سال تازه ی دیگری در راه است. از هر فرصت دوره ای می توان استفاده کرد تا هم از گذشته نوعی ارزیابی داشت و هم آرزو و خواهشی برای آینده پرورد . پس عیدهای همه فرهنگها و ملل برای ما هم میتوانند عید باشند.
سالی که گذشت بر دانش و شناخت ما, از خود و هستی افزوده شد . در فناوری به ویژه آنچه به ارتباطات, نظام ها ی داده پردازی , شبکه های اجتماعی مربوط می شود گام های بلندی برداشتیم. کره خاکی, منزلگاه ما هفت میلیارد آدمیزادگان, نارضایتی خویش را بیشتر نشان داد. در مجموع مردم سالاری کمی پسرفت کرد ولی عشق و محبت بویژه در جوانان پیشرفت داشت.
سالی که گذشت به ویژه در منطقه ما ,خاورمیانه پاسخگویی حاکمیت ها به مردم رنگ بیشتری باخت ولی در عوض مردم با تن و جانشان در عرصه عمومی بیشتر درد دل خود را مطرح کردند. در سال جدید آرزو دارم که مردمان این کره خاکی توان آن بیابند که با خود و یکدیگر بیشتر سخن بگویند. کلام معجزه گر است اگر گفته شود, درد به زبان بیاید, به فریاد بیاید , به خود , با همسر و فرزندان با خواهر و برادران با همسایگان و خانواده بزرگ و با همشهریان و هموطنان . به ویژه که اینترنت و شبکه های اجتماعی در انتقال سخن نقشی اساسی را می توانند بازی کنند.
امید دارم که در سال جدید در جهت گفتگو با یکدیگر گامهایی اساسی برداریم. جهان منتظر سخن گفتن ما با یکدیگر است .
فکر تنهایی شب را بکنیم , حرف با هم بزنیم, حرف با هم بزنیم.
سالتان پر نور و راهتان پر ثمر و دلتان پر کلام و کلامتان آغشته به عشق باد .
این شعر را ۳۷ سال پیش نوشتم:
سخن بگو
کلام تو گلابیست.
دستت را به من بده، لمس تو نسیم چمنزار«سرحد»است،
در کنارِ من گام بردار،
قد برافراز و قلب مرا آرام کن.
تو اسب سپید ترکمنی، تو وطن منی، زندان شکن.
سالی که گذشت به ویژه در منطقه ما ,خاورمیانه پاسخگویی حاکمیت ها به مردم رنگ بیشتری باخت ولی در عوض مردم با تن و جانشان در عرصه عمومی بیشتر درد دل خود را مطرح کردند. در سال جدید آرزو دارم که مردمان این کره خاکی توان آن بیابند که با خود و یکدیگر بیشتر سخن بگویند. کلام معجزه گر است اگر گفته شود, درد به زبان بیاید, به فریاد بیاید , به خود , با همسر و فرزندان با خواهر و برادران با همسایگان و خانواده بزرگ و با همشهریان و هموطنان . به ویژه که اینترنت و شبکه های اجتماعی در انتقال سخن نقشی اساسی را می توانند بازی کنند.
امید دارم که در سال جدید در جهت گفتگو با یکدیگر گامهایی اساسی برداریم. جهان منتظر سخن گفتن ما با یکدیگر است .
فکر تنهایی شب را بکنیم , حرف با هم بزنیم, حرف با هم بزنیم.
سالتان پر نور و راهتان پر ثمر و دلتان پر کلام و کلامتان آغشته به عشق باد .
این شعر را ۳۷ سال پیش نوشتم:
سخن بگو
کلام تو گلابیست.
دستت را به من بده، لمس تو نسیم چمنزار«سرحد»است،
در کنارِ من گام بردار،
قد برافراز و قلب مرا آرام کن.
تو اسب سپید ترکمنی، تو وطن منی، زندان شکن.
حسن مکارمی
گناه پسر جوان این مادر سخن گفتن در شبکه های اجتماعی بود. امروزه , به جای او حضور خمیده مادرش سخن می گوید.