Friday, May 22, 2020

صفحه نخست » وقتی «خزانه دولت مثل بقالی سر کوچه» است

baghali_052120.jpgامید معماریان - ایندیپندنت فارسی

سال‌هاست که بحث بر سر اینکه حکومت ایران به چه میزانی در سوریه هزینه می‌کند، به جایی نرسیده است. نه در مجلس سخنی از آن است، نه دولت اطلاعاتی درز می‌دهد، و نه نهادهای هزینه‌کننده مثل سپاه سخنی درباره آن می‌گویند. ولی واقعا مخارج یکی از بزرگترین و پرهزینه‌ترین پروژه‌های سیاست خارجی ایران چقدر است؟ و چرا این هزینه‌های هنگفت سال‌ها از مردم مخفی شده است؟

گمانه‌زنی‌ها در خصوص هزینه‌های ایران در سوریه چه از لحاظ نظامی چه از لحاظ اقتصادی و بازسازی و موضوعات فرهنگی، کم نیست، با این وجود مقامات ایرانی کمتر به ارائه ابعاد این کمک‌ها می‌پردازند. اما روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه‌، در مصاحبه با اعتماد آنلاین، حشمت‌الله فلاحت پیشه، رئیس‌ سابق کمیسیون امنیت ملی ایران، بالاخره یک عدد برای سال‌ها هزینه‌های هنگفت در سوریه ارائه داد. او گفت: «زمانی که به سوریه رفتم عده‌ای گفتند هزینه درست کردم، ولی باز هم تکرار می‌کنم. ما شاید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم. پول این ملت آنجا هزینه شده است.»

در پاسخ به اظهارات فلاحت‌پیشه، حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه‌ کیهان روز پنج‌شنبه و بدون فوت وقت، با حمله به این نماینده مجلس و با اشاره به عددهای مطرح شده توسط مقامات آمریکایی در سال گذشته، یعنی ۱۶ میلیارد دلار، با کنایه گفت «آمریکا که ارزان‌تر حساب کرده بود.» آقای شریعتمداری در ادامه چنان که از او انتظار می‌رود، به تهدید و کوچک‌شمردن و تخطئه این نماینده مجلس پرداخت و این اظهارات را «غیر کارشناسی»، «عوامانه» و«دروغ‌شاخدار» خواند و طرح آن را به«کم‌دانی»، «معلومات اندک» و «ندانستن فرق بین ۲۰ و ۳۰ میلیارد دلار» توسط آقای فلاحت پیشه ربط داد.

اما صرف نظر از اینکه آقای فلاحت‌پیشه تا چه اندازه با رقم و اعشار کمک‌های ایران به سوریه آشنا است، نمی‌توان نادیده گرفت که ایشان مدتی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بوده است. در دوره هفتم و هشتم و دهم نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است و بنابراین حتی اگر نخواهد رقم دقیقی بدهد، باید بتواند حد و حدود چنین موضوعاتی را بداند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

مثلا بداند که این کمک‌ها در ابعاد میلیونی و چند صد میلیونی است، یا میلیاردی و چند ده میلیاردی؟ اگر هم بگوییم که رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ایران، هیچ چیزی درباره این موضوع نمی‌داند، باز دودش به چشم حکومت می‌رود. چون آن موقع نه تنها مردم نمی‌دانند، نه تنها نمایندگان مجلس نمی‌دانند، بلکه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس مملکت که باید از این موضوعات خبردار باشد هم نمی‌داند از چه چیزی صحبت می‌کند و به این ترتیب فاتحه مجلس هم خوانده است.

اگر بگوییم او نادان است و «معلوماتش اندک» و فرق ۲۰ و ۳۰ میلیارد را نمی‌داند، برگ تاییدی می‌گذاریم بر همه انتقاداتی که از نظارت استصوابی شورای نگهبان می‌شود و عمده آن اینکه با این نظارت، راه شایستگان به خانه ملت بسته شده است و جمعی ابلهِ تا نوک‌پا خم شو برای رهبری، وارد مجلس شده‌اند. بنابراین در هر دو حالت، آقای شریعتمداری برنده ماجرا نیست. چرا که مرغی که از قفس پرید، پریده است.

تنها راه به چالش کشیدن حرف‌های آقای فلاحت‌پیشه این است که با عدد و رقم بیایند و بگویند که رقم واقعی چیست. این هم فقط از دست مسئولین عالی رتبه و کسانی که دست‌اندر کار این موضوع هستند برمی‌آید. طبیعتا اگر این افراد می‌خواستند چنین کاری کنند هم که این عدد هم مخفی نمی‌ماند. به علاوه اگر هم این عدد خیلی کوچک بود، که دیگر مخفی کردن نمی‌خواست.

اما آمارهای مربوط به هزینه‌های ایران در سوریه، مساله‌ای نیست که به آن پرداخته نشده باشد و بعد از طرح عدد «۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار» کمک هم اینگونه نبود که محافل بین‌المللی از تعجب شاخ بر سرشان سبز شود. همین سال گذشته میلادی، برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، گفت که ایران ۱۶ میلیارد دلار طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ «برای کمک به شبه‌ نظامیان در عراق و سوریه هزینه کرده است.»

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا همان زمان به این عدد استناد کرد و «رژیم ایران» را برای «رفتار مخرب، تروریسم، برنامه موشکی، کلاهبرداری‌های مالی، تهدیدات‌ سایبری، نقض حقوق بشر» و حتی صدمات محیط زیستی، مورد انتقاد قرار داد.

منابع دیگری هم میزان هزینه در قدرت نگه داشتن بشار اسد را حتی ماهی ۶۰۰-۷۰۰ میلیون دلار تخمین زده‌اند. برخی دیگر حتی گفته‌اند این عددها در حوزه‌های اقتصادی و نظامی طی سال‌های گذشته ممکن است تا سالی ۱۵ میلیارد دلار و در مجموع حدود ۱۰۵ میلیارد دلار باشد.

در مقاله‌ای در موسسه بروکینگز در واشنگتن آمریکا هم عدد ۱۵ میلیارد دلار برای هزینه‌های بازسازی و نظامی سوریه مطرح شده است.

صرف نظر از درستی یا نادرستی این تخمین‌ها، نمی‌توان نادیده گرفت که هم اکنون با حکایت دود و آتش مواجه هستیم که ممکن است آتش را نبینیم، اما از میزان دود می‌توان حدس زد داستان از چه قرار است.

وقتی نماینده ویژه سابق سازمان ملل، هزینه بازسازی سوریه را حداقل ۲۵۰ میلیارد دلار اعلام می‌کند، برای اینکه کمک‌های ایران بتواند اندکی آلام آقای اسد را تسکین دهد، این کمک‌ها نمی‌تواند مثلا چندین میلیون دلار و چند صد میلیون دلار و حتی چندین میلیارد دلار ناقابل باشد. این برای اینکه بشار اسد تا کمر برای مقامات ایرانی خم شود وایران را متحده استراتژیک عمده خود بخواند کافی نیست.

به این‌ها می‌توان پز دادن‌هایِ گاه به گاه مقامات ایران را در سهم‌گیری در سوریه نیز مورد توجه قرار داد. از جمله اظهارات دکتر ولایتی، مشاور حوزه سیاست‌خارجی رهبر ایران که گفته است هشتاد درصد مناطق آزاد شده از «چنگ تروریست‌ها با کمک ایران بوده است.» این آزاد شدن هم با دعا و صلوات و مداحی انجام نشده، بلکه برای هر مترش، دلار خرج شده است.

جالب آنکه، وقتی سال گذشته، وزارت خارجه آمریکا، اعلام کرد که ایران طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸، شانزده میلیارد دلار در سوریه و عراق هزینه کرده است، سایت محافظه‌کار الف، ویدیویی تهیه کرد که در آن از مردم پرسیده می‌شود که این عدد آیا زیاد است؟ و برای قابل فهم کردن عدد، آن را در متوسط قیمت دلار در این سال‌ها (پنج هزار تومان) ضرب کرده و بر تعداد سال‌های گفته شده (شش سال) و دوازده ماه سال و ۸۰ میلیون جمعیت ایران تقسیم و عدد ۱۳۸۰۰ تومان ماهیانه هزینه هر ایرانی برای خرج در کشورهای عراق و سوریه را به مردم نشان می‌دهد. سپس نظر کسانی که حاضر شده‌اند جلوی دوربین‌شان صحبت کنند را می‌خواهد که آيا این عدد زیادی است؟ کسانی که جواب آنها را سایت الف منتشر کرده است همان چیزهایی را می‌گویند که روایت رسمی رهبران جمهوری اسلامی از توجیه هزینه در عراق و سوریه است: اگر آنجا نجنگیم باید در پشت مرزهای خودمان با داعش بجنگیم، اگر به ما حمله کنند بیشتر از این باید خرج امنیت‌مان کنیم، یا مثلا «اگر سهم هر ایرانی اینقدر است، اوکی است واقعا.»

در واقع حتی محافظه‌کاران هم ابایی ندارند که بگویند ابعاد این هزینه‌ها همان چیزی است که تقریبا مقامات آمریکایی یا بسیاری دیگر گفته بودند. عددی که از بسیاری از تخمین‌های مخالفان جمهوری اسلامی هم پایین‌تر بوده است.

این مثال از آن جهت آمد که بگویم در واقع دود، بلندتر، حجیم‌تر و آشکارتر از این حرفهاست که بتوان پنهان کرد و نادیده گرفت.

سوال اصلی اما، نه بی‌سوادی فلاحت‌پیشه و نه عددی است که او مطرح کرده است. سوال اصلی که آقای شریعتمداری هم به عنوان سخنگوی غیررسمی آقای خامنه‌ای هیچ وقت به آن پاسخ نداده است، این است که اگر این عددها درست نیستند، پس عدد درست چیست؟ و چرا این هزینه‌ها در بودجه‌های جاری کشور نیست؟ چرا مردم از آن خبر ندارند؟ چرا برای آن در محافل مرتبط مثل مجلس و یا دولت رای‌گیری و تصمیم‌گیری نشده است؟ چرا هر کسی که با سیاست‌های منطقه‌ای ایران مخالفت است و به صرف چنین مبالغی انتقاد دارد، روانه زندان می‌شود؟ و دست آخر اینکه، طلا که پاک است از محاسبه چه باک است؟

آقای شریعتمداری برای پاک کردن سوال گفته «ظاهراً آقای فلاحت‌پیشه فرق میان خزانه دولت و دخل بقالی سر کوچه خودشان را نمی‌داند! و تصور می‌کند به همان آسانی که بقال سر کوچه دست توی دخل می‌کند و فلان مبلغ را به شاگردش می‌دهد تا مثلاً برای ناهار دوتا دیزی آبگوشت بخرد، می‌توان از خزانه دولت هم برداشت کرد.»

و البته مساله و مشکل اصلی هم همین است. خزانه دولت برای رهبران ایران، به مثابه همان دخل بقالی سر کوچه است که هر وقت بخواهند و به هر میزان، و بدون در نظر گرفتن مردمی که صاحب آن مال هستند، هر چه بخواهند برای اموری که از تایید کانال‌های رسمی کشور نگذشته است، خرج می‌کنند. مساله همین است که نظام مالی و پولی جمهوری اسلامی چقدر گل و گشاد است که میلیاردها دلار می‌تواند خارج از «خزانه دولت» خرج شود و آب از آب هم تکان نخورد. این است که فاجعه است و سوالی که انتظار هم نمی‌توان داشت کسی از همین مقامات به آن پاسخ دهد. هر چند پاسخ به آن، اگر نه حتی با ارقام و اعشار، اما به صورت کلی برای مردم قابل فهم است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy