اکبر گنجی - خبرنامه گویا
مواضعِ ایرانیانِ مخالفِ رژیم جمهوری اسلامی در مورد «دولت اسرائیل»، «فلسطینی ها» و «معامله قرن» دونالد ترامپ- که توسط سه نفری نگاشته شده که مواضع شان از راستِ افراطیِ خودِ اسرائیل نیز بسیار رادیکال تر است- قابل تصور و تصدیق نیست، مگر این آن را در یک «جهان ممکن» بررسی کنیم. اما ما «جهانِ ممکنِ» فیلسوفان را کنار گذاشته و به روشی نزدیک به کار مورخان- یعنی «شرطی هایِ خلافِ واقع»- توسل می جوییم. یعنی ، برای فهم و توجیه مواضع مخالفان جمهوری اسلامی در این مورد، به نمونه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی خواهیم پرداخت.
فرض کنید:
یکم- رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی امروز وجود داشت و درست همان سیاست های تبعیض نژادی حداکثری یا بزرگ را انجام می داد.
دوم- فرض کنیم آمریکا ، انگلیس و دیگر دولت های غربی درست همانند دورانی که از رژیم آپارتاید حمایت می کردند، امروز از همان رژیم دفاع می کردند. مارگارت تاچر- نخست وزیر بریتانیا که بانوی آهنین نامیده می شد- حامی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی بود و حتی در سال ۱۹۸۶ نیز با وضع تحریم علیه رژیم آپارتاید مخالفت کرد. دونالد ریگان- رئیس جمهور وقت آمریکا- متحد رژیم آپارتاید بود. او نه تنها مخالف تحریم رژیم آپارتاید بود، بلکه در عمل کوشش فراوانی کرد تا مخالفان رژیم آپارتاید- کنگره ملی آفریقا به رهبری نلسون ماندلا- را بی اعتبار سازد. حتی پس از گذار از رژیم آپارتاید- انتقال قدرت از اقلیت نژادپرست سفید پوست به اکثریت سیاه پوست در فرایندی دموکراتیک و رئیس جمهوری شدن نلسون ماندلا- وقتی قرار شد رئیس جمهور رژیم دموکراتیک آفریقای جنوبی به آمریکا سفر کند، تازه فهمیدند که نام نلسون ماندلا تا سال ۲۰۰۸ در لیست تروریستی دولت آمریکا قرار داشت و باید آن را از لیست تروریستی خارج سازند تا سفرش به آمریکا قانونی شود.
سوم- فرض کنیم «جمهوری اسلامی کنونی» و «مخالفانِ موجودش»- از کمونیست ها تا سوسیالیست ها، از لیبرال ها تا نئو لیبرال ها، از محافظه کاران نئوکان غیر مذهبی تا راست افراطی اونجلیست، از دینداران تا بی دینان، به خصوص خارج نشینان- نیز با دو فرض اول و دوم، وجود داشتند.
در این صورت مخالفان جمهوری اسلامی چه موضعی در مورد رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی اتخاذ می کردند؟
همان طور که در بند سوم ذکر شد، مخالفان جمهوری اسلامی طیفی وسیع با مواضعی متفاوت و متضاد هستند. تنها نقطه مشترک همه آنها مخالفتِ با دیکتاتوری جمهوری اسلامی است. این مخالفان یکی یا هر دو ادعای زیر را دارند:
الف-«جمهوری اسلامی به پایان عمرش رسیده و در حال فرو پاشی است.» مدعیان رهبری در حال رقابت برای جانشینی جمهوری اسلامی هستند.
ب-«رژیم جمهوری اسلامی باید سرنگون شود.» در این مورد مخالفان به دو دسته تقسیم می شوند: اول- طرفداران «گذار غیر خشونت آمیز از جمهوری اسلامی به یک دموکراسی سکولار». دوم- طرفداران «سرنگونی خشونت بار جمهوری اسلامی- به خصوص از راه حمله نظامی آمریکا و اسرائیل و...- برای این که با وجود شدیدترین تحریم های تاریخ بشریت، جمهوری اسلامی را ساقط شدنی نمی بینند.»
مخالفانِ جمهوری اسلامی و رژیم آپارتاید
در سیاقی که به تصویر کشیده شد، گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی به طور جدی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی را نقد کرده و خواهان تأمین حقوق اساسی اکثریت سیاه پوست آفریقای جنوبی مطابقِ اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول دموکراسی هستند.
اما به دلیل حمایت دولت های آمریکا، بریتانیا و دیگر دولت های غربی از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، اپوزیسیون همسوی با دولت آمریکا (به خصوص ترامپیست ها)، از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی حمایت جدی به عمل می آورند. چرا که دولت ترامپ همه چیزش را برای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی داده است.
دونالد ترامپ خود را پیرو رانالد ریگان خوانده است. مایک پامپئو و چند تن از اعضای مهم دولت ترامپ گفته اند که سیاست دولت ترامپ علیه ایران، همان سیاستی است که ریگان علیه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به کار بُرد و منتهی به فروپاشی کامل اتحاد شوروی و تجزیه آن امپراطوری بزرگ شد.
دونالد ترامپ طرفدار رژیمِ آپارتایدِ آفریقایِ جنوبیِ موجودِ در مثال ما است. او نشان داده که پیرو نخست وزیر رژیم آپارتاید است و همه چیزش را برای او می دهد. حتی روزنامه نیویورک تایمز کارتونی منتشر کرده بود که نخست وزیر آفریقای جنوبی دونالد ترامپ را به دنبال خود می کشید، سفیدپوستان آفریقای جنوبی شکایت کردند که این سفیدپوست ستیزی است و نیویورک تایمز مجبور شد آن کارتون را حذف کند. ترامپ نژادپرست است و در داخل آمریکا نیز جنبش «سفیدپوست برتری» راه انداخته است. علیه سیاه پوستان و دیگر اقلیت های نژادی نیز سخنان نژادپرستانه زیادی بیان کرده است.
لذا مخالفانِ همسویِ با آمریکایِ جمهوری اسلامی به ناقدان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی می گویند:
اول- آفریقای جنوبی به ما ایرانی ها چه ارتباطی دارد؟ ضمن این که طرح کنندگانِ این پرسشِ منکوب کنندهِ ناقدان، خود همزمان از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی دفاع جدی می کردند و می کنند. به تعبیر دیگر، رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی به ایرانیان ربطی ندارد، اگر از موضع حقوق بشر و دموکراسی و عدالت نقد شود. رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی به ما ایرانیان ربط دارد، اگر به شدت از آن دفاع کنیم و حتی خواهان آن شویم که نخست وزیر رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی ، رئیس جمهور ایران شود.
دوم- این سیاه پوستان بدترین دشمنان ما در طول تاریخ بوده اند. در تجاوز نظامی صدام حسین به ایران، رهبرانشان از صدام حسین دفاع کردند. اصلاً اگر به متون مقدس دینی سفید پوستان نگاه کنید، آفریقای جنوبی همیشه به سفید پوستان تعلق داشته است.
سوم- هر گونه نقد رژیم آفریقای جنوبی به دلیل اعمال آپارتاید بر اکثریت سیاه پوست، «آفریقای جنوبی ستیزی» است. حتی «دین ستیزی» است. یعنی دینی که اقلیت سفید پوست نژادپرست به آن اعتقاد دارد. در دنیا هم فقط و فقط این نوع «دین ستیزی»، دین ستیزیِ وحشتناک و ناموجه به شمار می رود.
چهارم- سفیدپوستان آفریقای جنوبی هیچ گاه مردم خودشان - یعنی اقلیت سفید پوست- را نمی کُشند، آنان فقط و فقط اکثریت سیاه پوستان را می کُشند و به بردگی در آورده اند. اما جمهوری اسلامی مردم ایران را می کُشد. کُشتار مردم سرزمینی که سرزمینشان و همه چیزشان اشغال و تصاحب شده، اصلاً مهم نیست، کشتار «خودی ها» مهم است.
پنجم- نخست وزیر عالیقدر آفریقای جنوبی بارها با استناد به کتاب مقدس دینی شان گفته است که ایرانی ها از دو هزار سال پیش قصد نابودی سفید پوستان را داشتند(مشکل این است که حتی اگر داستان های اسطوره ای متون مقدس دینی واقعیت تاریخی داشته باشد- که ندارند- در آن داستانی که نخست وزیر عالیقدر اینها به آن استناد می کند، به نوشته خود کتاب مقدسشان، آن ها ۷۰ هزار ایرانی را کُشته و نسل کشی راه انداخته اند و اپوزیسیون مدافع اینها، حتی به این دروغ گویی نخست وزیر عالیقدرشان توجه نمی کند. حتی به این توجه نمی کنند که همه ساله این نسل کشی ایرانیان را جشن می گیرند و یکی از عیدهای مهم آنهاست ).
ششم- صدها بمب اتمی برای آفریقای جنوبی خوب است، اما استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای نیز باید برای ایران ممنوع شود. آفریقای جنوبی ترور صدها نفر را اعلام کرده است. به نظر ما کار خوبی انجام داده است. اما ترورهای جمهوری اسلامی بد هستند. ما فقط و فقط وقتی با ترور مخالف هستیم که از سوی جمهوری اسلامی صورت پذیرد، اما رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی هر کاری بکند مجاز است. فرض کنید سرزمین های همه کشورهای همسایه اش را اشغال و از آن خود کند، ما از این عمل او دفاع خواهیم کرد. اساساً دونالد ترامپ نه تنها اشغال های پیشین رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی را رسمیت بخشید، بلکه با طرح به اصطلاح صلحش، مجوزهای جدیدی برای اشغالگری به رژیم آپارتاید داد.
هفتم- آفریقای جنوبی ستیزان می گویند که فقط دولت آمریکا- به غیر از کمک های بزرگترین ثروتمندان آمریکا- سالی ۴ میلیارد دلار به دولت آپارتاید آفریقای جنوبی کمک مالی می کند. خب به شما چه؟ مگر از جیب شما می دهد؟ پول خودشان است. رشد اقتصادی و نظامی و اتمی افریقای جنوبی نیز هیچ ربطی به کمک های آمریکا و دیگر دولت های غربی ندارد، محصول صرفِ زحمت های سفیدپوستان برتر است. سیاه پوستان هم اگر در جهنم فقر و فلاکت زندگی می کنند، تقصیر خودشان است. اینها تنبل هستند و به مفت خوری عادت کرده اند.
هشتم- واقعاً بسیار خفت بار است که افرادی خودشان را مخالفِ جمهوری اسلامی می نامند و حتی در جمهوری اسلامی سال ها بسیاری زندانی و شکنجه شده و برخی از آنان به اعدام هم محکوم شده اند، اما از تروریستی چون نلسون ماندلا و تروریست های سیاه پوست تحت امرش حمایت به عمل می آورند. آیا از کمک های مالی جمهوری اسلامی به نلسون ماندلا و کنگره ملی آفریقای جنوبی اطلاع ندارید؟ مخالفِ جمهوری اسلامی باید مخالفِ افراد و گروه های متحدِ جمهوری اسلامی باشد و از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی دفاع کند. چون «دشمن دشمن ما، دوست ماست.»
نهم- جمهوری اسلامی همه پول های مردم ایران را به سیاه پوستان آفریقای جنوبی داده است تا با رژیم این کشور بجنگند. شاید صدها میلیارد دلار. صدها میلیارد دلار هم به رژیم بشار اسد داده است. ده ها میلیارد دلار هم به یک گروه دیگر داده است. صدها میلیارد دلار هم هزینه پروژه هسته ای اش کرده است. ما فکر می کنیم این تحریم های فلج کننده برای سرنگونی این رژیم دزد کافی نیستند؛ اگر آمریکا و آفریقای جنوبی ایران را بمباران کنند، آن وقت جمهوری اسلامی ساقط خواهد شد. آفریقای جنوبی ستیزان می گویند:
الف-«در حمله نظامی به ایران، ده ها میلیون ایرانی کُشته و زخمی و آواره خواهند شد.» خب بشوند، این بهای آزادی است.
ب-«ایران گرفتار جنگ داخلی و تجزیه خواهد شد.» خب بشود، بزرگ زشت است و کوچک زیباست.
پ-«جنگ بدترین عمل انسانی است و صلح آرمانی مطلوب است.» نخیر، جنگ همان صلح است و مردم یوگسلاوی سابق وقتی سازمان ناتو آنها را بمباران می کرد، برای بمباران کنندگان هورا می کشیدند. مطمئن باشید مردم ایران هم برای آمریکا و آفریقای جنوبی که ایران را بمباران کنند، هورا می کشند. باور نمی کنید، ترامپ و پامپئو و هوک هر روز می گویند همه مردم ایران طرفدار ما هستند و کلیه اعتراض های ایرانیان علیه جمهوری اسلامی نیز نتیجه تحریم های کمر شکن ماست. دیگر بر سر راست گویی این سه نفر که اجماع جهانی وجود دارد. پس- در هشتک- «درود بر رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، مرگ بر سیاه پوستان آفریقای جنوبی»
سخن پایانی
مخالفانِ جمهوری اسلامی- سوسیالیست و لیبرال و...- باید مستقل از جمهوری اسلامی اصول و خط مشی های خود را تدوین سازند. این اصول و سیاست ها باید مدافع عدالت در سطح محلی، منطقه ای و جهانی باشد. عدالت و دو دستاورد مدرن آن- حقوق بشر و دموکراسی- اساس سیاست ورزی است. نمی توان(نباید) در سطح محلی (ایران) مخالف ستمگری و مدافع عدالت بود، اما در سطح منطقه ای (خاورمیانه) و جهانی مدافع ستمگری و مخالف عدالت بود.
ما شاهد این بوده و هستیم که برخی گروه های «کمونیست ارتدکس» در برخی کشورهای منطقه، پیاده نظام پنتاگون و سازمان "سی. آی ای" شده اند. آیا این عمل با شعارهای ضد امپریالیستی آنان سازگار است؟ وقتی ناقدی این ناسازگاری را نشان می دهد، برخی که امیر پرویز پویان و احمدزاده را «چپ نو» قلمداد می کنند، و خود را پیرو و همراه آنان نشان می دهند، اتهام زنی می کنند که شما با نشان دادن این ناسازگاری، از کشتار این چپ های پیاده نظام پنتاگون و سازمان سیا دفاع کرده و طرفدار جمهوری اسلامی هستید. در حالی که پویان یک کمونیستِ مارکسیست- لنینیستِ ضدِ امپریالیستِ مدافعِ دیکتاتوریِ پرولتاریا بود. نقد پویان به جلال آل احمد یک شاهد مدعای ماست. او به ولایتِ اسرائیل جلال آل احمد می تاخت و انتقاد می کرد که آل احمد چندان هم ضدِ امپریالیست نبود. خوب شد زود مُرد و خائن نشد. احمدزاده و پویان حتی نمی توانستند تصورش را بکنند که چپِ مانندِ خودشان پیاده نظام سیا و پنتاگون و همراه اسرائیل شود. اما امروز ما شاهد این واقعیت هستیم.
هر کس خود را سوسیالیست می نامد، نمی تواند مخالفِ آپارتاید و اشغالگریِ اسرائیل نباشد. این پیامد منطقی ادعای برابری خواهی است. آن همه شعار علیه نئولیبرالیسم ، نباید شعار علیه یک مفهوم انتزاعی به شمار رود. اگر نئولیبرالیسم این همه پیامدهای وحشتناک دارد که چپ ها مدعی آن هستند، مرکز و محل اصلی آن کدام دولت است؟ سخنان توصیفی- تبیینی- تجویزی مارکس درباره سرمایه داری ، مصداق مهم امروزینش کجاست؟
از ایرانیان «محافظه کار راست افراطی» و «کارمندان رسمی و علنی دولت های یاد شده» که بگذریم، لیبرال های آمریکا ناقدان جدی تبعیض و آپارتاید بوده و هستند. لیبرال های نامدار یهودی نیز ناقد آپارتاید اسرائیل بوده و هستند. کارل پوپر لیبرال، صهیونیسم را نژادپرستی و قبیح به شمار می آورد. اگر قرار بر ذکر شاهد باشد، صدها شاهد و قرینه قوی می توان ارائه کرد.
اصول و سیاست های افراد و گروه های سیاسی نباید در تعارض با جمهوری اسلامی تدوین شود. یعنی اگر خامنه ای و جمهوری اسلامی اعلام کردند «ماست سفید است» ، ما نباید بگوییم «ماست سیاه است.» خامنه ای بیش از هر کس از عدالت دفاع کرده و علیه فساد سخن گفته است. آیا چون او این شعارهای بدون عمل را سر داده و می دهد، مخالفان جمهوری اسلامی باید مخالف عدالت و موافق فساد شوند؟
مخالفان جمهوری اسلامی در عین مبارزه برای گذار از «دیکتاتوری جمهوری اسلامی» به یک «جمهوریِ سکولارِ ملتزمِ به دموکراسی و حقوق بشر و عدالت به مثابه نفیِ کلیه اشکالِ تبعیض های قومی و مذهبی و جنسی و طبقاتی»، در سطح منطقه ای و جهانی نیز باید مخالف آپارتاید، اشغالگری، جنگ افروزی، تحریم های کمرشکن و سلاح های اتمی کشورهای دارنده آن هستند. مطابق «ان. پی. تی» قرار بود کشورهای دارنده سلاح های اتمی نیز به مرور همه آن ها را نابود سازند. اما سال های بسیار گذشت و آمریکا، روسیه، اسرائیل، و...درست معکوس عمل کردند و هیچ کس به این اقدام غیر قانونی و ناقض تعهدات آنان اشاره ای نمی کند. پاکسازی جهان از سلاح های کشتار جمعی باید مطالبه همه گروه های مخالف جمهوری اسلامی باشد.
عدالت خواهی یک بام و دو هوایی خودشکن است. دو معیاری بودن، یعنی دفاع همزمان از عدالت و ستمگری. بدین ترتیب، با ترورهای جمهوری اسلامی مخالفت خواهد شد، و از ترورهای آمریکا و اسرائیل و متحدانش دفاع صورت خواهد گرفت. ترور خوب و بد نداریم. اشغالگری خوب و بد نداریم. آپارتاید خوب و بد نداریم. شکنجه خوب و بد نداریم. جنایت جنگی خوب و بد نداریم.
مخالفان جمهوری اسلامی برای آن که بتوانند اعتماد مردم را به خود جلب کنند، باید به فضیلت های اخلاقی پایبند باشند. وقتی برخی افراد و گروه ها برای رسیدن به قدرت، نه تنها از تحریم های فلج کننده که فقط و فقط کمر مردم ایران را شکسته است دفاع می کنند، بلکه خواهان بمباران ایران توسط آمریکا و اسرائیل می شوند، مردم چگونه به مخالفان جمهوری اسلامی اعتماد کنند؟ مردم به رهبران جمهوری اسلامی اعتماد ندارند، اما گفتار و رفتار مخالفان جمهوری اسلامی نیز موجب عدم اعتماد مردم به آن ها شده است. این بخش از مخالفان، چون فاقد پایگاه اجتماعی در داخل ایران هستند، خود را به کارمندانِ «دولت راست افراطی ایران ستیز» تقلیل داده اند تا آن دولت ها این ها را در ایران به رهبری برسانند.
تنها رهبری موجه، رهبریی است که از دل اقشار اجتماعی ایران بیرون آمده باشد. یک رهبری دموکراتِ عدالت خواه پایبند به ارزش های اخلاقی و دارای اصول سیاسی. رقابت برای کسب حمایت دولت های آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی باید جای خود را به کسب پایگاه اجتماعی در میان مردم ایران بسپارد.
***
آدرس صفحه فیس بوک اکبر گنجی: https://www.facebook.com/AkbarGanji/
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://t.me/ganji_akbar/8880