عصر ایران؛ سروش بامداد
متن کیفرخواست اکبر طبری معاون اجرایی سابق حوزۀ ریاست قوه قضاییه در دوره آقای صادق لاریجانی به معنی واقعی کلمه تکاندهنده است.
ممکن است گفته شود تنها در حوزۀ ریاست سمت داشته یا در استخدام قوه قضاییه نبوده یا هر توضیح دیگر. اما هر چه بوده این فرد به آقای صادق لاریجانی نزدیک بوده و از این موقعیت استفاده یا سوء استفاده میکرده است و این قابل انکار نیست.
از متن کیفرخواست نیز این نزدیکی برمیآید و اساساً بدون این نزدیکی نمیتوانست چنان اختیارات و جسارت و نفوذی پیدا کند و به تعبیری که در متن کیفرخواست آمده دفتر او به کانونی برای حل پروندهها - بخوانید کارچاقکُنی کلان - تبدیل شود.
این یادآوری هم البته خالی از لطف نیست:
پس از آن که مصطفی تاجزاده در مناظره با علیرضا زاکانی از او خواست نام فرد مورد نظر خود را بیاورد او برای اولین بار نام اکبر طبری را بر زبان آورد و در پی آن دفتر آقای صادق لاریجانی این گونه واکنش نشان داد:
«برخی از اتهامات مطرح درمورد معاون اجرایی حوزه ریاست قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود. رئیس قوه قضاییه پیشین هم خود مستقلاً آنها را بررسی و خلاف بودن آنها برای وی محرز شده بود. مدعیان اگر مدعی وجود اتهاماتی دیگر هستند چرا در طول ده سال آنها را با رئیس قوه قضاییه در میان نگذاشتهاند؟»
متن کیفرخواست جداگانه منتشر شده و با این متن پیوند دارد و می توانید بخوانید و تکرار نمیکنم. همین قدر هست که بر اساس اظهارات نمایندۀ دادستان، رشوههای کلان میگرفته و کار از کار چاق کنی گذشته بوده آن هم درون دستگاه قضایی و هر چند هنوز متهم است اما 250 پرونده کلاسه دربارۀ اتهامات او تشکیل شده و رمان کلیدر نیست که 10 جلد شده باشد. اتهاماتی که میتواند عنوان سلطان رشوه را از فرد اعدام شدۀ قبلی سلب کند و به او اختصاص یابد.
این نوشتۀ کوتاه اما به قصد طرح دو پرسش از رییس پیشین دستگاه قضایی اسـت:
1- جناب ایشان از این همه تخلف و رشوه خواری توسط این فرد چنان که در متن کیفرخواست آمده و به عبارت دیگر از حضور مجسمۀ فساد در کنار خود اطلاع داشتهاند یا نه؟ اگر آری چرا اقدام نکردند و چرا در زمان ریاست خود ایشان این جرثومه را دادگاهی نکردند؟ و اگر نه، وقتی از نزدیک خود اطلاع نداشتند از دورها چگونه اطلاع داشتند؟
2- اگر اطلاعات مربوط به این فرد در زمان ریاست ایشان به دست رسانهای میرسید امکان انتشار و افشاگری داشت یا با آن برخورد میشد و احتمالا به کسانی سپرده می شد که نام شان در فهرست همدستان آقای طبری آمده است؟
پاسخ به همین دو پرسش کافی است و نیاز به توضیح بیشتر نیست.