به نظر میرسد نگرانی و ترسهای پیدرپی حوادث و رویدادهای اجتماعی اخیر بر روحیه بسیاری از هموطنان تاثیر منفی گذاشته است. حتی اگر آنچه در اخبار شایعه میشود، کذب باشد یعنی عاری از هرگونه حقیقتی باشد نفس به راه افتادن اینگونه شایعات در جامعه نگرانکننده است چه برسد که درصدی از آن مقرون به حقیقت یا به تعبیری نزدیک به حقیقت باشد. در اخبار گفته میشود شماری از مردم تهران معترضاند که چرا بیمارانی که احتمالا به ویروس کرونا دچار شدهاند را برای قرنطینه یا مداوا به تهران میآورند! گفته میشود برخی از اهالی ماسال به دلیل شیوع کروناویروس به مقامات اجازه ندادند بیمارستانی برای مبتلایان اختصاص دهند! گفته شده هجوم برای ماسک باعث افزایش قیمت سرسامآور آن شده و در برخی از شهرستانها اساسا ماسک پیدا نمیشود! حتی اگر این اخبار کذب مطلق باشند اما نفس اینکه چنین شایعاتی به راه میافتد پیش از آنکه برای شیوع کرونا نگران باشیم باید برای شیوع اینگونه رفتارهای اجتماعی نگران باشیم. هنوز یک هفته از ظهور کرونا نگذشته که اینگونه رفتارها باعث نگرانی جامعهشناسان شده چه برسد به اینکه آمار مبتلایان فوتی غیرقابل کنترل شود. به راستی ما داریم به کجا میرویم؟
بیش از مردم، باید مسوولان را مقصر این بحران اجتماعی دانست. در بسیاری از جوامع نگاه مردم در بروز چنین بحرانهایی به مسوولان کشورشان است. قول، عمل و نحوه توزیع و تدوین آنها از ماجراهای ناخوشایند اجتماعی که به وجود آمده برای مردم قابل قبول است. توضیح، توجیه و تفسیر مسوولان باید از آنچه در کشور به وقوع پیوسته برای بخش قابل توجهی از مردم آرامبخش و تسکینی برای روان مردم باشد یعنی به خود بگویند جای هیچ نگرانی نیست زیرا این مسوول حکومتی یا آن یکی میگوید اوضاع و احوال تحت کنترل است! اما متاسفانه این قاعده کلی مدتهاست در ایران از بین رفته است آن هم به واسطه عملکرد حکومت! در این ایام مسوولان در مقام توضیح موضوعات متعددی برآمدهاند اما بعدا مشخص شد که تمامی آنها دروغ بوده است. چرا راه دور برویم! اخیرا انهدام هواپیمای مسافربری اوکراین اتفاق افتاد. نحوه توضیح نظام باعث شد بخشی از اعتماد مردم به نظام شسته شود و از بین برود.
حتی گفته میشد یک ماه پیش موارد کرونا در قم دیده شد اما همچنان مسوولان با اطمینان میگفتند خیر، اینها شایعه است. بعد معلوم شد که دستکم دو نفر بر اثر ابتلا به کروناویروس جان باختند. اخیرا هم مشخص شده زنی لبنانی که در قم اقامت داشته و از آنجا به بیروت رفته به کرونا مبتلا شده و در فرودگاه بیروت ایشان را قرنطینه کردند در حالی که مسوولان مدام میگفتند جای هیچ نگرانی نیست و این دست اخباری که در خصوص شیوع کرونا در قم پخش میشود، شایعاتی بیش نیست.
اکنون به نظر میرسد مسوولان ابتدا میخواستند شیوع کروناویروس را در کشور پنهان کنند یا دستکم تا ۲ اسفند که زمان انتخابات مجلس است به تعویق بیندازند. اما فوت آن دو نفر نقشههای دولتیان را بر هم زد. رفتار مسوولان در دهههای اخیر باعث شده اعتماد شهروندان به آنها خدشهدار شود. آنچه از کروناویروس برای یک جامعه خطرناکتر است، بیاعتمادی شهروندان به مسوولان است.
حتی اگر روزی دولتمردان کشور بخواهند رهنمودی که به خیر و صلاح همگان باشد، بدهند از آنجا که دولت و مسوولان حکایت چوپان دروغگو را پیدا کردهاند دیگر مردم به روایتهای درست حکومت گوش نمیسپارند.
در این جور موارد مردم به منابعی غیر از حکومت رجوع میکنند. در حقیقت رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و فضای مجازی منبع اخبار و اطلاعات موثق برای مردم میشوند. در حقیقت هر جور خبری را میتوان شایعه کرد و این برای هر کشوری فاجعه است که مقامات رسمی و مسوولان آن اعتبار خودشان را از دست داده باشند.
امروزه منبع اعتماد تعداد زیادی از مردم فضای مجازی و رسانههای غیرحکومتی شده است. نمیخواهم بگویم که فضای مجازی میخواهد اوضاع را به هم بریزد و شبکههای فارسیزبان با مردم ایران خصومتی دارند و مدام قصد نگران کردن مردم را دارند اما سوال اساسی این است که آیا در کشورهای دیگر هم حکومتهایشان این مقدار بیاعتبار شدند؟ آیا حتی در ترکیه، افغانستان و پاکستان وضع چنین است؟ بنابراین با کمال تعجب باید گفت آنچه از ویروس کرونا خطرناکتر است ریختن قبح اعتماد جامعه به مسوولان است.