حسین باستانی - بی بی سی
تعداد مسئولان حکومتی ایران که به کرونا مبتلا شده اند، حداقل تا این لحظه، قطعا از هر کشور دیگری به مراتب بالاتر بوده است.
همین امروز مشخص شد که ایرج حریرچی قائم مقام وزیر بهداشت و محمود صادقی نماینده تهران در مجلس کرونا گرفته اند؛ آن هم تنها ساعاتی پس از آنکه برخی رسانه ها از ابتلای چهار نماینده به کرونا خبر دادند و محمدباقر نوبخت معاون رئیس جمهور این خبر را تکذیب کرد.
پیش از آن، خبر ابتلای مرتضی رحمانزاده شهردار منطقه ۱۳ تهران، احتمال ابتلای محمد میرمحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبر درگذشت یکی از اعضای دفتر آیت الله شبیری زنجانی از مراجع تقلید بر اثر کرونا نیز خبرساز شده بود. همه این افراد، کسانی بودند که در معرض تماس با سایر چهره های حکومتی قرار داشتند و همین موضوع، به گمانه زنی ها در مورد احتمال گسترش بیماری به مسئولان دیگر دامن زده است.
در مواجهه با انتشار پیاپی چنین اخباری، گمانه زنی غالب آن است که شتاب گسترش بیماری در میان مسئولان ایرانی، نه نتیجه مجموعه ای از تصادف های همزمان، که حاصل یک "پدیده واحد" باشد. احتمالا اولین حدسی که در مورد این پدیده واحد به ذهن می رسد این خواهد بود که تعداد واقعی مبتلایان به کرونا در ایران در سطحی فراتر از ارقام رسمی قرار دارد و در نتیجه، سهم مسئولان از مبتلایان به این بیماری نیز بالاست.
این حدس، علی القاعده بخشی از توضیح وضعیت موجود است؛ اما تمام آن نیست. مثلا چرا باید در کشوری چون چین که تعداد مبتلایان آن به بیش از "هشتصد برابر" ایران می رسد -و آزادی اطلاعات در آن هم محدود است- مسئولان به میزانی به مراتب کمتر از ایران کرونا گرفته باشند؟
به نظر می رسد پاسخ این پرسش را باید در واقعیت آشنایی دید که نمودهای آن، به ویژه در ماه های اخیر، به شدت در سطح افکار عمومی خبرساز شده: اینکه دستگاه حکومتی ایران، در ابعادی "استثنایی" به مخفی کاری وابسته شده است.
میزان وابستگی به پنهان کردن واقعیت های حساس، در حدی گسترش یافته که انگار بهتدریج، بسیاری از مسئولان روایت های حکومتِ خود از بحران های مختلف را جدی گرفته اند و همین عارضه، در طیفی از موضوعات کلیدی به "قطع ارتباط" آنها با واقعیت انجامیده است.
نتیجه آنکه مسئولانی که زمانی تمام انرژی خود را صرف لاپوشانی فجایعی از جنس تعداد کشته شدگان آبان یا دلیل ساقط شدن هواپیمای اوکراینی می کردند، اخیرا نیز دغدغه اصلی خود را انکار ابعاد فاجعه کرونا قرار داده اند.
آن هم در شرایطی که در فقره اخیر هم، به روال معمول نگرانی محوری مسئولان حکومتی، "سوء استفاده نکردن دشمنان نظام" از واقعیت موجود بوده؛ تا مثلا مبادا "شرکت مردم در انتخابات" لطمه ببیند (اشاره دیروز رهبر جمهوری اسلامی) یا "کشور به تعطیلی کشیده شود" (اشاره امروز رئیس جمهور).
در چنین وضعیتی است که تا امروز سه شنبه ۶ اسفند (و با در نظر نگرفتن ادعای مرگ ۵۰ نفر در قم که دیروز نماینده این شهر مطرح کرد)، در ایران ۹۵ مورد رسمی ابتلا و ۱۵ مورد رسمی مرگ ثبت شده. یعنی در شرایطی که میانگین جهانی مرگ بر اثر کرونا در جهان ۲-۳ درصد تعداد مبتلایان بوده، در ایران این نسبت به ۱۵-۱۶ درصد رسیده به وضوح غیرعادی است و منطقا، معنایی جز بی اعتباری روایتهای رسمی از تعداد مبتلایان ندارد.
با این حال، تفاوت پنهان کاری اخیر حکومت با موارد قبلی در آن است که به عنوان نمونه در وقایعی همچون اعتراضات آبان و هواپیمای اوکراینی، گلوله های ماموران انتظامی و موشک سپاه فقط شهروندان "عادی" را هدف قرار داده بودند، ولی ویروس کرونا، به سراغِ هم شهروندان و هم مسئولان رفته است.
به عبارت دیگر این بار، رویه معمول حاکمان در پنهان کردن ابعاد واقعی فاجعه، در عمل نه تنها باعث گسترش بیماری در سطح جامعه شده، که به طور اجتناب ناپذیر"حکومتی ها" را نیز گرفتار کرده.
خروجی این رویکرد، خلق صحنه هایی نمادین در حد مصاحبه دیروز قائم مقام وزیر بهداشت بوده، که در حالی که شانه به شانه علی ربیعی سخنگوی دولت قرار داشت، عرق ریزان و سرفه کنان آمار منتشر شده در مورد میزان گسترش کرونا را تکذیب می کرد. تنها یک روز پیش از آنکه مشخص شود نتیجه آزمایش کرونای خود او مثبت است.
تصویر او، در واقع "نمادی" به یاد ماندنی از رویه آشنای مسئولانی جمهوری اسلامی ایران بود که گویی به انکار بحران -حتی در انکارناپذیرترین شرایط ممکن- عادت کرده اند.