به دنبال انتشار آخرین ویدئوی آقای اکبر گنجی تحت عنوان «نُرمال سازی ایران به روش آمریکا» ، آقای مجتبی واحدی در ویدئویی کوشش کرده تا به سخنان او پاسخ گوید. تمامی سخنان آقای گنجی در این جلسه و جلسات قبلی همراه با فیلم های رهبران آمریکا است که هیچ اشکالی به سندیت آن فیلم های تلویزیونی هیچ کس نمی تواند وارد کند.
نقد مودبانه و مستند سخنان آقای گنجی اشکالی که ندارد هیچ، بلکه بسیار هم خوب است. به همین دلیل با وجودی که من ویدئوهای آقای واحدی را هیچگاه تماشا نمیکنم، چون ویدئوهای آقای گنجی را میبینم، کنجکاو شدم که ببینم آقای واحدی، روزنامه نگار سابق، چگونه پاسخ میدهند.
صرف نظر از مغشوش بودن پاسخ آقای واحدی که دائما از این شاخه به آن شاخه میپریدند، اولین نکتهای که در این ویدئو به چشم میخورد که به نظر میرسد دلیل اصلی عصبانیت آقای واحدی است، این است که ایشان ادعا میکنند که گنجی در ویدئو خود "دموکراسی خواهان را از براندازان جدا کرده است." آقای واحدی یا نمیدانند مقصود از "براندازان" در چهارچوب شرایط کنونی اپوزیسیون در خارج از کشور چیست، و یا میدانند که در آن صورت درست نگفته اند. چون انسان خوش بینی هستم، فرض میکنم که آقای واحدی نمیدانند و توضیح میدهم، با این امید که ایشان و همفکران دیگر نتوانند ادعا کنند که نمیدانند و آب را بیش از این ٔگل الود نکنند.
در حال حاضر برانداز به کسی گفته میشود که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق مداخله خارجی است. این مداخله از دو طریق انجام میشود: اول، تحریمهای اقتصادی که آقای استیون منوچین وزیر خزانه داری دولت آقای ترامپ آنرا "جنگ اقتصادی" نامید و همانطور که تجربه تحریمهای دهه ۱۹۹۰ علیه عراق و محاصره و تحریمهای کنونی علیه یمن نشان میدهند، تلفات انسانی آن از جنگ نظامی هم میتواند بیشتر شود. تحریمهای عراق دستکم ۳۷۵،۰۰۰ نفر از کودکان و نوجوانان عراق را کشت، و در مورد یمن فقط کافی است به صحبتهای سناتورهای امریکایی -- نه آقای خامنهای -- گوش کنید.
دوم، تهدید و جنگ نظامی، که روز بروز احتمال آن بیشتر میشود که در آن صورت ایران سوریه و یا لیبی دیگر خواهد شد.
این تعریف از براندازان ساخته من نیست. کافی است به وبسایت ها و شبکههای اجتماعی مراجعه کنیم. آنجا هر کسی که خودرا برانداز معرفی میکند، طرفدار تحریم و جنگ نظامی است. علاوه بر آن بسیاری از این نوع براندازان با گروههای تجزیه طلب هم اتحاد دارند. وقتی مصطفی هجری در بلژیک در یک سخنرانی میگوید، "جمهوری اسلامی کردستان ایران را اشغال کرده است،" اگر این تجزیه طلبی نیست ، پس چیست. من اپوزیسیون معتقد به سرنگونی جمهوری اسلامی از راه تحریم های کمرشکن و حمله نظامی را "اپوزیسیون قلابی" می نامم.
اگر کسی و یا گروهی در ایران با نظام ولایت فقیه مبارزه کند و بدون مداخله خارجی، از نوع بالا، این نظام را با یک نظام دموکراتیک جایگزین کند، من نه تنها از آن حمایت خواهم کرد، بلکه در این سن به آن خواهم پیوست. نیازی به توضیح نیست که اکثر مردم این نظام را نمیخواهند و به درجات گوناگون خواهان جایگزینی آن با نظامی بهتر و مردمی هستند. پس سخن اصلا درباره این موضوع نیست، بلکه درباره چگونگی جایگزینی این نظام با یک نظام دموکراتیک است. فعالان سیاسی مثل من معتقدند که مردم در داخل ایران خود باید تصمیم بگیرند، و میهندوستان واقعی در خارج از کشور هم از مردم حمایت کنند، و هم علیه تحریم، جنگ، و تجزیه طلبی مبارزه کنند.
آقای واحدی به جای حمله کردن به گنجی اول موضع خودرا با صراحت و شفافیت تمام درباره تحریم، جنگ، و تجزیه طلبی روشن کنند. اگر آقای واحدی از این نوع برانداز هستند، نمیتوانند دموکراسی خواه باشند. چون نتیجه و محصول تحریم، جنگ و تجزیه دموکراسی نیست.
آقای واحدی در ویدئو میگویند که چرا درباره نقش سیاستهای جمهوری اسلامی در این تحریمها چیزی گفته نمیشود. شکی نیست که سیاستهای غلط جمهوری اسلامی، بخصوص دشمنی کورکورانه و ایدئولوژیک خود با اسرائیل، نه مخالفت اصولی و بر اساس توافقهای بین المللی، نقش مهمی داشته اند، ولی اصولا تحریمهای کنونی آمریکا تحت هر نامی و شکلی و به هر دلیلی غیر قانونی و غیر انسانی است. غیر قانونی است چون نه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده، و نه کشوری حق دارد درباره تحریم کشورهای دیگر توسط پارلمان خود قانون تصویب کند، و بعد حدود اجرای آنرا سراسر جهان بگذارد. غیر انسانی بودن آنها نیز در چند ماه گذشته در میانه بحران کرونا کاملا آشکار شد.
بد تر از همه تحریمهای کنونی امریکا میباشد که آقای واحدی کاملا یا اشتباه میکند چون نمیداند، یا علنا نادرست میگوید. آمریکا بطور غیر قانونی از برجام خارج شد؛ جمهوری اسلامی به تمامی تعهدات خود درباره برجام عمل کرده بود، و برجام توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در چهارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل مورد حمایت قرار گرفته بود و در نتیجه اجرای مصوبات آن وظیفه قانونی همه کشورهای عضو سازمان ملل، بخصوص اعضای دایمی شورای امنیت است، چون اجرای مصوبات شورای امنیت در چهارچوب فصل هفتم اجباری است. بنا بر این خروج آمریکا از برجام غیر قانونی است. این جای اما، اگر، ولی، و شاید ندارد.
پیش از این هم آقای واحدی از این براشفته شده بودند که چرا گنجی جریانات "تختخوابی" محمد رضا شاه را در معرض دید عموم قرار داده است. ایشان در زمان انتشار آن مقالات گنجی درباره دیکتاتوری شاه، حملات تندی به گنجی کردند که البته خود ایشان باید پاسخ دهند، ولی من چون خود از این کار استقبال کردم، به سهم خود نقد آن حملات تند را در صفحه فیسبوک خود منتشر کردم. در مورد این موضوع آقای واحدی هم نمیداند، و هم مساله اصلی ایشان شاید جریانات "رختخوابی" نیست، بلکه چیز دیگری است.
آقای واحدی چی را نمیدانند؟ اینکه دستکم در غرب هیچ سیاستمداری زندگی خصوصی ندارد. آقای فرنکلین روزولت، یکی از مهمترین و بهترین روسای جمهور آمریکا ۷۵ سال پیش از دنیای ما رفتند، ولی هنوز درباره روابط خارج از ازدواج ایشان کتاب منتشر میشود. آقای جان کندی ۵۷ سال پیش ترور شدند، ولی شرح روابط عشقی ایشان با خانم ها، بخصوص مرحوم مرلین مونرو، هنوز موضوع کتابها و فیلمهای جدید است. ریاست جمهوری بیل کلینتن ۲۰ سال پیش پایان یافت، ولی مدت کوتاهی پیش خانم میشل گلدبرگ در روزنامه نیویورک تایمز درباره زنبارگی ایشان، بخصوص تجاوز به یک خانم مقالهای شدیدا تندی نوشتند و از خانم هیلری کلینتن به دلیل سکوت ایشان انتقاد کردند. آقای گری هارت، یکی از بهترین کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۹۸۸ از انتخابات، به دلیل انتشار عکسی که در آن خانمی به غیر از همسر ایشان، روی زانوی ایشان نشسته بود، کناره گیری کرد. مرحوم آلبرت اینشتین، نابغه تمامی قرون و اعصار و یک انساندوست بزرگ، ۶۵ سال پیش فوت کرد، ولی هنوز در کتابهای جدید درباره ایشان به زنبارگی ایشان اشاره کامل میشود. زنبارگی آقای ترامپ سوژه چندین ساله است. بارها و بارها کاندیداهای مختلف کنگره و سنا به دلیل افشای روابط خارج از ازدواج خود مجبور به کناره گیری شدند.
ثانیا، اگر کوشش دستکم پانزده ساله سلطنت طلبان و شاه الهیها برای ساختن "دوران طلایی" دروغین برای شاه نبود؛ اگر پروژه کتاب نویسی برخی برای ساختن چهره بهتری از شاه و هویدا نبود؛ اگر ادعاهای رضا پهلوی درباره "دوران پدرم" نبود، و اگر تلویزیونهای لوس انجلسی، "من و تو"، و بقیه شب و روز نمیکوشیدند که تصویر دروغین برای شاه بسازند، و تاریخ را جعل کنند، میشد به صحبت آقای واحدی توجه کرد.، ولی در حالیکه جعل تاریخ در جریان است، تمامی میهندوستان باید با آن مقابله کنند، و یکی از جنبههای مهم این مبارزه یادآوری فساد دوران شاه است. چگونه است که اگر بی اهمیتترین آخوند درباری در پرتترین جای ایران فساد اخلاقی و یا اقتصادی داشته باشد، همه اپوزیسیون قلابی آنرا با بوق و کرنا به سراسر جهان مخابره میکنند، ولی فساد یک دیکتاتور و خانواده آن، آنهم در حالیکه میکوشند به قدرت باز گردند، نباید یادآوری شود؟ این چه نوع استدلالی است؟ من شخصا گنجی را بخاطر این کار بزرگ ستایش میکنم چون اتش در لنه کاغذی جعل کنندگان تاریخ انداخت.
آقای واحدی ادعای دیگری نیز در ویدئو داشتند که من پس از بررسی با اطمینان کامل میگویم صحت ندارد. حال اینکه این ادعای کاذب را خود آقای واحدی ساخته اند، و یا به ایشان دروغ گزارش شده را من نمیدانم. آقای واحدی چنین ادعا کردند [قریب به مضمون]، "در جلسات هفتگی که در منزل آقای عبد الله نوری در تهران برگزار میشود که در آن حدود ۹۰ نفر شرکت میکنند، آقای [دکتر] سعید حجاریان رو به حاضرین کرده و گفته، اکبر گنجی به من پیام داد و گفت مجتبی واحدی از رضا پهلوی پول گرفته."
اولا، جلسات آقای نوری ماه هاست به دلیل کرونا دیگر برگزار نمیشود. پس اگر چنین جلسهای بوده، تاریخ آن کی بوده است؟
ثانیا، من میدانم که تعداد شرکت کنندگان در آن جلسات، بر طبق گفته یکی از دوستان تهران که با جلسات آشنایی کامل دارند، از ۹۰ نفر خیلی کمتر است.
ثالثا، دکتر حجاریان به دلیل نیمه فلج بودن بسیار مشکل صحبت میکنند، به همین دلیل اصولا صحبتهای تلفنی و حضوری ایشان بسیار کم است.
رابعا، دوست نزدیکی در واشنگتن دارم که با آقای گنجی بسیار نزدیک است، و ایشان به من گفت، نه گنجی چنین حرفی به آقای حجاریان زده، و نه اصولا گنجی سخنان و کارهای واحدی را دنبال میکند تا ببیند چی میگوید و چیکار میکند. من هیچ دلیلی ندارم که این حرف دوست خودرا باور نکنم.
خامسا، اصولا آقای واحدی از نظر کسانی که در آن جلسات شرکت میکنند اهمیتی ندارند که درباره ایشان، آنهم در چنین جلساتی که درباره شرایط کشور است، حتی یک حرف مختصر زده شود. ایشان ایران هم که بودند اهمیتی در میان گروههای سیاسی نداشتند.
سادساً: اگر آقای گنجی با فردی در ایران صحبت کرده باشد، می داند که تلفن ها توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی ایران و آمریکا شنود می شوند. می داند که می توانند سخنان ضبط شده او را منتشر کنند. پس هر انسان عاقلی از ترس شنود هم که شده این نوع سخنان را بیان نخواهد کرد.
سابعاً: من نمیدانم این دروغ را چه کسی ساخته، ولی هر کسی بوده خیلی ناشی بوده! اگر گفته میشد، "مجتبی واحدی از اشرف پهلوی پول میگرفته،" یک احتمال یک میلینیوم برای درست بودن آن وجود داشت، چون اشرف پهلوی به خیلیها پول میداد [خاطرات پرویز ثابتی را ببینید و همچنین سخنان مهناز افخمی درباره بودجه بنیادی که راه انداخته اند]. ولی رضا پهلوی؟ خسیسی او شهره عالم است. من شرح موارد بسیاری از این خساست را هم در تلویزیونهای لوس انجلسی تماشا کرده ام، و هم از نزدیکترین افراد به رضا پهلوی شخصا شنیده ام.
آقای واحدی اعتراض میکنند که گنجی در ویدئوهای خود "حتی یک کلمه از جنایات جمهوری اسلامی نمیگوید." صرف نظر از اینکه این ادعا درست نیست (اگر به همه آن ویدئوها نگاه کنید می بینید که چه اندازه افشاگری درباره جمهوری اسلامی و رهبرانش در آنها صورت گرفته است. ضمن این که در صدها مصاحبه با تلویزیون های پر بیننده چنین کرده است)؛ مستقل از اینکه گنجی، تا آنجا که من میبینم هر روز در صفحههای فیسبوک خود آقای خامنهای و حلقه او را به چالش میکشد [کاری که خود من، به شهادت این صفحه، نیز همیشه انجام میدهم] ، خُب براین أساس، سوال این است: آقای واحدی، چرا شما یک ویدئو، و فقط یک ویدئو، درباره نظر خود درباره سیاست دولت ترامپ نسبت به ایران، تحریمها و تهدیدهای نظامی آن، اثر مخرب آن در اقتصاد کشور، فروش صدها میلیارد دلار اسلحه به عربستان و دیگر دولتهای فاشیستی آن منطقه، تهیه نمیکنید؟ یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم.
آقای واحدی چندین بار کلمه "ناجوانمردانه" را در صحبتهای خود بکار بردند. آیا آقای واحدی سندی برای ادعای خود مبنی بر "هم آهنگی" کوششهای آقای گنجی با آنچه آقای خامنهای و حلقه دور ایشان میگویند، دارند؟ آیا ایشان میتواند ثابت کنند که گنجی "ماموریت" دارد؟ اینکه خامنهای گفت ماست سفید است، و همان موقع گنجی نیز گفت ماست سفید است که دلیل نشد. آیا تهمت زنی و دروغ گویی کار درستی است؟
آقای واحدی سخت کوشید که اینطور به شنوندگان خود القا کند که هفت سالی که گنجی در زندان بود، دوران خیلی سختی نسبت به حالا نبود. صرف نظر از اینکه در همان دوران نیز مرحوم خانم دکتر زهرا کاظمی ناجوانمردانه به قتل رسیدند، و مستقل از اینکه گنجی به دلیل اعتصاب غذای خود در زندان تا پای مرگ پیش رفت، باید از آقای واحدی فقط یک سوال ساده پرسید: آقای واحدی کارنامه خودت در تهران چیست؟ تا آنجا بودی چکار کردی که حالا انقلابی شده ای؟ خودت در آن زندانهای "نسبتا آسان" چه مدت بودی؟ البته فعالان سیاسی مثل من این کارنامه را میدانند، ولی مردم عادی ایرانی در آمریکا هم باید بدانند.
این گنجی بود که در زندان اوین گفت خامنه ای باید برود. گنجی بود که در زندان گفت بساط ولایت فقیه باید جمع شود. گنجی بود که در زندان اوین مانیفست جمهوری خواهی را نوشت و گفت که یک رژیم جمهوری سکولار باید جانشین جمهوری اسلامی بشود. گنجی بود که در دادگاه برلین گفت که باید یک کمیته حقیقت یاب برای قتل عام زندانیان سیاسیی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ تشکیل شود. گنجی بود که قتل های زنجیره ای را افشا کرد. گنجی صدها کار دیگر هم کرد. در تمام آن مدت، آقای واحدی هیچ کاری جز مجیزگویی حکومت نکردند. تا مدتها در خارج هم سخنی علیه خامنه ای نمی گفت. مدتها تحت فشار خانواده آقای کروبی قرار داشت که ادعا نکند مشاور آقای کروبی است. سپس مجبور شد بنویسید استعفا دادم. و بعد هم مواضعش را تغییر داد تا رسید به دفاع از محمد رضا شاه و عذرخواهی از او.
نویسنده کتاب ۶۰۰ صفحه ای «بود و نمود خمینی: وعده بهشت، برپایی دوزخ»- انتشارات گردون، تابستان ۱۳۹۰- کیست؟ گنجی یا واحدی؟ تازه این کتاب نیمی از مقاله های گنجی درباره خمینی است. مجموعه مقاله های گنجی درباره خامنه ای احتمالاً چندین جلد کتاب می شود. بحث های نظری گنجی درباره گذر از جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک نیز حداقل یک جلد کتاب است. واحدی که سر و کاری با کتاب ندارد، اظهار ناراحتی کرده که چگونه گنجی مقاله های بلند می نویسد. آری گنجی درباره امام زمان، تشیع و اسلام هم بسیار نوشته است. نه واحدی و نه هیچ فرد دیگری هر اندازه هم که بخواهد تاریخ را تحریف کند، قادر به نابودی آثار منتشره گنجی نخواهد شد. او بیش از ۷۰ مقاله در رسانه های معتبری چون فارن افرز، فارن پالیسی، و...منتشر کرد.
آقای واحدی صحبتهای دیگری درباره طالبان، ترکیه، قطر، دأعش و غیره داشتند که سبک تر و بی اساس تر از آن هستند که حتی مختصرا ذکر شوند. واضح است که یا نمیدانند، و یا خود را به ندانستن میزنند، و یا مدعیات کاذب را تکرار میکنند. مثل صحبت ایشان درباره اینکه قطر حامی دأعش بودند، که غلط است، چون قطر از اخوان المسلمین در سوریه که یک گروه تروریستی است حمایت کرد. ترکیه نیز هم از اخوان -- چون خود دولت ترکیه شاخه اخوان در آنجاست -- و هم از جبهه نصرت که شاخه القأعده در سوریه است، حمایت کرد و میکند، و امارات و عربستان از دأعش. اصولا، دلیل تنفر عربستان از قطر همین حمایت قطر از اخوان است. به همین دلیل مصر نیز در بایکوت قطر توسط عربستان شرکت دارد، روابط آن با ترکیه بهم خورد، و در لیبی در دو جبهه مختلف هستند.
آقای واحدی یا نمیداند یا خودرا به ناآگاهی زده که قطر و ترکیه متحدان استراتژیک آمریکا هستند. ترکیه عضو پیمان ناتو است، و بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در کل خاورمیانه و شمال آفریقا در قطر است. رجب طیب اردوغان دوست نزدیک آقای ترامپ است، و ترکیه از تروریستهای به اصطلاح "ارتش آزادی بخش سوریه" حمایت میکرد، که حال آنها را به لیبی فرستاده است. آقای واحدی فکر میکند با شلوغ بازی کسی فریب ادعاهای ایشان را میخورد.
آقای گنجی مواضع زندان اش با مواضع خارج کشورش تفاو.تی نکرده است. در زندان اوین از یک جمهوری سکولار برای جایگزینی به جای جمهوری اسلامی، بدون دخالت دولت های خارجی، دفاع کرد و در تمام طول اقامت در خارج نیز چنین کرده است. مخالفان و دشمنان گنجی، کسانی هستند که مخالفت گنجی با تحریم های اقتصادی ، مداخله نظامی خارجی و تجزیه ایران از سوی او را بر نمی تابند. به همین خاطر به او تهمت می زنند. نخواستن جمهوری اسلامی نقطه اشتراک افراد و گروه های بی شماری است، اما دفاع یا مخالفت با تحریم های اقتصادی، حمله نظامی به ایران و تجزیه ایران راه ها را از هم متمایز می سازد.
پس نزاع نه بر سر جمهوری اسلامی، که بر سر چگونگی مبارزه با جمهوری اسلامی است. ترامپیست ها به ترامپ و تیم اونجلیستش عشق می ورزند و می خواهند که ترامپ کار ایران را یکسره سازد. در حالیکه ترامپ و بنیادگرایان صهیونیست دستیارش، جز نابودی پروسه گذار به دموکراسی در ایران کار دیگری انجام نخواهند داد. بیان این سخنان از سوی گنجی، موجب دشمنی ترامپیست ها با او شده است. والا گنجی مثلث ضد ایران را نقد کرده و به ایرانی ها کاری ندشاته است. پس چرا اینها ول کن گنجی نیستند؟
أمثال آقای واحدی انتخاب خودرا کرده اند، و هرچه بر اساس اسناد، مقالات و کتاب ها، حتی از طرف بهترین کارشناسان و تحلیلگران امریکایی برای آنها توضیح داده شود، باز هم همان موضع را خواهند داشت. هزاران خروار سند در افرادی که تصمیم گرفته اند واقعیت ها را نبینند، هیچ تأثیری نمی گذارد.
محمد سهیمی