احتیاج است احتیاج است احتیاج
ما ایرانیان به خاطرِ تجربه های تلخِ تاریخی مان، مانند "مارگزیده ای که از ریسمان سیاه و سفید می ترسد"، از واژه ی "قراداد" وحشت داریم. حق هم داریم، زیرا اکثر قرادادهای مان - هم یکطرفه، تخریبی و زیان آور بوده اند - هم اقتصاد و سیاست میهن مان را آسیب پذیر و وابسته کردند. قراردادها و پیمان هائی که با گذاشتن شراط و ایجاد محدودیت، حق انتخاب و تصمیم گیری را از ما گرفتند و هستیِ مان را در اختیار بیگانگان گذاشتند!؟
همه مان با عهدنامه فاجعه آورِ گلستان (207 سال پیش) و ترکمن چای (192 سال پیش) به ایران تحمیل شدند، آشنائی داریم. قراردادهائی که با از دست دادن تعدادی از ایالات و شهرهای بزرگِ کشور، نقشه ی میهن مان را خُرد کرد و برای همیشه تغییر داد. با برقراریِ کاپیتولاسیون، حقِ حاکمیت قضائی از ایران سلب شد؛ حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست دادیم؛ ... ، و ده کرور خسارت نقدی پرداختیم. این قراردادهای ننگ آور ادامه داشت تا 102 سال پیش، که حکومت انقلاب کمونیستی در روسیه، تمام قراردادهای امپریالیستی با ایران را ملغا کرد، و وام ها را بخشید. در ایران، نجفقلی صمصام، نخست وزیر وقت، قراردادها را رسمن (رسماً) باطل اعلام نمود ولی ایران در موقعیتی نبود که بتواند در مورد ایالات از دست رفته گامی بردارد. ایران نه تنها بخشی از کشور را برای همیشه از دست داد، بل که نزدیک به یک قرن، گرفتار و اسیر آن دو عهدنامه ی ارمغان قاجاریه، بود.
قرارداد تخریبی و زیان آور بعدی که ما را بیش از نیم قرن دربست در اختیار بیگانه گذاشت، قراداد نفت با دارسی در سال 1901بود. آنچه برای حفظ و تغییر و ادامه ی این قرارداد در میهنمان رُخ داد، در تاریخِ وابستگی ها و چپاول ثروت های یک کشور، بی همتاست. قراردادی که از آغاز با رشوه و دسیسه و ترفند همراه بود.
زمانی که نفت استخراج شد و ذخائر مشخص گردید، دولت انگلستان با خرید اکثریتِ سهام شرکت؛ مرز بین شرکت نفت و دولت انگلیس در رابطه با ایران از بین بُرد. در اصل، شرکت نفت انگلیس با دولت انگلیس "یکی بود" بنابراین هرگاه ایران، پرسشی یا اعتراضی داشت و می خواست گامی بردارد با دسیسه و فتنه انگیزی عواملِ بیگانه، و زورِ انگلیس روبرو میشد.
انگلیس بلافاصله پس از آغاز تولید نفت، برنامه ی کلاه گذاشتن بر سر ایران را آغاز کرد. برای تضعیف و سرمشغولی حکومت، شیخ محمره (خزعل) را علم کرد و با پول و وسائل مجهز نمود که بدون جداشدن از ایران، خودمختاری کامل داشته باشد. همچنین ایل هایِ بختیاری را با پول و اسلحه همراه خود کرد، حتی سهامی از شرکت نفت به آنها داد. سالها، وظیفه ی خزعل و بختیاری ها، نا امن کردن و تضعیف حکومت مرکزی بود.
شرکت نفت انگلیس، با ترفندهای مختلف و بهانه های ساختگی و نیمه درست، یا از پرداخت سهم ایران میکاهید و یا نمی پرداخت. برای نمونه با این ادعا که عوامل عثمانی به لوله های نفت صدمه زده اند، ایران را مسئول دانست و برای جبران خسارت، 5 سال سهم ایران را نپرداخت. این نمونه ی کوچکی است از بیش از نیم قرن دسیسه و ترفند؛ حساب سازی و توطئه؛ که شامل قتل و نابودی بهترین فرزندان میهن مان بود. انگلیسی ها برای کنترل اهرم های اقتصاد و قدرت نظامی، و ادامه ی چپاول نفت ایران، در سال 1299 دست به یک کودتای نظامی زدند. با برپائی یک حکومت دیکتاتوری نظامی دست نشانده ولی با ظاهری ملی، ملت ما را به اسارت کشاندن و ثروت های ملی مان به تاراج بردند.
شرکت نفت و انگلیسیها، اختاپوس وار چنان در دربار و ارتش و دولت و مجلس و وزارات خانه ها و جامعه روحانیت، نفوذ داشتند که این تصور و توهم بوجود آمده بود که هیچ کاری در ایران، بدون دخالت انگلیس انجام نمی گیرد، همه مان با داستان دائی جان ناپلئون آشنا هستیم. تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی انگلیس در ایران از تمام سفارتخانه ها و تشکیلات مشابه شان در دنیا بجز هندوستان بزرگتر بود. مأمورین انگلیس با پول و رشوه و همکاری حکومت در تمام انتخابات نفوذ داشتند، عواملِ ایرانی شان در مجلس و دولت حضور گسترده و در پرتویِ پهلوی ها (پدر و پسر)، ایران نزدیک به 60 سال از استقلال اقتصادی و سیاسی محروم شده بود.
بنابراین حق داریم که با شنیدن نام "قرارداد" در اینجا قرارداد 25 ساله با چین، به قولِ معروف: "یاد بدهکاری های مان بیفتیم"!؟ اجازه بدین یک مورد مهمِ دیگر را نیز با هم مرور کنیم:
قرارداد و پیمان، در صورتی مناسب و مفید و عادلانه هستند، که کاملاً دو طرفه باشند، یعنی هر دو طرفِ قرارداد، در حدّی برابر و متعادل بهره مند شوند (سر کسی کلاه نرود). این امر، در صورتی امکان پذیر است که یک طرفِ قرارداد، از روی نیازمندی و احتیاج و اجبار قرارداد نبندد.
بر این باور هستم که اصل مشکل همین است، جمهوری اسلامی نیازمند و محتاج است. برای گریز از انزوای بین المللی، و فرار از درماندگی رژیمی که توی گل گیر کرده، مجبور است که بهر دری بزند. در صورتی که چین یک ابرقدرت است، با ارتشی مجهز به تکنولوژی قرن بیست و یکم و حضور گسترده در سراسر جهان، و حتی دومین قدرت فضائی است. محصولات صنایع مختلط چین،، از تلفن همراه - تا کفش نایکی، همراه با نیروی کارِ آموزش دیده و منظم چند صد میلیونی، اکثر بازارارهای دنیا را تسخیر یا در آن نفوذ کرده است. چین با ارائه ی تریلیونها دلار کالا به بازار، تبدیل شده به یکی از دو ثروتمندترین کشورهای روی زمین. فرارداد چین با ایران، قرارداد فیل و فنجان است.
وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی، قرارداد را تحت عنوان: "ویرایش نهائی برنامه همکاری های جامع (25 ساله) ایران و چین"، منتشر کرده است. البته با در نظر گرفتن پرونده ی رژیم جمهوری چاخان، رژیمی که با دروغ های خمینی بنا شد، و با عوامفریبی و دین فروشی بیش از چهار دهه دوام آورده؛ ما نمی توانیم از تمام مندرجات و ریزه کاری ها، آگاه باشیم. ولی تردیدی به یکطرفه بودن و برابر نبودن آن نمی توان داشت.
برای آشنائی بیشتر با سمت و سویِ نیاز رژیم فقاهتی، چند ماده از مندرجات قرارداد، را مور می کنیم:
نخست اشاره به بند ششم دارد که ژانویه 2016 منتشر شد ... در یک چشم انداز 25 ساله ...
بند دوم، ماده 7 ، حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع بین المللی به منظور فائق آمدن بر موانع و چالش ها؛ ماده 9 ، گسترش همکاری نظامی برای تقویت ظرفیت های دفاعی و راهبردی؛
بند چهارم، ماده 1 ، انرژی شامل نفت خام (تولید، حمل، پالایش و امنیت تأمین) پتروشیمی، انرژی های تجدیدپذیر و انرژی هسته ای غیرنامی؛ ماده 4 ، همکاری های ... فن آوری ... ریشه کن کردن فقر و بهبود وضعیت معیشت مردم در مناطق کمتر توسعه یافته.
بند هشتم، ماده 2 ، ... طرفین در مقابل فشارهای غیرقانونی طرف های ثالث از اجرای مفاد این سند حفاظت می نمایند.
ضمیمه شماره (1) با تلاش مشترک دو طرف، چین به عنوان یک وارد کننده ثابت نفت خام ایران خواهد بود و ... ؛ ماده 18 ، توسعه همکاری های نظامی، دفاعی، و امنیتی در حوزه های آموزسی - پژوهشی، صنایع و تعامل ...
ضمیمه شماره (2) ماده 2 ، ایجاد مکانیزم واردات پایدار نفت خام از ایران،
بخش 2 - ماده 1 ، انتقال منابع انرژی شامل نفت و گاز از غرب به شرق ایران، تأمین گاز برای پاکستان و چین با استفاده از کریدور اقتصادی چین - پاکستان (سی پی آی سی)،
بخش ج) توسعه سواحل مکران،
بخش ز) همکاری سیاسی ، ماده 2 ، تقویت همکاری ها در مجامع، سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی،
ضمیمه شماره (3) بخش 1 ، ماده 5 ، افزایش صادرات پتروشیمی ایران به چین و همکاری در تولید برق و کود از زباله های شهری؛ ماده 7 ، تشویق سرمایه گذاری، ... جهت ساخت نیروگاه های برق آبی، تصفیه خانه های آب و فاضلاب، سد و شبکه های آبیاری ...
بخش 2 ، ماده 5 ، تأسیس بانک مشترک چین و ایران ... .
بخش 3 ، ماده 1 ، تشویق سرمایه گذاری و تأمین مالی در ساخت و توسعه فرودگاه ها، خرید محصولات هوائی تولید مشترک ایران و چین و در توسعه زنجیره تأمین هوائی ... ماده 3 ، فناوری های مورد نیاز در صنعت هوائی ... ماده 6 ، ساخت شهرهای هئشمند و زیست در مکران و تبس؛
لیست ادامه دارد، انچه می توان از مفاد قرارداد برداشت کرد اینست: از یکسو، نیاز و درماندگی رژیم را، روشن و واضح به نمایش می گذارد؛ و از سوی دیگر، احتیاج بی چون و چرایِ حکومت به داشتنِ یک "مدافعِ مشترک المنافعِ قدرتمند" که بتواند از فشار و انزوایِ بین المللی، بکاهد.
برای مثال:
- حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع بین المللی؛
- طرفین در مقابل فشارهای غیرقانونی طرف های ثالث از اجرای مفاد این سند حفاظت می نمایند
- تقویت همکاری ها در مجامع، سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی،
- چین به عنوان یک وارد کننده ثابت نفت خام ایران خواهد بود
- ایجاد مکانیزم واردات پایدار نفت خام از ایران،
- توسعه همکاری های نظامی، دفاعی، و امنیتی ...
- گسترش همکاری نظامی برای تقویت ظرفیت های دفاعی
من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل
همانطور که می بینیم، بر پایه و اساس مفاد گویایِ قرارداد 25 ساله ایران و چین، یک طرفِ این پیمان، جمهوری اسلامی، از روی احتیاج و احتیاج و احتیاج دست به چنین حراجِ خفت باری زده است. از لابلایِ " برنامه همکاری های جامع (25 ساله) ایران و چین" به آسانی و روشنی می توان به کلِ این پیمانِ "بده بده بده و بستون" پی بُرد. این قرارداد، شاید پس از انقلاب فرهنگی مائو در چین، بزرگترین حرکتِ رویِ صفحه ی شطرنجِ سیاسی جهان برای نفوذ، منفعت و قدرت باشد.
امیرحسین لادن
30 تیر ماه 1399
سالگرد قیام ملت ایران