کرونا انسان را با خودش بی رودربایستی میکند. با آمدن کرونا، زندگی ما به دو بخش تقسیم شد. دوران پیشین که بخش اعظم زندگیمان بود با آمدن کرونا چنان در هالهای از مه گم شد که کمتر به آن روزگار و طعم خوش «خفقان ستم شاهی» فکر میکنیم. دوران قرنطینه کرونایی ما را از همه قید و بندها و چارچوبهای معمول رها کرد. با مرگ خو گرفتیم. دیدیم مرگ در در یک قدمی نیست، بلکه سبکبال نوک بینی ما نشسته است. زیستن و خو گرفتن در چنین فضایی و در عین حال پروردنِ میلِ زندگی هنر است و نیرویی عظیم میطلبد.
خرج که از کیسه «مهمان» بود (بخوانید: ملت)، حاتم طائی شدن آسان بود
هر گاه حاکمان حاتم طائی میشوند و از کیسه خلق و ملت خیرات میکنند. چندین سر بریده و اعدامی داریم که داغدار بشویم و ماجراها و هیاهوهای دیگر برای پرت کردن هوش و حواس ملت با فعال کردن قوه گریز از مرکز مردم است. مطبوعات قرارداد اوپک در رژیم گذشته را با طلاق خانم گوگوش پر کردند و تشویش اذهان عمومی نمودند و خلاصه شاپوری گذشت.
در همین روزها، قرارداد استعماری بیست و پنج ساله نفت و گاز و پتروشیمی در برابر چهارصد میلیار دلار که به صورت پول رایج چین و یوآن و قسطی پنهانی و در سکوت بسته شده است.
حکایت امروز ما اینست، قتل فجیع و عمدی زنان در شمال و جنوب به دست مأموران خودشان و تبلیغات گوبلزی یا گاندویی برای برای سرگرم کردن مردم. بعد در مورد این مردان قاتل مفصل توضیح میدهم.
حکم اعدام برای سه جوان بیگناه، هنگامی که عملیات بازگرداندن این سه نفر را از ترکیه میخوانی انگار داری سریال «گاندو» تماشا میکنی. اینها اول سناریو را مینویسند بعد بر اساس سناریوی نوشته شده، جرم و محکوم و محاکمه و حکم تعیین میکنند.
آدمکشان چه کسانی هستند؟
به نظر من کربلایی رضا اشرفی یکی از سپاهیان گمنام امام زمان است. این افراد را از روستاها و هیئتها و مساجد روستاها در اقصا نقاط ایران شناسایی و جمع آوری و سازمان دهی میکنند و سپاهیان سرکوب خودشان را تشکیل میدهند. این افراد هر قدر بی مخ تر و خشن تر و قصاب تر باشند بیشتر به درد گارد سرکوب آنها در منطقه میخورند.
آدمکش اول: کربلایی رضا اشرفی در تالش در شمال ایران، این جانور که تا کربلا رفته حتماً مأموریت یا مأموریتهایی برایشان انجام داده است. مثلاً سرکوبهای مردم و جوانان اخیر در عراق تا پیش از کشته شدن قاسم سلیمانی. این یک فرضیه است اما رضای بی مخ خیلی به کربلایی شدن خود میبالد، در حالی که پدر یا برادرانش این عنوان را پیش از نام خود نیاوردهاند، چرا؟
تحقیق در این مورد و زحمتش به عهده دوستان ساکن ایران است تا در این مورد تحقیق کنید. مردم ساده روستا با مواد مخدر به شکل امروزی آن آشنا نیستند و از تأثیرات قرصهای روان گردان و اسید و شیمیایی بی خبرند. گمان میبرند که مواد مخدر تریاک یا هرویین است در حالی ایران در چهل سال گذشته، از هر نظر اقتصادی و ارزی سقوط فاحشی داشته است اما از لحاظ آلودگی به مواد مخدر جهش بالندهای داشته است و این مافیای سپاه است که پخش مواد را در دست دارد. رضا اشرفی این مردک که یک روده راست در شکمش یافت نمیشود مانند همه افراد سپاه دسترسی به مواد مخدر دارد و از آن برای خواب کردن بچههایش استفاده کرده است.
آدمکش دوم: در قتل عمد دوم به دست پدرش، ریحانه عامری در کرمان، بر اساس اظهارات خواهر و مادر ریحانه یک بار دیگر پدر قصد قتل دخترش را کرده بوده و در سال ۹۶ دست و پای او را شکسته بوده است. باز بر اساس اظهارات خواهر ریحانه، او از کارهای پدرش و فساد او اطلاع داشت. خواهر نقطه ضعف پدر را افشا نمیکند اما حداقلش، بودن در کار قاچاق مواد مخدر و مافیای سپاه است. و این خشونت بیش از حد، از یک پدر عادی بر نمیآید. دسترسی و استفاده از مواد مخدر این بازتاب و این اثرات را دارد.
آدمکش سوم: مورد سوم قتل عمد فاطمه برحی به دست پسرعمو و یا شوهر عقدیاش در آبادان است. از یاد نبریم که فاطمه چون با این عقد اجباری موافق نبوده از آبادان گریخته و به خانه امنی در مشهد پناه برده است. اینکه چگونه او را در خانه امن پیدا کردهاند؟ و از آنجا به چه نیرنگی (به احتمال زیاد با دروغگویی و دادن قسم و قولهای دروغین مثل پدر رومینا) فاطمه را از خانه امن بیرون کشیدهاند؟ و چگونه خانه امن زنی که جانش در خطر است و فرار کرده و به آنها پناه آورده است را دودستی میسپارد به دست قاتل؟ رومینا هم همین وضعیت را داشت با این تفاوت که رومینا کودک بود و چهارده ساله اما فاطمه نوزده ساله است و بالغ، چگونه در خانه امن فاطمه را سپردند به دستانی آدمکش تا برود و جانش را بگیرد و سرش را گوش تا گوش ببرد؟
در اظهارات زنی از بستگان فاطمه برحی، پسرعموها و عموها و احتمالاً پدر فاطمه همگی دست در کار قاچاق هستند و باند یا قبیلهای که سابقه زن کشی هم دارند. در نتیجه باز میرسیم به مافیای قاچاق مواد مخدر و سپاه و خوب میدانیم که در ایران امروز هر نوع قاچاقی توسط دولت صورت میگیرد و سپاه پخش کننده مواد مخدر در سطح جهانی است و فقط گه گاه فروشندگان خرده پا را به زندان میاندازند. پس در این سه مورد قتل فرضیه اینست که در این حکومت مافیایی داعشی که باندهای پخش مواد مخدر و قاچاق هم هست؛ عمله اکله خود را به مآمور سرکوب و قاتلان زنان و دختران خود تبدیل کرده است. تحقیقش با شما.
مهستی شاهرخی