Monday, Nov 2, 2020

صفحه نخست » آیا خودشیفتگی ترامپ امریکا را به آخر خط می رساند؟

diplomasi2.jpgنویسنده: الیوت کوهن - فارن افرز

ترجمه دیپلماسی ایرانی

فراتر از حوزه سیاست، پیروزی دونالد ترامپ می تواند یک دگرش در روابط ایالات متحده با باقی دنیا باشد. در واقع این انتخاب به دیگران ثابت می کند که واشنگتن از آرمان هایش برای رهبری جهانی دست کشیده و هر مفهومی از یک هدف اخلاقی در عرصه بین المللی را کنار گذاشته است.

تحت رهبری ترامپ، ایالات متحده از توافق پاریس بیرون آمد، روابطش با ناتو به سردی گرایید، مسیر رویارویی با چین را انتخاب کرد، یک سیاست ناهماهنگ در برابر روسیه، روابط نزدیک با اسرائیل و مشارکت با کشورهای عرب خلیج فارس برای شکل گیری یک ائتلاف علیه ایران و ترکیه را شکل داد.

جهان بینی ترامپ و مشاورانش در شعار "اول آمریکا" محدود شده است. آنها از سازمان های بین المللی که ایالات متحده خود به شکل گیری آنها پس از جنگ دوم جهانی کمک کرده است، بیزارند. آنها، درست در مقابل تفکر چینی، رهبری این نهادها را ابزاری برای قدرت آمریکایی نمی دانند. دولت ترامپ جهان را پهنه ای برای رقابت نظامی و تجاری وحشیانه می داند که در آنجا ایالات متحده هیچ دوستی ندارد به جز منافع خودش. این همان انزوا گرایی ساده لوحانه است.

اولین دور از ریاست جمهوری ترامپ با بدگویی، توهین، جنگ با همپیمانان و تعریف از دیکتاتورها شروع شد. بی کفایتی اداری و بی تمایلی اعضای حزب جمهوری خواه به سیاست خارجی و امنیت ملی از دیگر ویژگی ها بود. بنابراین، دور دوم نیازمند سوالاتی اساسی پیرامون سیاست ها و لحن دولت و کارمندان است. مهمترین نگرانی، میل رئیس جمهوری به ثبت شدن در تاریخ و چنگ زدن به توافقاتی مانند صلح فلسطینی - اسرائیلی یا پایان دادن به جنگ با دشمنان قدیمی است.

بزرگ ترین معامله برای ترامپ می تواند گفت وگوهای تجاری با چین باشد. معامله کوچک تر می تواند پیمان صلح اسرائیلی -فلسطینی و سازش با روسیه باشد. با این حال، چین خواستار پاکسازی کامل نفوذ ایالات متحده از منطقه است و شاید تقاضای گفت وگو با امریکا را نپذیرد. حتی در صورت موافقت، هر توافقی به کنگره خواهد کشید. از سوی دیگر هر توافق اسرائیلی - فلسطینی به فلسطینی ها معامله ای بهتر از توافق دوران کلینتون نخواهد داد. هر چند ترامپ به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه علاقه دارد اما بسیاری از جمهوری خواهان با او هم نظر نیستند.

اینجا همان جایی است که لحن صحبت مهم می شود. ترامپ همواره متحدان سنتی ایالات متحده را دست کم گرفته است. اگر متحدان اصلی آسیایی با او مخالفت کنند گفت وگو با چین به نتیجه نخواهد رسید. بدون پشتیبانی رژیم های عرب خلیج فارس، دستیابی به صلح اسرائیلی - فلسطینی امکان پذیر نخواهد بود و توافق با روسیه نیز نشدنی است اگر اروپا همراه نباشد. از سوی دیگر ترامپ درخواهد یافت که بوروکراسی های کم کارمند یا با کارمندان بی کفایت تنها کار را خراب تر می کند.

انتخاب دوباره ترامپ برای ناظران خارجی پیام آور خوبی نیست: اینکه سیستم اساسا دارای نقص است یا ایالات متحده دچار نوعی فروپاشی اخلاقی شده است. در هر دو صورت روزهایش به عنوان یک رهبر جهانی به سر رسیده است. البته ایالات متحده به عنوان یک قدرت بزرگ باقی خواهد ماند اما به شیوه ای کاملا متفاوت. به این ترتیب باید شاهد دنیایی باشیم که هر ابزاری از قدرت مشروع است. دولت ها بیشتر تمایل دارند تا سلاح هسته ای به دست آورند، به ترور دست بزنند، سلاح بیولوژیکی هدفمند بسازند و از براندازی برای دستیابی به امنیت استفاده کنند. پس رفته رفته جذابیت سیستم های استبدادی بیشتر می شود.

در صورت انتخاب ترامپ، ایالات متحده به عنوان یک قدرت بزرگ ضعیف خواهد شد. حزب جمهوری خواه که بخش متعصب و پیر رای دهندگان پشتیبانش هستند، محکوم به نابودی است. تا به حال شاهد خشونت هایی در خیابان ها بوده ایم که بیم افزایش آنها می رود. شاید آشکارا یک جنگ داخلی رخ ندهد اما تصور اوباش خیابانی و قتل رهبران سیاسی دور از انتظار نیست. همه اینها ره آورد ترامپ و پشتیبانان اوست. دشمنان خارجی نیز بدون شک راه هایی برای شعله ور تر کردن این اختلاف می یابند.

بزرگترین پیامد انتخاب دوباره ترامپ می تواند نه یک کشور شکست خورده بلکه یک چشم انداز شکست خورده، یک قدرت رو به افول که زمان و مکانش به سر رسیده است، باشد. ایالات متحده در گذشته نیز چندین بار مجبور به بازنگری گسترده در رویکردش شده است و هربار روسای جمهوری استثنایی از ضرورت توجه به آینده ای روشن آگاه بودند. این بار اما کشور رهبری مبتلا به خودشیفتگی، بی کفایتی و حتی با درکی ناخوشایند از پیشینیان خود دارد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy