تمام دعوتهای رژیم، برای اجتماع و بزرگداشت مراسم ماه محرم و چشم پوشی (بر عکس تشویق) خطر کرونای چینی، عمدتا برای زمینه سازی، تدارک و کاشت بذرهایی بود. که در آستانه ماه مهم آبان، میوههای آن را، به نفع ادامه بقای خویش و جلوگیری از خیزش مردم، به چیند. یعنی، به بهانه کرونا، مانع تجمع مردم، در شهرهای بزرگ و خطر ساز برای خود، گردد. یعنی رژیم، به روز، زنده است و هر لحظه بیم آن دارد، که آتش زیر خاکستر خشم ملی، شعله ور گردیده و دامن خون آلود و سرشار از جنایتاش را، به آتش بکشد.
در نتیجه، هنوز، یک هفته، به آبان ماه مانده، از امروز، عبور و مرور در شهرهای مهم کشور (تهران، کرج، مشهد، اصفهان، رضائیه) ممنوع شد. شهرهایی، که قلب مبارزه، ابتدا در آنها میتپد و با پیوستن بقیه شهرهای کشور به آن، خیزش ملی، سراسری میگردد. تاکید رژیم، در مورد جریمه نزدن ماسک، عمدتا، تبلیغی برای ایجاد ترس و ترور و وحشت، در جامعه است. که با چاشنی کمیاب یا گران بودن و شدن ماسک در آینده، آن را تبدیل به یک پروپاگاندا، یعنی تبلیغ سیاسی نظامی و جو سازی، کند و اینکه اوضاع خیلی خراب است و اگر ماسک گران و کمیاب و اجباری است، پس در خانه بمانید.
قبل از ماه محرم، اعلام آمار مبتلایان و در گذشتگان کرونا، قطره چکانی و یک دهم واقعی بود. اکنون معاون وزارت بهداشت، به یکباره مصلح اجتماعی و بهداشتی شده، بر خلاف سابق میگوید. که آمار واقعی مبتلایان و تلفات، دو برابر آمار رسمی است! یا صحبت از ابتلای ۶۲۰ نفرکادر درمان فقط، در دو بیمارستان تهران میشود. یعنی تزریق این نگرانی در اذهان عمومی، که اکثریت کادر درمانی کشور، با همه جا گیر شدن کرونا، از کار افتادهاند. رییس کل نظام پزشکی کشور، همین دیروز، برخلاف سابق، ایران را، از جمله پنج کشور اول کرونا زده نام برد. حتی خامنهای نیز، دیروز، برای اولین بار در عمرش، دلش به حال ملت، سوخت و خطاب به دولت پرسید: چرا اقدامات ستاد ملی مقابله با کرونا، موثر نیست. یعنیای ملت در خانه بمانید، که این قبیل اقدامات موثر نیست.
بدین ترتیب، در آستانه ماه آبان و زادروز کوروش بزرگ، اولین آموزگار حقوق بشر، همه اعضای راس هرم قدرت، به یک باره، دلسوز و هوادار ملت، در مقابل ویروسی شدند. که قریب به یک سال پیش، آن را توسط شرکت هواپیمایی ماهان، وابسته به سپاه، از چین وارد ایران، نمودند. آبان ماهی، که رژیم، خاطره خوبی، از آن نداشته، کینه حضور هزاران ایرانی، در مقبره کوروش، در پاسارگاد را، در ذهن دارد و هنوز تناش، بخاطر حضور میلیونی ملت، در سالهای ۹۶ و ۹۸ علیرغم اعلام جنگ نابرابر و مسلحانه، با مردم و کشتارهای بی رحمانه، با ماشین جنگی خود، از ملت، میلرزد و از تکرار آن، در وحشت دائمی بسربرده، آرام و قرار ندارد. ستاد و اتاق فکری، برای جلوگیری از قیام ملی دیگر، تدارک دیده، که همه، از کوچک و بزرگ، تا رهبر رژیم، در حال اجرای سناریوهای این اطاق جنگی هستند. جنگ با کی؟ با مردم خود! چیزی که، برای اولین بار، در تاریخ چند هزار ساله ایران، رخ داده وهنوز، توسط خامنهای و شرکا، رخ میدهد.
رژیم هنوز پی نبرده، که اگر مردم از ماشین جنگیاش، میترسیدند. این همه خیزش عمومی، در گوشه کنار کشور، رخ نمیداد. اکنون نیز، با پاک کردن صورت مسئله و دادن آدرسهای غلط و دنبال نخود سیاه فرستادن و آب در هاون کوبیدنها، تصور میکند. که میتواند، جلوآتش نهفته، در زیر خاکستر خشم ملی و انفجار آتشفشانی این خشم، در بطن کل جامعه را، بگیرد و نمیفهمد، که پایان این بساط اهریمنی- انیرانی، دراولین پیچ تاریخی مهم، بطور اجباری و حتمی رقم میخورد.