Wednesday, Jun 17, 2020

صفحه نخست » روحانی که نتوانست مورد اعتماد حاکمیت باشد

khoeini_061720.jpgموسوی خوئینی‌ها؛ روحانی رازهای مگو

موسوی خویینی‌ها پس از مدت‌ها سکوت، نامه‌ای خطاب به کروبی نوشت و حمایت کامل خود را از میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی نشان داد. رویداد۲۴ در گزارش چهره‌های هفته خود سابقه موسوی خویینی‌ها را بررسی کرده است؛ مردی که در تاریخ انقلاب به سیاستمدار جریان‌ساز مشهور است.

رویداد۲۴ هفته گذشته خبر رسید که شیخ مهدی کروبی در حصر زمین خورده و دستش شکسته است. برای طرفداران کروبی خبر تلخی بود و هر کس به طریقی به این اتفاق واکنش نشان داد. اعتماد ملی بیانیه داد، جوانان توییت کردند و بزرگتر‌ها در اینستاگرام استوری گذاشتند. در این میان یک رفیق قدیمی هم نامه نوشت؛ مردی که میانه‌ای با شبکه‌های اجتماعی ندارد. سیدمحمد موسوی خویینی‌ها!

موسوی خویینی‌ها در این نامه نوشت: «خبر عارضه اخیر و حادثه پس از آن به ویژه در شرائط ناگوار حصر موجب تاسف و نگرانی گردید هر چند بهبود نسبی پس از آن از نگرانی علاقمندان کاسته است و اطمینان دارند که این عوارض و حوادث و دیگر مشکلات که در این سال‌ها به ویژه در دوران حصر فراوان بوده است خللی در اراده جنابعالی در ادامه راهی که انتخاب کرده‌اید ایجاد نمی‌کند. با این همه از خداوند مسئلت داریم که دوران حصر همزمان با حل مشکلات فرساینده کشور و ملت به پایان برسد و با تدبیر و پایبندی به اصول و ارزش‌های تغییر ناپذیر انقلاب اسلامی، ایران و ملت ایران راه عزت و اقتدار و سربلندی را ادامه دهد و فشارهای وارد بر مردم به ویژه فشار اقتصادی که معیشت اقشار بسیاری را سخت به چالش کشیده است برداشته شود. از خداوند عافیت کامل و عاجل و طول عمر برای جنابعالی و رفع حصر شما و دو عزیز دیگر جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد مسئلت دارم.»

در میان سیاستمداران، نمی‌توان به هر کسی تاریخ‌ساز گفت، اما موسوی خوئینی تاریخ‌ساز است. یک بار بهمن ۵۸ که تصمیم گرفت دانشجویان را به سفارت آمریکا بفرستد که منجر به قطع ارتباط سفارتخانه‌های ایران و آمریکا تا امروز شده است و دوم زمانی که تیر ۷۸ تصمیم گرفت تیتر یک روزنامه سلام را علیه وزارت اطلاعات انتخاب کند. این تصمیم منجر به توقیف روزنامه سلام و بعد از آن منجر به حوادث کوی دانشگاه شد.

موسوی خوئینی‌ها البته جریان‌ساز هم بوده است. دانشجویان خط امام از زمان تسخیر سفارت ارتباطات خود را حفظ کردند و در نهایت اکثریت آن‌ها جبهه مشارکت را در دهه هفتاد تاسیس کردند. به جز آن، مجمع روحانیون مبارز نیز محصول انشعاب موسوی خوئینی‌ها و همفکران او از جامعه روحانیت مبارز شد. جریانی که حالا با پیر شدن موسسان آن به مرور مثل تشکل اصولگرای جامعه روحانیت مبارز، به حاشیه رفته است.

موسوی خوئینی‌ها البته مرد سکوت است. بر خلاف بسیاری سیاستمدارن مثل هاشمی رفسنجانی که صد‌ها مصاحبه و هزاران صفحه خاطرات نوشته‌اند، موسوی خوئینی، مدیر یکی از مهمترین روزنامه‌های بعد از انقلاب، اهل پاسخ نبوده است. گرچه او مدافع صریح اللهجه هاشمی رفسنجانی بود، اما به نقد‌های مهمی که به او وارد شد، پاسخ نمی‌گوید. همین است که او هنوز برای ابراز همدردی نامه می‌نویسد. زمانی هم ماجرا تغییر می‌کند و پس از مرگ هاشمی مصاحبه‌ای تند علیه او می‌کند: «وجه منفی رویکرد آقای هاشمی این بود که در مسیر هدفش، اگر معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمی‌پذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران.»

به گزارش رویداد۲۴ لااقل سه ابهام درباره موسوی خوئینی وجود دارد. اولین ابهام به دوران تحصیل او بازمی‌گرد. یکی از عجیب‌ترین گفته‌ها درباره زندگی محمد موسوی خویینی‌ها به سفر او به شوروی و تحصیل در دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو اختصاص دارد.

خویینی‌ها در تنها واکنشی که نسبت به این حرف‌ها درباره خود داشته است، می‌گوید: «در سال‌های اخیر کتابی به نام شنود اشباح منتشر شد که در ارتباط با من یادداشت‌هایی را از مجلات خارجی جمع‌آوری کرده بود و مرا این طور معرفی کرد که یک عنصر وابسته به شوروی هستم، تحصیلاتم نیز در دانشگاه پاتریس لومومبا در مسکو بوده است. این کتاب این‌طور می‌خواهد القا کند که، چون من از نزدیکان امام بودم، خواسته‌های شوروی را به امام القا می‌کردم. حتی به خاطر دارم نخستین سالی که بنده به عنوان امیرالحاج به مکه مشرف شدم، در تمام نشریات عربستان این مطالب را چاپ کردند که بگویند این کسی که آمده، مارکسیست است و وابسته به شوروی‌هاست و اصلا بزرگ شده مسکو است.»

ابهام دیگر به ماجرای شهادت رجایی و باهنر باز می‌گردد. موتلفه اسلامی به رهبری لاجوردی در آن زمان معتقد بود بهزاد نبوی و خسرو تهرانی در ترور شهید رجایی و شهید باهنر دست داشتند. موسوی خوئینی، اما امام را قانع کرد که این افراد بیگناه بودند. در این میان تقی محمدی هم خودکشی می‌کند.

اما سومین ابهام، نه در راستای ابهامات بالا که برعکس آنهاست. موسوی خوئینی که پیش از انقلاب به خاطر تهیه اسلحه برای مجاهدین خلق متهم شده بود و بعد از انقلاب هم به خاطر تحصیل در مسکو و شهادت رجایی، به ارتباط با گروهک‌ها و شوروی متهم می‌شد، در جریان اعدام‌های دهه شصت، دادستان کل کشور بود. درباره نقش موسوی خوئینی‌ها در این اعدام‌ها ابهامات زیادی وجود دارد که هنوز پاسخ داده نشده است، اما نکته جالب اینجاست که موسوی خوئینی که هرگز شاگرد امام خمینی نبود و بیشتر به خاطر نزدیکی با آیت الله منتظری مشهور بود، بعد از مواضع آیت الله منتظری درباره اعدام‌ها، خود را چپ خط امام نامید! حتی مجمع روحانیون مبارز در دهه هفتاد هم بیانیه‌هایی در نقد مرحوم منتظری منتشر می‌کرد.

موسوی خوئینی بعد از حوادث ۸۸ نیز تصمیم به سکوت گرفت. مرد تندروی دیروز، که اولین فعالیت سیاسی‌اش اعتراض به آیت الله گلپایگانی و دفاع از قرائت مبارزاتی از شیعه بوده است، سال‌هاست که دوست دارد مورد اعتماد حاکمیت باشد. حتی اگر حاکمیت او را طرد کرده باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy