خدا نباید زور بگوید!
جهان نباید زور بگوید!
رستگاری را هیچکس نباید به من معنا کند!
آبجویی که تابستانام را خنک میکند چرا ننوشم؟
*
من با یار خودم عشق میورزم تو چه میگویی؟
هر کسی باید بتواتد در ایواناش آسوده بنشیند
*
من به تنهایی
در رودخانهی خروشان زندگی غلتانده میشوم؛
و به سنگهای ریز و دُرشت میخورم
خدا هم اگر هست باشد و اگر نیست نباشد
در واژهها هیچ زوری نباید جا خوش کند
*
زندگی من کاروانسرای هیچ خدایی نیست
زندگی من کاروانسرای هیچ پادشاهیی نیست
هیچ کس نباید آنجا بیاجازهی من وارد شود
*
خدا نباید زور بگوید!
جهان نباید زور بگوید!
رستگاری را هیچکس
هیچکس نباید به من معنا کند!
قرآن و شیعه گری، ویرانگر عقل، جلال ایجادی
سیر دگردیسی جماعت مجلسیان؟ احمد فعال