آقای احمد زیدآبادی که زمانی به خاطر تحلیل های سیاسی و قلم معتدلی که داشت ارزش و اعتباری در جامعه ایرانیان حتی مخالف حکومت اسلامی کسب کرده بود، ظاهرا در شیب بی آبرویی در حال سرعت گرفتن است و این طور که پیش می رود، به حضیض بی آبرویی فرو خواهد افتاد.
من همیشه تصور می کردم، اعتدالیون، نظر به کشیدن «تدریجی» مردم و هواداران خود در جهت مثبت و به سمت اعتلا دارند ولی با دیدن رفتار این آقایان در هنگام شدائد، متوجه شدم که اعتدال این ها در اصل، برای پایین کشیدن و در لجن زار حکومت غلتاندن هواداران خود بوده است.
نمونه ی تاسف انگیز این اعتدالیون آقای مسعود بهنود است که با کمال تاسف حد وسط اش این روز ها به قعر سقوط کرده و فرقی میان سخنان ایشان با قلم به دستان حکومت نکبت نمی توان گذاشت.
احمد زیدآبادی امروز نوشته است:
«عادل عبدالمهدی در جلسۀ پارلمان عراق فاش ساخت که هدف سردار سلیمانی از سفر به بغداد ارائۀ پاسخ ایران به نامهای از سوی عربستان سعودی بوده است.
به گفتۀ عبدالمهدی، سعودیها پیش از آن، از طریق عراق نامهای با مضمون کاهش تشنج بین ریاض و تهران به ایران منتقل کرده بودند و قرار بوده است سردار سلیمانی پاسخ جمهوری اسلامی را به آن نامه در اختیار وی قرار دهد.
اگر سخنان عبدالمهدی دقیق باشد، در واقع درست در هنگامۀ تلاش دولت عراق برای میانجیگری بین ایران و عربستان، قاسم سلیمانی هدف موشک ارتش آمریکا قرار گرفته است.
در حقیقت، عبدالمهدی ترور سلیمانی را اقدامی عمدی در جهت خنثیسازی فعالیتهای میانجیگرانۀ دولت عراق ارزیابی کرده است.»
من فکر می کردم زید آبادی بعد از مقدمه ای که بر خبر خود نوشته بگوید این چه وضعی ست که ژنرال سپاه پاسداران خواسته نقش وزیر خارجه را بازی کند ولی دیدم خیر! ایشان موضوع سفر سلیمانی به بغداد و کشته شدن اش را به این که امریکا خواسته فعالیت های میانجی گرانه ی عراق را به عمد خنثی کند نسبت داده و در این جا هم امریکا را پاسخگو خواسته است.
ما مدتی ست که دیگر به توضیح مسائل و اقناع آقایان نمی پردازیم چون بعید می دانیم خودشان ندانند که چه می گویند و نتیجه ی کار شان در نهایت به نفع حکومت نکبت اسلامی خواهد بود.
ما فقط به زیدآبادی و رفقایش می گوییم که این راه که شما می روید آخرش آغوش جمهوری اسلامی ست نه آغوش ملت.
دو روز دیگر سلیمانی و کشته شدن اش از یادها خواهد رفت و واقعیت تلخ زندگی در ج.ا. مجددا رخ خواهد نمود. مردم باز اعتراض ها خواهند کرد و حکومت باز آدم ها خواهد کشت. درگیری میان حکومت نکبت با مردم در نهایت به جایی خواهد رسید که شیرازه ی حکومت از هم بپاشد و هر یک از آدمخواران و غارتگران حکومت به سوراخ سنبه ای بخزند.
در آن روز زید آبادی و زید آبادی ها خواهند ماند با روی سیاه و آبروی رفته.
اگر ارزیابی زیدآبادی و اعتدالیون غیر از این است، گو که به روش خود ادامه دهند. در غیر این صورت بهتر است دستی بجنبانند که فردا دیر خواهد بود.