیچوقت از یاد نبریم؛

ایران هرگز نمیمیرد!

کشتار آبان مردم را وارد فاز دیگری کرده است. حکومت علنا میگوید ثروت های ایران غنیمت اسلام است! ما هر جور بخواهیم خرج میکنیم، هر جور بخواهیم مالیات میگیریم، تجاوز میکنیم، میکشیم و هیچکس جلودارمان نیست!

انقلاب میخواهید، بسم الله!

ملت راه اصلاحات را رفت، نتیجه اش شیشه نوشابه شد!

راه تظاهرات های احساسی را رفت، نتیجه اش ۵ دی ماه شد، آیا اکنون زمانش نرسیده است که با کمترین تلفات بیشترین ضربه را به نظام بزنیم!؟

شتر سواری دولا دولا نمیشود....



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy