توضیح: این نوشته درست یکی دو ساعت پیش از شروع حمله ایران به پایگاههای آمریکا در خاک عراق نوشته شد.
***
من اهل خوزستانم، در گچساران بدنیا آمدم و در مسجدسلیمان بزرگ شدم. ۱۸ سال از عمرم را در آن شهر زیبای کوهستانی و نفت گذراندم. تقریبا سه سال اول جنگ ایران و عراق را در خوزستان بودم و اکنون میخواهم از خاطراتم و از جنگ و ویرانی بگویم تا همه به جنگ نه بگوییم و فریادمان را بر سر حاکمان اسلامی میهنمان بلندتر کنیم که در این چهل سال بارها جنگ را چه به شکل کلاسیک و چه به اشکال دیگر به میهن و مردم ما تحمیل کردند و باز هم طبل جنگ بر آسمان میهن مان به صدا در آمد. میخواهم از حاکمان شیعه بر میهنم بگویم که در آن زمان، هشت سال جنگ را به من و ما نوجوانان و جوانان سازنده آن سرزمین تحمیل کردند و مملکت را ویران کردند و آینده ما را از ما گرفتند و هم اکنون هم میخواهند آینده را از دیگر جوانان بگیرند، بگویم. میخواهم از آنانی که جنگ را به خاورمیانه بردند و خانهها را بر سر کودکان و زنان کرد و عرب، سوری و عراقی خراب کردند بگویم. میخواهم بگویم من جنگ را از نزدیک لمس کردم و با جنگ مخالفم و بیشتر از آن با جنگ طلبان شیعه در میهنم مخالفم که برای امپراطوری شیعه لشکر کشی به کشورهای همسایه میکنند و با افتخار میگویند ما جنگ را به خارج از ایران بردیم؟ کی در سوریه با ما جنگید که ما جنگ را به سوریه بردیم؟ در سوریه بدنبال بهار عربی در سال ۲۰۱۴ مردم سوریه نیز به همراه دیگر مردمان کشورهای عرب علیه حاکم دیکتاتور خود بشار اسد بپا خاستند، اما سپاه قدس مردم را در آنجا به شکل فجیعی سرکوب کرد که این سرکوب چنان وحشیانه بود که داعش را بدنبال داشت! چرا باید نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه میبود؟
یادم میآید که در آن زمان وقتی از سرکوب معترضان سوری توسط جمهوری اسلامی و سپاه قدس میگفتیم، دوستان اصلاح طلب چپ و راست ما به ما میخندیدند که شما پارانوید هستید و هر چه را به جمهوری اسلامی ربط میدهید، تا که انقلابیون سوری افشا کردند و رسانههای بین المللی هم فیلمها و عکس هایی از سپاهیان قدس با آرم سپاه قدس پخش کردند و گزارشات مبنی بر حضور وسیع سپاه قدس در سوریه علنی شد. جمهوری اسلامی ابتدا وقتی رسوا شد گفت ما فقط به شکل مستشار در آنجا حضور داریم و این را دوستان چپ و راست اصلاح طلب هم تکرار کردند. گرچه در دنیا چنان علنی شد که به جایی رسید که حتی بی بی سی فارسی هم نتوانست آن را پنهان کند و فکر میکنم چهار پنج سال پیش بود که مستندی در این رابطه پخش کرد. اینکه عدهای با افتخار میگویند سلیمانی جنگ را به سوریه و عراق و خارج از مرزهای ما برد به چه معناست؟ این به معنای غیر انسانی ترین پاسخ نیست؟ به معنای این نیست که ما شهرها را بر سر زنان و کودکان کرد و عرب آوار میکنیم تا خود در امان باشیم؟ این استدلال غیر انسانی نیست؟ این که برخی میگویند ما نمیخواهیم ایران، سوریهای شود، مگر سالیانی در این شرایط نیستیم؟ از خود پرسیدند چه کسی سوریه را به این سرنوشت دچار کرد؟ حضور سپاه قدس در عراق و سوریه و لبنان و یمن و ... برای چیست؟ مگر حافظ مرزهای خود بودن به معنای حضور در کشورهای دیگر است؟ جنگ را این رژیم بر ما ایرانیان چهل سال است که تحمیل کرده ست. دنیا و بخصوص کشورهای همسایه را دشمن ما کرده است. اگر ما خواهان این هستیم که سایه جنگ لعنتی را از سر خود دور کنیم باید ابتدا جمهوری اسلامی را هدف بگیریم که در این چهل سال با همین سیاستهای جنگ طلبی و ایجاد بحران در داخل و منطقه، خود را زنده نگه داشته است. آنها خوب فهمیدند که سایه جنگ بر سر مردم، ایجاد ترس و برانگیختن احساسات ملی میتوانند مردم را فریب دهند تا آنها را در کنار خود داشته باشند. خمینی میگفت هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید، پس از چهل سال باید همه متوجه شده باشیم که فریاد ما بر سر امریکا به جز انزوا و دشمنی با جهان چیزی نصیب ما نکرد و باید هر چه فریاد داریم بر سر خود جمهوری اسلامی بکشیم که نه تنها ایران، بلکه منطقه را ویران کرد و با سپاه قدس دنیا را ناامن کرد. ترور و بمب گذاری در غرب را که به ریاست قاسم سلیمانی و یا پیشینیان او بود آغاز کرد و به ترور مخالفین در اروپا پرداخت. از بمب گذاری در مرکز یهودیان در آرژانتین که حتی دادستان پرونده را هم ترور کردند تا انفجارها و ترورهای در بانکوک و دهلی و بحرین و عراق و کنیا. از ترور دکتر بخیتار و دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی و دکتر برومند تا ترور شهریار شفیق و کاظم رجوی و فرخزاد و دهها ترور مخالفین در خارج از کشور!
من جنگ را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کردم.
یادم میآید با اینکه نوجوانی بیش نبودم اما میخواستم به هر شکلی که میتوانم از میهنم دفاع کنم. در درمانگاه شرکت نفت مسجدسلیمان داوطلب کار کردم و همانند یک پرستار مجروحین جنگی را پانسمان میکردم، در اهواز زمانیکه به جز سربازان و ریوهای ارتش و برگهای پاییزی درختان که با رد شدن ماشینی جنگی به روی زمین غوطه میخوردند، چیزی نمیدیدی، پیاده به مراکز خدمات جنگی میرفتم تا به آنها بگویم میخواهم از میهنم دفاع کنم.
من جنگ را زمانی لمس کردم که چندین بمب و موشک بر سر شهرم فرود آمد و کوههای استوارش لرزید و آسمانش سیاه شد و من فریاد زنان کتانیهایم را پایم کردم و از خانه بسمت محلات بمباران شده برای کمک شتافتم ... زمانی که صدای نگران مادرم را میشنیدم که میگفت کجا میروی حتما دوباره بمب خواهند زد، خطرناک است، برگرد... زمانی که به سمت بیمارستان شرکت نفت برای اهدای خون رفتم...
من جنگ را زیر پوست خود حس کردم، زمانیکه در اهواز خانهی خواهرم مشغول خواندن رمانی از جنگ جهانی دوم بودم که صدایی مهیب زمین را لرزاند و دودی آسمان اهواز را گرفت، زمانی که میخواستم به کمک بروم ولی در اهواز حتی تاکسی تردد نمیکرد و من از کوروش تا خیابان ۲۴ متری پیاده رفتم و تلی از خرابی دیدم و در سکوت خیابان بر روی خرابهها گریستم. زمانی که صدای سربازی مرا بخود آورد که میگفت خواهر محل را ترک کنید و زمانی که در بین راه صدای صوت موشک پیش از بمباران را شنیدم و سریع خودم را به کنار دیواری در خیابان پرت کردم و بمب مهیب دیگری بر خیابانهای خالی اهواز فرو ریخت... هنوز پس از چهل سال حتی یادآوری و نوشتن این خاطرات مرا اذیت میکند و اشکم را سرازیر میکند. جنگ بیرحمانه ترین و فجیع ترین اتفاقی ست که میتواند برای ملتی رخ بدهد چون همه چیز را بر سر تو خراب میکند، انتخاب نمیکند که کی نوزادست و کی بچه؟ کی بیمار است و کی مسن؟ کی تواناست و کی ناتوان؟ کی مادر است و کی در حال شیردادن؟
جنگ به همراه ویرانیهای شهر و خیابانت روحت را هم ویران میکند و آثار این ویرانی را هنوز در خودم میبینم.
جنگ بی رحم است و برای بی رحمی خود پاسخی ندارد. جنگ حتی برای صلح هم بی رحم است.
اگر جنگ نمیخواهیم باید عاملین جنگ در میهن مان، حاکمان توسعه طلب شیعه را که از ابتدای به قدرت گرفتن با شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل ما را با جهان دشمن کردند، هدف بگیریم و نه دیگران را.
ما باید هر چه فریاد داریم بر سر جمهوری اسلامی برآوریم. ما ایرانیان نشان دادیم که دشمن جهان نیستیم. نشان دادیم که جنگ طلب نیستیم. ما ایرانیان به مهربانی و مهمان نوازی در جهان معروفیم و سرزمینمان روزی سرزمین همهی ادیان و اقشار بود. از یهودی و آسوری تا مسیحی و زرتشتی از مسلمان تا بهایی ... ما باید همصدا شویم و علیه حاکمیت جنگ طلب و توسعه طلب شیعه که میخواهد انقلاب خود را به دنیا صادر کند نه بگوییم، تا دوباره عزت و جایگاه خود را در جهان باز یابیم
هر چه فریاد داریم بر سر جمهوری اسلامی بکشیم!
اختر قاسمی، کلن ۷ ژانویه ۲۰۲۰
پ. ن: هشت سال پیش که در دوران اوباما هم با خطر جنگ مواجه شدیم مقالهای نوشتم با تیتر: «من نه جنگ میخواهم و نه جمهوری اسلامی» که در سایت گویا نیوز منتشر شد و چند سایت دیگر منتشر شد اما متاسفانه به دلیل تغیرات الکترونیکی وبسایت گویا نیوز قابل دسترسی نیست ولی در سایت سکولاریسم نو قابل دسترسی ست:
http://www.newsecularism.com/2011/11/28.Monday/112811.Akhtar-Ghassemi-No-war-and-no-IRI.htm