غلامرضا بنی اسدی - انتخاب
دو روز است به خیابان نگاه میکنم اما از تجمعاتِ "خود جوش؟!" اثری نمیبینم! شاید به خاطر کروناست و ضرورت رعایتِ پروتکلهای بهداشتی! حتما این تجمعاتِ خود جوش در فضای مجازی در حالِ انجام است و ما بی خبر!
حتما در رسانههای خاص که همیشه کلماتِ شان هُرمِ آتش دارد بدان پرداخته اند، قویا! اما. خبری نیست که باید و برخی نه کاسه که سطلِ ماست را برداشتهاند و چرتکه در آن فرو میکنند و بر سطحِ صفحات افکار عمومی میمالند و برخی هم اعتراضِ دیگران را نیت خوانی فرموده و به جای اعتراض به آن چه روی داده معترضان را مینوازند!
ماجرای روضه عجیب و غریب و اوهام سرایی آن مداح را میگویم که از حرم مطهر رضوی به صورت زنده پخش شد و کلیپ هایش فضای مجازی را درنوردید. او -ندانسته، ان شاالله- حرفهایی بر زبان آورد که بازگویی آن را گناه میدانم و قلم از نقلِ آن باز میگیرم، اما آنچه باید بدان پرداخت، ادامه همان ماجرای غیریتسازی طولانی حضرات است به این معنا که هرکه از ماست، هرچه گفت: حتی اگر سیاهی ماست باشد، درست است و هرکه غیر ماست، هر حرف حقی گفت، چون از ما نیست باید سفیدش را هم سیاه پنداشت.
چنین میشود که آن مداحِ خوش صدا، بد، حرف میزند و حرفهای توهم زا بر زبان میآورد و در حصارِ امن هم از کسانی که دورا دور احوال ابروی پُشتِ چشمش را پرسیده اند، شاکی است! یارانش هم به میدان آمدهاند در فضای مجازی و نگوئیم بهتر است! اما باید گفت: شان و گفتِ مان که حسین علیه السلام، حق است و حقیقت. حرفها را، سخنان را، اشعار و روضهها را باید به این حقیقتِ نورانی تراز کرد نه این که زبان گشود و هر رطب و یابسی را به هم بافت و از تلویزیون -که قرار بود دانشگاه باشد- در برنامه زنده را خواند، آن هم در حرمِ مطهرِ حضرت عالم آل محمد مولا امام رضا.
باید گزیده و سنجیده و مستند و علمی خواند و بهره رساند به آنانی که میبینند و میشنوند نه این که با اوهام و خرافات، به حقیقتِ باورِ مردم سیلی زد. اینجا سخن از فرد نیست- که من خود بسیاری از روضههای این مداح را شنیده و با آن گریسته ام- حرفِ حقیقت است که به قربانگاه خرافات میرود.
حرفِ جریان بازی آقایان سوپر مذهبی و خود حق خوانده است که، چون این صدا از اردوگاهِ خودشان بلند شده و میکوشند بر آن پرده سکوت کشند، اما اگر خدای نکرده چنین ماجرایی از اردوگاه اصلاحطلبان بر میخاست همین حالا هم قرق میشکستند و به خیابان میآمدند. تجمعِ خودجوش راه میانداختند و شعارِ" اعدام باید گردد" سرمی دادند و از حرمتِ خدشه دار شده سید الشهدا (ع) میگفتند، اما چون از خودشان است، نه شوری آنان را در سر میافتد و نه شعاری در زبان. نه جامی شکسته و نه حرمتی خدشه برداشته است!
کاش استانداردهای دوگانه را در قلمرو دین و غیرت دینی روا نمیداشتیم تا اگر شاخهای هم بر درختِ غیرت شکست، تبری به ریشه آن ننشیند اما.