زیتون ـ یلدا امیری
هنرمندان و نویسندگان زیادی در زمره مغضوبان جمهوری اسلامی بوده و هستند. این سرنوشت اغلب چهرههای سرشناس و مستقل در عرصه فرهنگ و هنر ایران در ۴۲ سال اخیر بود. از این افراد برخی کشته و محبوس شدند و تعداد زیادی منزوی و گروهی هم تبعید اجباری را غریتنشینی را برگزیدند.
محمد رضا شجریان اما از چنان محبوبیت و شهرتی برخوردار شد که این درافتادن به گفته خودش غیرسیاسیاش با «نظام»، تنها به حذف صدا و تصویر او در رسانههای رسمی انجامید و ارتباط او با بدنه دوستدارانش همچنان برقرار ماند تا زمانی که بیماری این امکان را از او گرفت. شاهد این مدعا هم صدها هواداری بودند که پس از درگذشت او در مقابل بیمارستان جم علیه صدا و سیما شعار «ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما» را سر دادند.
غضب جمهوری اسلامی حتی تا پس از مرگ شجریان نیز ادامه داشت و از این رو بی جهت نبود که روز گذشته حسین علیزاده، نوازنده سرشناس و دوست قدیمی شجریان در مراسم نماز بر پیکر او تاکید کرد که: «استاد شجریان قدرتی را نشان داد که حتی وقتی در این دنیا نیست از وجودش ترس دارند.»
تا این لحظه هم هیچکدام از سه همشهری یا هماستانی او که در راس قدرتند، خامنهای، رئیسی و قالیباف محدود یا تنها کسانی هستند که پیام تسلیتی برای شجریان ندادهاند.
تذکر شورای عالی امنیت ملی
وب سایت کلمه، رسانه مستقل نزدیک به میرحسین موسوی، نوشته بر اساس اطلاعاتی که از جانب نهادهای موثق به دست آورده، از سه هفته پیش، شورای عالی امنیت ملی به نهادهای عمومی از جمله شهرداریها تذکر داده است که در صورت درگذشت استاد شجریان، اقدام خاصی برای بزرگداشت ایشان صورت نگیرد.
شورای عالی امنیت نهادهای عمومی را از برگزاری مراسم بزرگداشت شجریان منع کردهاست.
این وبسایت همچنین تاکید کرده است که انفعال و بی عملی تمامی نهادهای عمومی به ویژه شهرداری در نصب بنر و تابلوهای بزرگداشت استاد و ممانعت از برگزاری هرگونه برنامه در تجلیل از مقام و منزلت هنری و اجتماعی استاد شجریان ناشی از وجود چنین امریه امنیتی پنهانی است.
مشکل نهادهای حاکمیتی با شجریان چه بود؟
هر چند در دهههای ۶۰ و ۷۰ هم تکآهنگهایی از شجریان موجب خشم حاکمیت شده و در انتشار بعضی از آلبومهایش به مشکل میخورد . اما عمده دشمنی تندروهای جمهوری اسلامی با وی به اتفاقات سال ۸۸ و حمایت شجریان از مردم در اعتراضات پساانتخاباتی آن سال بازمیگردد.
محمدرضا شجریان در جریان اعتراضهای سال ۸۸ به نتیجه انتخابات، در واکنش به اظهارات محمود احمدی نژاد، رئیسجمهور وقت در میدان ولی عصر و در جمع هوادارانش که معترضان را «خس و خاشاک» نامیده بود، در مصاحبهای با بی بی سی فارسی گفت: «من صدای این خس و خاشاکم. این صدا همیشه برای خس و خاشاک بوده و هست.»
شجریان در سال ۸۸ با اعتراضات مردم در خیابان ها نسبت به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری همراهی کرد. او در عین حال بارها در مصاحبه های گوناگون از خفقان سیاسی و سانسور فرهنگ و هنر در ایران سخن گفت.
او در گفتوگویی با شبکه تلوزیونی اسبیاس استرالیا در ملبورن در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ گفته بود که به خاطر رفتار با مردم، بارها پای تلویزیون اشک ریختم. حکومت ما سخت در اشتباه است. مثل اینکه مردماش را نمیشناسد. او در بخش دیگری از این مصاحبه با تاکید بر اینکه ۳۰ سال پیش کسی نمیدانست با انقلاب، ایران در چنین مردابی گیر خواهد کرد، گفت :«اما مردم بالاخره راه خود را پیدا خواهند کرد. ولی این موضوع زمان خواهد برد.»
او همچنین درباره آوازی که در روزهای اوج نا آرامی در ایران خواند با عنوان «زبان آتش»، گفت:«با آتش نمیشود، صحبت کرد. منطقی در گلوله نیست. منطق این هست که با هم صحبت کنیم. با آهنگ زبان آتش از کسانی که تفنگ دستشان میگرفتند و رو به مردم شلیک می کردند، خواستم تفنگشان را زمین بگذارند.»
او در این آواز می خواند: من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن/ ندارم جز زبان دل، دلی لبریز مهر تو/ توای با دوستی دشمن/ زبان آتش و آهن/ زبان خشم و خونریزی ست/ زبان قهر چنگیزی ست/ بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید/ فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید/ تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو/ این دیو انسانکش برون آید/ اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
شجریان:«رسما به من نمیگویند ممنوع هستم ولی تا جایی که میشود سنگ میاندازند و مجوزهای مختلف میخواهند. برای همه اهالی موسیقی، این مشکلات هست مگر کسانی که خودشان را در اختیار دولت میگذارند و برای رادیو و تلویزیون میخوانند.»
این استاد بیبدیل آواز همچنین درباره مشکلات کارش در ایران میگوید: «رسما به من نمیگویند ممنوع هستم ولی تا جایی که میشود سنگ میاندازند و مجوزهای مختلف میخواهند. برای همه اهالی موسیقی، این مشکلات هست مگر کسانی که خودشان را در اختیار دولت میگذارند و برای رادیو و تلویزیون میخوانند.»
شجریان در مراسمی که به نظر میرسد اخرین مراسم رسمی ای است که او پیش از بیماری در ایران در آن شرکت کرده و سخن گفته اینطور میگوید: «از ریا دست بردارید، گلاب را جای شراب جا نزنید. شان و مرتبه انسان را قبول کنید و ارج بگذارید... من نباید سخنرانی کنم، باید با زبان دیگری با شما حرف بزنم، ولی خب، فعلا در مملکتم اجازه آواز خواندن ندارم.»
زبان آتش آیتالله خامنهای
هنر را روح جامعه می دانند و از آنجاست که میتوان آواز «زبان آتش» را شجریان بارها و بارها و در برهه های مختلف تاریخ ایران شنید و خواند همانند اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ که صدها نفر توسط نیروهای حکومتی کشته شدند اما این آواز را بیشتر می توان توصیه ای به مقامات جمهوری اسلامی دانست تا افرادی که شخصا تفنگ در دست دارند.
در سال ۱۳۹۶ هشت سال پس از آنکه شجریان «زبان آتش» را خواند. رهبر جمهوری اسلامی کلمه «آتش به اختیار» را به کار برد. او از افسران جنگ نرم خواست هنگام بروز اختلال و تعطیلی در دستگاههای مرکزی فکری٬ فرهنگی و سیاسی کشور خود دست به کار شوند و تصمیمگیری و اقدام کنند. آیتالله خامنهای رسما آنها را مختار دانست که خود دست به کار شوند. در طول سه دهه حکومت آیت الله خامنهای شاید او هرگز در حوزه مسائل داخلی چنین به صراحت فرمان آتش نداده بود آن هم در حوزه فرهنگ.
قانون اساسی برای گذار
عباس میلانی، پژوهشگر تاریخ، شب گذشته و بعد از اعلام خبر درگذشت شجریان در گفتگو با بیبیسی فارسی خبری داد که نشان میدهد محمد رضا شجریان مسئولیتی فراتر از یک خواننده طراز اول نسبت به ایران احساس میکرده.
میلانی گفت که شجریان، در مشورت با حقوقدانان و سیاستمداران، یک متن قانون اساسی برای گذار به ایران دموکراتیک تهیه کرده و به او داده بود تا در زمان مناسب منتشر کند. به گفته میلانی، شجریان سالها در تدارک این متن بود چرا که میدانست ایران برای رسیدن به حکومت دموکراتیک به چنین متنی نیاز خواهد داشت.
میلانی در این مورد گفته است: «این قانون اساسی را آقای شجریان ننوشتند، این قانون اساسی را عده ای در داخل و خارج ایران نوشتند که همدلی داشتند و نگران بودند اگر در ایران اوضاع بحرانی شود و قرار باشد کشور مدتی در حالت گذار باشد چه باید کرد.»
جمهوری اسلامی نتوانست با ایجاد ممنوعیتهای مختلف برای محمد رضا شجریان صدای او را از محافل، خانهها و لحظات شادی و اندوه مردم حذف کند. از یک سو صدای شجریان از سال ۲۰۰۹ در یونسکو به عنوان بخشی از میراث معنوی بشر ثبت شده و از سوی دیگر آوازهای او در ذهن و زندگی مردم ایران جریان دارد.
صداوسیما با آن همه ادعای «بی پولی» ناگهان ثروتمند شد