سال هایی هستند که از همان ابتدای خود خبر از ایامی پر حادثه میدهند. سال ۲۰۲۰ از آن جمله است. به اعداد و ارقام و جادو ربطی ندارد، برآیند انباشت عواملی مهم هستند که در یک چارچوب زمانی به هم پیوند میخورند. سال با کشتن قاسم سلیمانی، فرماندهی پاسداران در منطقهی خاورمیانه، توسط آمریکا آغاز شد. پس از آن، با رویدادهایی مانند موشک پراکنی ایران و سقوط هواپیمای مسافربری و ماجرای استیضاح ترامپ به پیش رفت. مردم عراق و لبنان به نبرد خیابانی خود علیه حاکمان نالایق و فاسد و دست نشانده ادامه میدهند و ویروس کرونا در حال قتل عامی تازه است.
در این میان اما به نوشتهی روزنامه اسرائیلی هاآرتص «نمایش» مشترک ترامپ-نتانیاهو برای تعیین تکلیف فلسطین دیدنی بود. یکی از این دو همزمان شاهد محاکمهی خود در سنای آمریکا به اتهام «سوء استفاده از قدرت» بود و دیگری هم به سه فقره اتهام «رشوه، اختلاس و پارتی بازی» توسط دادگستری اسرائیل متهم شد. هر دو بنابراین به کمک یکدیگر احتیاج داشتند. ترامپ برای حمایت لابی اسرائیل جهت انتخاب مجدد در ماه نوامبر و نتانیاهو به حمایت ترامپ برای ضبط سرزمین فلسطینیها با هدف انتخاب مجدد در ماه مارس. هر دو در سال ۲۰۲۰. «طرح معاملهی قرن» طرح پایان رویای فلسطین بود. آرزوی تشکیل دولت مستقل فلسطینی با همدستی نانوشتهی اسرائیل، آمریکا، «رژیم ضد صهیونیستی» ایران و «برادران» عرب تار و مار شد.
دولت جمهوری اسلامی ایران در کشاکش این رویاروییها با ادا و اطوارهای همیشگی خود مخالفت خویش را با طرح «معاملهی قرن» ابراز داشت؛ اما کیست که نداند تشکیل کشور مستقل فلسطینی در حال حاضر آخرین دل مشغولی کنونی سران نظام در تهران است. آنها قبل از این، به فکر نجات رژیمی هستند که صدای خرد شدن استخوانهای اقتصاد آن از هر سو بلند است. استراتژی جمهوری اسلامی دیگر نجات نظام نیست، خریدن وقت برای نظام است و فرق عظیمی است میان این دو. رهبر نظام و اتاقهای فکر آن به روشنی پذیرفتهاند که راه برون رفتی از بن بست کنونی ندارند. وقتی در اتاقی گیر افتادهای که آتش آن را فرا گرفته به انتهای آن پناه میبری که دیرتر بسوزی، اما میدانی که میسوزی. رژیم با استفاده از پروندهها و ماجراهای گوناگون مانند «انتفام سخت»، «کاهش گام به گام تعهد برجام» و نیز «خروج احتمالی از ان پی تی» میخواهد نابودی حتمی خود را به تعویق بیاندازد. در حالی که رژیم پایان محتوم خود را کش میدهد فشار روی جامعه افزایش یافته و معیشت روزانهی دهها میلیون ایرانی به یک چالش جدی بدل شده است. ساختارهای روانی انسان ایرانی و ساختارهای اجتماعی جامعهی ایران در حال از هم پاشیدن است.
با در کنار هم قرار دادن پارامترهای جهانی، منطقهای و ملی میتوانیم چند احتمال را پشت سر هم ردیف کرده و تصویری از ۲۰۲۰ به دست آوریم.
لیست اول احتمالات:
• نتانیاهو در انتخابات مارس برنده خواهد شد.
• ترامپ در انتخابات نوامبر برنده خواهد شد.
• فشارها رژیم ایران را به سوی ترجیح جنگ بر هر سناریو دیگری خواهد کشاند.
• بریتانیا رها شده از طریق برگزیت به جمع کشورهای جنگ طلب خواهد پیوست.
• فرانسه و آلمان و بخشی از اروپا برای عقب نماندن از قافله به صف جنگ طلبان خواهند پیوست.
• با تقویت جبههی آمریکا-اسرائیل-بریتانیا (اروپا) بار دیگر «جبههی متفقین» شکل گرفته و جنگ بزرگ منطقهی خاورمیانه کلید خواهد خورد.
• ایران مرکز این جنگ بزرگ خواهد بود و به طور گسترده آسیب خواهد دید.
• خاورمیانه (لبنان، سوریه، اردن، عراق، ایران و کشورهای عرب حاشیهی جنوب خلیج فارس) با تلفات و خسارات فراوان و سنگین به تصرف جبههی متفقین در خواهد آمد.
• جبههی متفقین از خاورمیانهی ویران، منابع و امکانات آن به عنوان پشت جبهه برای جنگ بزرگ جهانی با چین و روسیه در سالهای آینده بهره خواهد برد.
آیا چنین خواهد شد؟ شاید. در این میان اتفاقاتی هست که میتواند قضایا را به سوی دیگری بچرخاند.
لیست دوم احتمالات:
• نتانیاهو در انتخابات مارس شکست خواهد خورد.
• ترامپ در انتخابات نوامبر شکست خواهد خورد.
• مردم ایران با وارد کردن ضربهای جانانه به رژیم امکان بقا و آغاز جنگ را به آن نخواهند داد.
• مردم عراق و لبنان موفق به استقرار دولتهای غیر دست نشانده و مردمی در کشورهای خود خواهند شد.
• سایر کشورهای عرب مجبور به پیروی از خط استقرار دمکراسی در خاورمیانه خواهند شد.
• بریتانیا در زیر ضررهای خروج از اتحادیهی اروپا دچار بحران شده و مجبور به ترک رویای بازسازی امپراتوری خود میشود.
• اتحادیهی اروپا نقش منسجم و قویتری در فرایندهای صلح جهانی ایفاء خواهد کرد.
• روابط میان آمریکا و چین و روسیه تنش زدایی شده و به روندهای دیپلماتیک و همکاری نزدیک خواهد شد.
• جهان به صورت جدی به موضوعات حادی مانند مبارزه با تغییرات اقلیمی نابودساز بشر خواهد پرداخت.
آیا چنین خواهد شد؟ شاید؟ واقعیت به طور معمول موقعیتی است میان این دو. خواهیم دید.
نکتهی مهم در پایان این است که عدم تعین شرایط و نا روشن بودن چشم اندازها ما را از تلاش منظم و مستمر در یک مسیر مبتنی بر اخلاق و عقلانیت باز ندارد. داشتن یک دستگاه فکری روشمند و واقع گرا میتواند مانع از آن شود که به سمت تفسیرهای ماوراء الطبیعی مبتنی بر ترس و روحیه باختگی بگراییم و سناریوهای آخرالزمانی تصویر کنیم. پتانسیل موجود در انسان برای ساختن و آفریدن بی نهایت است. این که ترکیبی از زیاده خواهیهای سرمایه داری، جاه طلبی صهیونیسم و تاریک اندیشی ارتجاع اینک جهان را به موقعیتی تا این حد وخیم کشیده باشد نباید از یاد ما ببرد که آفتاب آگاهی و عشق برای همیشه پشت ابر جهل و نفرت نخواهد ماند. همه چیز به عقل و ارادهی ما بستگی دارد. تاریخ صحنهی کنش بازیگران و عرصهی حسرت تماشاگران است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دیدن برنامه های تحلیلی کورش عرفانی به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل تماس با نویسنده: [email protected]