همیشه پوتینهایشان روی شاهرگهای ماست
همیشه طنابهایشان در جستجوی گردن ماست
پرونده سازی، اعترافات اجباری،
مأموران آتش به اختیار، حکومت قاتل پرور،
دو بار اعدام برای نوید، نه سال حبس برای پدر آدمکش رومینا،
کارگردان کلاشینکف به دست خودی، آتش به اختیار است
و وای بر همسایهای که سر و صدا بکند، با گلوله او را بدرک واصل خواهد کرد
*
محرم است، ماه حرام
داعش گردن نمیزند، طالبان گردن نمیزند
شما دار زدید، هنگامی که همه ما خواب بودیم
هنگامی که خوابیم اعدام میکنید چون میترسید
از بیداری ما میتر سید
دارش زدید چون از بیداری او میترسیدید
*
باز شب بود. در تاریکی شب، دزدانه، جسد بی جانش را به خاک سپردید
چرا که از روشنایی روز و نور حقیقت و جسم بی جانش هم میترسید
شما سراپا ترس هستید و از هر چه و هر که نور حقیقت بتاباند گریزانید
شما با ترس زندگی میکنید چون میدانید در هالهای از دروغ شناورید
شما به خوبی میدانید که آنها نمردهاند، آنها در یادهای بشریت و مردمان زندهاند
آنها زنده میمانند و تکثیر میشوند چرا که زندگی ادامه دارد و آنها در زندگی جاری شدهاند
آنها ادامه خواهند یافت و همیشه نیک و سرسبز و جوان خواهند ماند
شما کفتاران پیر هرگز نیک و جوان نخواهید شد و خواهید پوسید
شما این را به خوبی میدانید: آینده شما پوسیدن است
.
*
سحرگاه یازده سپتامبر در خواب بودم در آن هنگام که شما نوید را سراسیمه و هراسان مثل رامین و زانیار و لقمان کشتید، اما صبح با صدای چکاوکی بیدار شدم
و پیش از آن که خبر بد را بخوانم صدای چهچهه چکاوک به من نوید زندگی داد
.
*
نویدمان کجاست؟
حبیب مان کو؟
وحید چه شد؟
پویا کجا رفت؟
از ندا چه خبر؟
ترانه چه میکند؟
نیکتا الان کجاست؟
ریحان از اشکان خبر نداری؟
*
ضحاک پلید پیر با دو افعی سرخ فرتوت بر شانههایش
شیره جان و مال ایران زمین را مکیده است
اهریمن پلشت مغز جوانان ایران زمین را بلعیده است تا بماند
ننگ بر تو
شرم و ننگ و مرگ بر تو
*
۲۳ شهریور ۹۹/ ۱۳ سپتامبر
تشکل تحولخواهان در مقابل خودکامگان، مهرداد خوانساری
ای دریغا نوید افکاری، م. سحر