ترومن، رئیس جمهور آمریکا، ۷۰ سال پیش در سازمان ملل این جملات را خطاب به نمایندگان کشورهای جهانِ جنگ زده، آسیب دیده، و امیدوار به آیندهای روشن تر؛ بیان کرد:
چنانچه آزادی میخواهید، دنبال سربلندی کشورتان باشید؛
چنانچه مردمسالاری میخواهید، از امنیتتان نگهداری کنید؛ و
چنانچه صلح و آرامش میخواهید، میهنتان را دوست بدارید.
امروز، بار دیگر کشورهایِ جهان در موقعیتِ دردناکی قرار گرفتهاند. ما ایرانیان نیز، در میهنمان نه تنها با اوضاع دردناک، بل که خطرناکی روبرو هستیم. چنانچه برای مقابله با مشکلات مینمان در تلاش هستید و برای ساختن فردایِ روشن تری، میکوشید؛ پیشنهاد میکنیم که سخنان ترومن میتوانند راهگشا باشند. زیرا ما نیز بشدت، نیاز بهِ آزادی و مردمسالاری و صلح و آرامش داریم.
چه درسی (یا ددرس هائی) در این سه جمله، برای ما وجود دارد؟
نخست، "چنانچه آزادی میخواهید، دنبال سربلندی کشورتان باشید". بخش نخست این گفته، روشن و واضح است؛ نیمهی دوم جملهِ: "سربلندی کشور" را بازبینی میکنیم. سربلندی کشور، بخودی خود ظهور نمیکند و نتیجهی وجودِ جامعهی مدنی است. جامعهی مدنی، تنها با حضور شهروندان مسئول و پویا شکل میگیرد. بنابراین (درس نخست)، برای سربلندی ایران، وظیفه و مسئولیتِ ما شهروند بودن و شرکت نمودن در ساختن یک جامعهی مدنی میباشد.
جامعهی مدنی چیست؟ "مجموع سازمانها و تشکیلات غیر دولتی است" که نگهدار حقوق شهروندان، مجری خواستهای آنان و در خدمت نیازهای جامعه هستند. این سازمانها مستقل میباشند و با تکیه بر آزادی بیان حرکت میکنند؛ مانند بنیادهای اجتماعی، اتحادیههای کارگری، سندیکاهای فرهنگی و حرفهای، انجمنهای متخصصان، احزاب سیاسی و وسائل ارتباط جمعی، و... که نتیجهی سیر تکاملی انسان و پدیدهی مردمسالاری است.
دوم، "چنانچه مردمسالاری میخواهید، از امنیتتان نگهداری کنید". دوباره بخش نخست جمله شفاف است؛ ببینیم نگهداری از امنیت، چیست و چگونه است. امنیت و مردمسالاری، رابطهی تنگاتنگی دارند و لازم و ملزوم هستند. مردمسالاری، در امنیت مردم خلاصه میشود. یعنی امن بودن حقوق شهروند، امن بودن حریم زندگی خصوصی، و امن بودن حقِ انتخاب مردم. زیرا (درس دوم)، مردمسالاری نتیجهی حکومتی است که منتخب مردم و خدمتگزار مردم باشد.
قانون اساسی آمریکا، با جملهی "ما مردم" آغاز میشود، یعنی مشروعیتِ حکومت از مردم میباشد. با این حال، برای تضمین امنیتِ حقوق مردم، "لایحهی ده مادهای حقوق شهروندان" را ضمیمهی قانون اساسی کرده است. برای آشنائی بیشترتان با این لایحه؛ ماده سوم آنرا مرور میکنیم: آمریکا مذهب رسمی ندارد. کنگره هیچگاه قانونی بر خلاف این مورد، یا قانونی در مورد منع مذاهب، و یا آزادی سخن، آزادی قلم و آزادی مطبوعات و یا گردهم آئیهای شهروندی، وضع نخواهد کرد.
سوم، "چنانچه صلح و آرامش میخواهید، میهنتان را دوست بدارید". این جمله نیاز به بررسی و روشنگری بیشتری دارد. نخست، صلح و آرامش در زندگی روزمره، یعنی قانونمندی سیستمِ حکومتی و ضابطهای بودن حاکمیت. قانونمندی و ضابطهای بودن، نقطه مقابل سیستم رابطهای و خانوادگی است! ضابطهای بودن سیستم یا شایسته سالاری، نقطه یِ مقابل رابطهای بودن سیستم میباشد؛ یعنی برعکس پارتی بازی، فرقه گرائی، و سنتِ قشری است. بخش دوم جمله: میهنتان را دوست بدارید، ربط مستقیم دارد به ارزش و اهمیتِ منافع جمعی و ملی. باید بدانیم و بیآموزیم گه منافع شخصی را در منافع جمعی و ملی، ببینیم و بدانیم.
باید بدانیم که "منافع جمعی و ملی"، برای تضمین استقلال، برقراری امنیت، تأمین عدالت اجتماعی، بهبود اوضاع مالی، آرامش زندگی، و آسایش ملت، ضروری و حیاتی است. اعتماد بین دولت و ملت در گروی همراه بودن و در یک مسیر قرار داشتن منافع شخصی و جمعی است. رابطه دو طرفه است (درس سوم)، شهروند منافع شخصی را در منافع جمعی میداند؛ و اعتبار دولت نیز در گروی ارزش و احترامی است که برای منافع ملت قائل میباشد.
آزادی، مردمسالاری، صلح و آرامش، بخودی خود بوجود نمیآیند.
نیاز به شهروند بودن؛ در سرنوشت خویش شرکت نمودن مان؛
و منافع شخصی را در منافع جمعی و ملی دانستن مان؛ میباشد.
امیرحسین لادن
[email protected]
دو اعتراف آقای صالحی، مهران مصطفوی