هر بار که درباره کشورم مینویسم عدهای میپرسند چرا درباره آمریکا و اسرایٔیل و جاهای دیگر نمینویسی؟ از جمله برخی کامنتهای کاربران اینستاگرام زیر پست جنگلسوزیهای زاگرس که نمونهاش را در تصویر آوردهام! امیدوارم این ۲ نکته در جواب این منتقدان مفید باشد:
۱) پلیس آمریکا جنایت کرده و آمریکاییها دارند حقشان را مطالبه میکنند؛ آن هم در کشوری که قانونش به دادگاه بیشتر از رهبر آمریکا قدرت داده و دادگاه آنقدر قدرت دارد که حتی میتواند علیه رهبر ایالات متحده حکم دهد. همانوقت که شما این کامنتها را مینوشتید تظاهرات اعتراضی جلوی کاخ سفید بود و از رسانههای آمریکایی داشت پخش میشد. متوجه شدید کجا؟ جلوی کاخ سفید! یک لحظه تصور کنید اگر تظاهراتی در خیابان پاستور و جلوی بیت رهبری شکل بگیرد چه اتفاقی میافتد؟ برای همین هم من مثل شما نگران آمریکا و آنچه در آنجا میگذرد نیستم!
۲) شما دارید تصاویر اعتراضات در آمریکا را از تلویزیونهای آمریکایی میبینید نه؟ این یعنی رسانهها در آمریکا آزادند که کنار مردم بایستند و مجبور نیستند در ستایش کاخ سفید بنویسند. پلیس، یک خبرنگارِ CNN را جلوی دوربین بازداشت کرده و تلویزیون لحظه به لحظهاش را پخش میکند، فرماندار مینسوتا اما دستپاچه از بازداشتش عذرخواهی کرده و هزار خبرنگار دیگر دارند لحظه به لحظه اعتراضات و رفتار پلیس را گزارش میکنند. حتی توییتر، پُست ترامپ را که شخص اولِ کشور است محدود کرده؛ ترامپ عاجزانه میگوید «باید راهی پیدا شود تا بتوان جلوی توییتر را گرفت»! این یعنی قانون نمیگذارد مقام معظمش هر غلطی دلش خواست بکند.
نتیجه: حتی اگر هیچیک از این تفاوتها هم نباشد باز جنایت، جنایت است، چه در آمریکا چه در ایران. ولی مسیٔله اولِ من ایران است با یک سوال ساده: پس از جنایت، آیا قانون راه اعتراض و محاکمه را باز میگذارد یا نه؟ و خبرنگاران و رسانهها آزادی بیان و از آن مهمتر «آزادیِ پس از بیان» دارند یا نه!
از زد و بند با قاچاقیان مواد مخدر تا ریاست مجلس