غم میون دوتا چشمون قشنگت لونه کرده... دو تا چشمون سیاهت مث شبهای منه، سیاهیهای دو چشمت مث غمهای منه...
بی بی سی - ترانهای آشنا برای فارسی زبانان، حالا در تیتراژ یکی از قسمتهای یک سریال آمریکایی به گوش میرسد. سریال "آمریکای کوچک" (Little America) با این اثر از کورش یغمایی، خواننده و آهنگساز ایرانی شروع میشود، در ادامه چند اثر دیگر کورش یغمایی هم در همین قسمت از این سریال به گوش میسد.
"آمریکای کوچک" از سریالهای "اپل تیوی" است که بعد از موفقیت در فصل اول، حالا قرار است فصل دومش هم ساخته شود. این سریال گلچینی از داستانهای طنز، عاشقانه، الهام بخش و غافلگیرکننده درباره زندگی مهاجران در آمریکا است. قسمت هفتم این سریال با عنوان "صخره" (The Rock) درباره یک خانواده مهاجر ایرانیست که در نیویورک زندگی میکنند و ترانههای کورش یغمایی هم در این بخش به گوش میرسد.
از ممنوعالصدایی تا سیب نقرهای
کورش یغمایی هفتاد و چهارساله، از معدود خوانندهها و هنرمندان مشهور قبل از انقلاب است که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ هم در ایران ماند، موفق به انتشار آلبوم شد و هنوز در ایران زندگی میکند.
کورش یغمایی پس از انقلاب برای ۱۷ سال - به اصطلاح - ممنوعالصدا بود و به طور رسمی اجازه فعالیت نداشت، روالی که بسیاری از چهرههای هنری و فرهنگی قبل از انقلاب سالها با آن روبهرو بودند و بسیاری از آنان هنوز هم بعد از ۴۰ سال اجازه کار رسمی ندارند. اما کورش یغمایی سرانجام در سال ۱۳۷۵ آلبومی به نام "سیب نقرهای" را با مجوز رسمی منتشر کرد.
پس از آن هم سه آلبوم دیگر، "کابوس"، "ماه و پلنگ" و "تفنگ دسته نقره" از کورش یغمایی در ایران منتشر شد.
قطعات انتخاب شده در سریال "آمریکای کوچک" از آلبوم Back From The Brink است که در سال ۲۰۱۱ با تلاش کاوه یغمایی، فرزند کورش یغمایی منتشر شد. مجموعهای از بهترینهای پدرش قبل از انقلاب و بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹. تولد یک صدا، ساقه، خار، گل یخ و اخم نکن، قطعاتی هستند که برای سریال "آمریکای کوچک" انتخاب شدند.
این اولین بار نیست که ترانههای کورش یغمایی خارج از مرزهای ایران و برای مخاطبان غیر ایرانی منتشر میشود. در سال ۲۰۱۰ آلبومی به نام «Forge your own chains» یا «زنجیر خودت را بساز» منتشر شد. مجموعهای از بهترینهای پاپ دنیا در بین سالهای ۱۹۶۸ -۱۹۷۴.
"حجم خالی" از کورش یغمایی آهنگ چهاردهم از این مجموعه پانزده ترانهای بود. پس از انتشار این آلبوم آثار او توجه بسیاری از نشریات و سایتهای تخصصی موسیقی جهان را برانگیخت. رولینگ استون و بیلورد از معتبرترین مجلات موسیقی هم مقالههایی درباره او منتشر کردند.
کورش یغمایی از پیشگامان موسیقی راک در ایران است و نقش مهمی در محبوب کردن این سبک موسیقی میان فارسی زبانان دارد.
صدای کورش یغمایی چطور به آمریکا رسید؟
کارگردان این قسمت، نیما نوریزاده، یک فیلم ساز ایرانی-بریتانیایی ساکن ایالات متحده است. او به بیبیسی فارسی درباره ورودش به این سریال گفته شاید به نظر تهیه کننده سریال، او مناسبترین کارگردان برای این قسمت بوده چرا که نیما از یک خانواده مهاجر است که در جریان انقلاب اسلامی ایران به بریتانیا مهاجرت کرده بودند و در لندن بدنیا آمده.
نیما نوریزاده میگوید "همیشه به دنبال موقعیتی بودم ومیخواستم تا از آثار کورش یغمایی که خیلی هم دوستش دارم در کارهایم استفاده کنم و سریال 'صخره ' بهترین موقعیت بود. یادم هست وقتی تهیه کننده برنامه برای اولین بار قطعه 'گل یخ ' را شنید - که روی صحنهای گذاشته بودم که فراز، پدر خانواده در حال رویابافی درباره ساخت خانه رویاهاش بود که صحنهای خیلی احساسی و شیرین هم بود - تهیه کننده برنامه آنقدر از این آهنگ خوشش آمد که خواست از این قطعه برای تیتراژ برنامه هم استفاده شود."
موضوع 'صخره' چیست؟
این سریال هشت قسمتی بر اساس داستان زندگی واقعی مهاجرانی است که مجله "اپیک" جمع آوری کرده است. داستان زندگی کسانی است که تحت تاثیر مهاجرت قرار گرفته و همچنین فرزندان این نسل از مهاجران، یا همان نسل دومیها. در این سریال با چالشها و مشکلات واقعی مهاجرانی از سراسر دنیا آشنا میشویم که به ایالات متحده رفتهاند.
نیما نوریزاده لحن این داستانها را منحصر بفرد میداند. او "صخره" را قصهای با طنزی لطیف در عین حال دراماتیک میداند که تنها قصهای منحصر به ایرانیان نیست و هر کسی در هر جای دنیا می تواند با آن ارتباط برقرار کند.
او در این مصاحبه گفت: "از اینکه بخشی از این کار هستم بسیار خوشحالم. با سناریو و کاراکترهای آن که همه بر اساس واقعیت هستند ارتباط عمیقی برقرار کردم و این را موقعیتی دیدم تا بتوانم روی داستانی کار کنم که منعکس کننده ریشه های خودم هست که به آنها افتخار میکنم و میتوانم باعث افتخار والدینم هم باشم."
یکی از شخصیتهای داستان "صخره"، پسری است که در شهر نیویورک در خانوادهای مهاجر بدنیا آمده. او با پدر ومادرش تفاوتهای فرهنگی دارد و نامش بهراد است، اما دوستانش بری صدایش میزنند. بری راهی پیدا می کند تا هم دل والدینش را بدست بیاورد هم به خواستههای خود برسد.
از طرفی فراز، پدرش تمام سعیاش آنست که همه قولهایی که قبل از مهاجرت به خانواده داده را عملی کند. شخصیتی مثبت و راسخ که هرگز دست از مبارزه برنداشت.
آمیختن تصاویر تلاشهای فراز همراه با آثار کورش یغمایی فضایی پر تضاد اما امیدوار کننده است.