سلطنت سقوط کرد، شاه درگذشت و چهار دهه سپری شد، ولی هنوز عده ای کم دان و گمراه دنبال نبشِ قبر و نفس در کالبدِ مرده دمیدن هستند!؟
پروانه سوخت، شمع فرو ریخت، شب گذشت ـــــــــــــــــــــــــــ ای وای من که قصه ی دل نا تمام ماند
سمبُل های سلطنتِ وابسته و مدعیِ مشروعیتِ الهی
بعضی از دوستان، ایراد می گیرند که چرا در مورد سلطنت می نویسی؛ مشکل ما رژیم فقاهتی است. نخست اینکه بیشترِ نوشته هایم در مورد رژیم ملاها، تمرکزم رویِ افشایِ فجایعِ حکومتشان و تلاشم در اخراجشان از سیاست و بازگشت آنها به مساجد و گورستان است. ولی زمانی که عده ی، با تحریف تاریخ و جعل حقایق در مورد رژیم گذشته و با ساختن و به نمایش گذاشتنِ سمبُل هایِ کاذب، قصد گمراه کردن جوانان و دیگر هم میهنانمان را دارند؛ مسئولیت و وظیفه حکم می کند که با این شیادان و عوامل بیگانه، مقابله و مبارزه کنیم.
درست است که ما مانند تلویزیون من و تو، و ایران اینترنشنال، و دیگر شرکا، نه بودجه های چند صد میلیونی در اختیار داریم و نه پشتیبانانی مانند آمریکا و اسرائیل و عربستان. ولی وظیفه ی هر ایرانی میهن دوست و با وجدان است که این بوق و کرناهایِ وابسته به بیگانه و عوامفریب را افشا و دستشان را رو کنند. این شارلاتان ها، با وصله پینه کردن تصویر و صدا از دوران گذشته، و ارائه ی ویدیوهای مونتاژی، جوانان و مردم از "همه جا بی خبر" را رنگ می کنند و سرِ کار می گذارند.
این عروسک های خیمه شب بازی، با خوشرقصی برای اربابان، می خواهند وانمود کنند که همه چیز در رژیمِ وابسته، خودکامه و خداسالارِ پهلوی (پدر و پسر) گُل و بلبل بوده و در جویبارها عسل جریان داشته است. کشور رسیده بود به دروازه یِ تمدن بزرگ؛ ولی مردمِ نمک نشناس که خوشی زده بود زیرِ دلشون انقلاب کردند و شاه را سرنگون نمودند؟! در مقابل، ما با تکیه به اسناد و مدارک، واقعیت ها را به نمایش می گذاریم و حقایق را رو می کنیم. یعنی "حقیقت" با ما است، و در پایان حقیقت پیروز می شود.
بوق و کرنای بیگانه
تلویزیون من و تو، با بودجه ی وزارت دفاع آمریکا و تلویزیون ایران اینترناشنال با بودجه وزارت اطلاعات عربستان و زیر نظر وزارت دفاع اسرائیل و موساد، مشغول خدمتگذاری به دشمنان استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند. اوضاع مالی این عوامل بیگانه مرتب و از نظر بودجه و اطلاعات (اینتلجنس) نیز وضعشان توپ است. آیا آمریکا و عربستان و اسرائیل و یا هر کشور بیگانه ی دیگری، قصد نجات ایران و ایرانی را دارند؟ پاسخ برای هر انسان با شعور و میهن دوستی، بی تردید منفی است. بیگانگان، تنها بدنبال منافع خودشان می باشند. کسانی که با این نوع تلویزیون ها کار می کنند، چنانچه وابسته و مزدور نباشند، تنها به دنبال منافع شخصی خودشان و برای مطرح بودن حضور دارند و شرکت می کنند. بالاخره، تازه، چنانچه بیگانگان و عواملشان بتوانند به هدف برسند، "تنها" باعث تعویض مهره ها میشوند. ولی نتیجه: سرسپردگی مهره ها، درماندگی مردم، و سروری بیگانگان است.
سمبُل های تبعیض در آمریکا
همه مان شاهد پائین کشیدن مجسمه های کریستفر کلمبوس و ژنرال های نژادپرستِ ایالات جنوبی آمریکا هستیم. یکی از دوستان می پرسید اینها که همه مرده اند، چه فرقی میکند؟ پاسخ: پائین کشیدن این سمبُل ها، کاملن (کاملا) در رابطه با افشاگری ما، در مورد سمبُل های سلطنت است. کریستوفر کلمبوس، سمبُل دروغین پیدایش آمریکاست. قرن ها پیش از آمدن کلمبوس به آمریکا، چند میلیون بومی در آنجا زندگی می کردند. این ادعا که او آمریکا را کشف کرد، مسخره است. مانند اینستکه مارکوپولو بگوید، چین را کشف کرده است. کلمبوس سمبُلِ نابودی بومی ها و نسل کشی در آمریکاست. ژنرال های نژادپرستِ ایالات جنوبی، طرفدارِ برده داری بودند و به این مناسبت در جنگ داخلی آمریکا شرکت کردند.
مجسمه ی کلمبوس و آن ژنرال ها، سمبل هائی هستند که برای رهائی از گذشته ی شوم و ویرانگر، باید نابود و منهدم شوند. این سمبُل ها، تنها یادآوریِ آن دوران نیستند، بل که حضورِ آنها هستند. همانطور که شهروندان آمریکائی مشغولِ رها کردنِ خودشان از وجود این سمبُل هایِ تبعیض و برتری جوئی می باشند؛ ما ایرانیان نیز باید سمبل های ارباب - رعیتی و نشانه های سلطنتِ "از ما بهترونِ" و مذهب خرافی را، نابود و منهدم کنیم. بجای امامزاده ها که سمبُلِ تسلیم و کم دانی هستند؛ مدرسه، کتابخانه، کودکسرا و پارک کودکان بسازیم که نفعی برای مردم داشته باشند.
ما، نه تنها با کم دانان و گمراهانی که دنبال نَبشِ قبر هستند دشمنی نداریم، بل که با تمام نیرو تلاش می کنیم که آنان را با حقایق و واقعیت های تاریخ میهنمان آشنا نمائیم. تا بجای بت پرستی و مرده پرستی و در رویایِ کاذبِ گذشته زیستن، شهروند بشوند. با رسیدن به مقام شهروندی، بی تردید با ما همراه و همگام می شوند. آنزمان، با یاریِ یکدیگر می توانیم خودمان و کشورمان را از چنگالِ ملاهایِ دزد، دروغگو و ضد ایرانی، نجات بدهیم. بویژه که همه مان بر این باور هستیم که رژیم فقاهتی باید حذف شود. تنها مشکل مان، تفاوتِ برنامه ی جایگزنی مان می باشد.
باور بومی های آمریکا در مورد مذهب
بومی های آمریکا بر این باورند که "مذهب حقیقی"، آنستکه که انجام می دهیم، آنچه در ذهنمان داریم، آنچه می کوئیم، در رویای مان داریم، و برای بدست آوردنش تلاش می کنیم و آنچه در زندگی روزمره انجام می دهیم. مذهب مان، در زندگی کردنمان خلاصه می شود. بقیه ی مسائلی که در مورد مذهب می گوئیم، تنها حرف است.ِ ما با باورِ بومی های آمریکا، همراه هستیم و بر پایه ی این باور، جامعه ی روحانیت را کاذب و فاسد، و رژیم فقاهتی را پلید و خرافی می دانیم.
ما بر این باور هستیم که تمام مشکلاتِ میهنِ مان، زائیده ی این دو پدیده: حکومت های خداسالار سلطنتی، و مذهبِ خرافیِ و ساختگیِ جامعه روحانیت می باشند. دو سیستمی که برای مردم کوچکترین ارزش و اهمیتی قائل نیستند. ما در مقابل سلطنت، بنده و رعیت بودیم و در مقابل مذهب، اُمت هستیم. ایرانِ فردا متعلق به مردم است. در ایران فردا، حکومت سرور و ارباب و آقایِ مردم نیست، خدمتگذار مردم است. حکومتی که برنامه اش: نجات کشور از بیکاری؛ بالابردنِ سطح زندگی کارگران و کارمندان است؛ مبارزه و مقابله با فاصله ی طبقاتی، و ریشه کن کردنِ فقر می باشد. بنابراین، ما نه دوباره سازی حکومت هایِ وابسته ی گذشته را می پذیریم، و نه فاجعه ی رژیم فقاهتی را که کشورمان را به ورشکستگی اقتصادی و انحطاط فرهنگی رسانده است، قبول داریم.
چنانچه بر این باورید که ایران قادر است و بایستی کشوری آزاد تر، آباد تر و پیشرفته تر باشد؟ چنانچه باور دارید که هم میهنانمان می توانند و می بایستی از امکانات بهتر و بیشتری برخوردار باشند؟ باید بدانیم که ارزش، و اعتبار انسان در آزادی است، و آزادی سرچشمه یِ پیشرفت انسان است.
آگاهی و آزادی
توماس جفرسون، پدر دموکراسی در آمریکا می گوید:
" اگر در جامعه ی مدنی امروز،
ملتی توقع دارد که در حین نا آگاهی،
از آزادی نیز برخوردار باشد؛
باید بداند که هیچوقت چنین نبوده و نخواهد بود."
امیرحسین لادن
تمکین، رضا فرمند