رژیم جمهوری اسلامی در عمر چهل و یک سالهی خود با خطرات کوچک و بزرگ داخلی و خارجی روبرو بوده است. داخلیها را با زور و سرکوب از سر گذرانده و خارجیها را با تسلیم و یا تعویق، رفع و رجوعی موقت کرده است. این بار اما با خطری مواجه شده که هم داخلی است و هم سرکوب شدنی نیست. ویروس کرونا در ایران در حال شیوع و آمار دولتی جلوهی کوچکی از واقعیت بزرگ مرگ و میر و گسترش این بیماری است. ابعاد سیاسی این فاجعه میتواند به سرعت از جنبههای پزشکی آن فراتر رود.
نفی، کم شماری، انکار و پرده پوشی حکومت در این باره خبر از وحشت از مقابله با واقعیتی میدهد که دیر یا زود درِ خانهی حاکمان رژیم را خواهد زد. از آن سوی، مردم نیز هنوز در نیافتهاند که چه بلایی به سراغشان آمده است. به همین دلیل انتظار واکنش جمعی فوری و فراگیر از جانب آنان را نباید داشت. قدری زمان میبرد تا وسعت فاجعه آشکار شود و همگان دریابند که موضوع جدی است.
نوع واکنش مردم
در کشوری که جامعه توانایی خویش را برای ایجاد جنبشهای اجتماعی برنامه ریزی شده از دست داده است، فقط حرکتهای ناگهانی وخودجوش امکان پذیر است. به عبارت بهتر، اگر قرار باشد قیامی در اعتراض به فاجعهی کنونی در ایران صورت بگیرد شکل و ماهیت شورشی خواهد داشت؛ بدون رهبری، بدون هدف و بدون سازماندهی. بسیاری بر این باورند که حرکتی که این سه را نداشته باشد تداوم و آینده هم نخواهد داشت؛ سخنی است متین. اما اگر چنین حرکت هایی در بازههای زمانی کوتاه تکرار شوند و تداوم پیدا کنند به تدریج این سه عنصر را برای خود تهیه و تدارک خواهند دید: رهبران خود را خواهند یافت، هدف تعیین خواهند کرد و از سازماندهی برخوردار خواهند شد. در جریان تحول خویش، حرکت نیازهایش را تامین میکند.
در تفاوت با یک جنبش از پیش سامان یافته، هدایت شده و منظوردار، این گونه شورشها البته پرهزینه و مخرب هستند، اما این امر بیشتر از آن چه حاصل یک انتخاب عمومی باشد محصول جبر شرایط در جامعهی از هم پاشیده است. نگارنده سالها پیش احتمال این را مطرح کرد که ما در ایران به جای یک جنبش و انقلاب کلاسیک با یک «انقلاب اسیدهای معده» مواجه باشیم. منظور حرکت هایی است که، به جای درک و دانش جامعه، به معیشت و خشم آن باز میگردد و مردمان را در قالب حرکت هایی به غایت هیجان زده و رادیکال به صحنه میآورد. تا این جا برای رژیم این امکان وجود داشت که چنین حرکت هایی را با سرکوب مهار کند: مانند دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸. اما با ورود پدیدهی ویروس کرونا ما وارد مرحلهی تازهای از تحولات میشویم. ایران بعد از فاجعهی کرونا شبیه قبل از آن نخواهد بود.
نقش ویروس
ویروس کرونا در بسیاری از کشورها بروز کرده، اما آن چه مورد ایران را مستثنی میسازد کم کاری و حماقت نهادینهی نظام در ورود و اشاعهی آنست. ابعاد این بیماری در ایران از هر جای دیگر دنیا گسترده تر و نتایج آن نیز وخیم تر خواهد بود. هر چند که سانسور خبری و انتشار قطره چکانی آمار هنوز جامعه را از عمق آسیبها و تلفات مطلع نکرده اما این به مثابه پوشاندن آتش پشت یک پرده است؛ سرانجام از آن بیرون میزند، میآید و میسوزاند. آتش ویروس، حکومت و مردم را با هم خواهد سوزاند. شهروندان در این میان جان میبازند و نظام در این مهلکه بقای خود را.
اقتصاد فلج ایران قبل از کرونا هم ویروس زده بود و اینک میرود که یکی از سیاه ترین دوران خود را ببیند. کمبود جدی کالاهای اساسی، قحطی مواد خوراکی، مرگ و میر محرومان، گرسنگان و بیماران، افزایش خودکشی و دگرکشی، فزونی تعداد خشونت ورزیها و بزهکاریها مانند سرقت و نیز نقض فراگیر قانون در ابعاد بی سابقه، تعطیلی فعالیتهای تولیدی و خدماتی و بروز اختلاف و درگیری و نزاع میان مردم برای تامین حداقلهای معیشتی خویش برخی از نمادهای تلخ موقعیتی است که در راهست. رژیم در این شرایط دست هایی بسته دارد. حکومت به طور عملی در ایران تعطیل شده و کشور در آستانهی فلج ساختاری قرار دارد. در این موقعیت و در صورتی که رژیم مسیر تغییر، یا بهتر بگوییم، تسلیم را در پیش نگیرد، روند فرضی زیر را به عنوان یک مسیر احتمالی مطرح میشود:
۱. شرایط کنونی میتواند به بروز اعتراضات شورش وار رادیکال بیانجامد.
۲. سرکوب شورشها خونین و خشن خواهد بود.
۳. این بار معترضین با نیروهای سرکوبگر برخوردی متفاوت خواهند داشت.
۴. مقابلهی شورشیها با نیروهای سرکوبگر نخستین نمادهای نبرد مستقیم خیابانی در شهرهای ایران خواهند بود.
۵. در صورت گسترده شدن این نبردهای خیابانی، جنگ پایدار مردم با نظام کلید خواهد خورد.
۶. در این جنگ، نخست مناطقی که حلقههای ضعیف زنجیر امنیتی نظام هستند از کنترل دولت خارج خواهد شد.
۷. این حلقههای ضعیف، در واقع نخستین مناطق آزاد شده از سوی مردم خواهند بود.
۸. در صورت تعدد، گسترش و پیوند مناطق پراکندهی آزاد شده، روند سقوط نظام و رهایی کشور تسریع خواهد شد.
۹. بروز نیروهای فعال، توانمند و هدایتگر در این حرکت آزادیبخش، جایگزین نظام را تعیین خواهد کرد.
۱۰. تخریب و تلفات در این روند و در سطح کشوری سنگین و پرهزینه خواهد بود اما در نهایت منجر به فروپاشی نظام اسلامی خواهد شد.
۱۱. در پایان، مملکتی ویران، آسیب دیده، با تلفات و خسارات بسیار، اما آزاد شده از سلطهی رژیم کنونی خواهیم داشت. این شاید همان رنسانس خونین ایران باشد.
پس از این مرحله، میزان همسویی مردم با جایگزین رژیم مطرح است که میتواند نظم و آرامش را به کشور بازگرداند، کارها را به به روال عادی برگرداند و مدیریت دوران گذار در مسیر برگزاری انتخابات آزاد ممکن و میسر شود.
این فرایند احتمالی و نیزموضوعات مرتبط با آن مواردی است که از حالا باید در بارهی آنها فکر کنیم و تصمیم بگیریم در چنین موقعیتی چه نقشی میخواهیم ایفاء کنیم. برخلاف تصور کسانی که میاندیشند با کنترل این بیماری، شرایط به حالت عادی باز میگردد، باید تاکید کنیم که گسترش ویروس کرونا علت تغییر شرایط کشور نیست، معلول آنست. هشیار باشم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای تماشای برنامههای تحلیلی کورش عرفانی به تلویزیون دیدگاه بر روی ماهوارههای یاه ست و یا یوتلسات و یا این وبسایت مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل تماس با نویسنده: [email protected]
چرا مبارزه میکنیم؟ محمود دلخواسته
"هیچ"، ابوالفضل محققی