۱- در حالی که اغلب نظر سنجیهای انجام شده توسط مراکز مختلف نظر سنجی که وابستگی هایی به هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در ایالات متحده امریکا دارند، جو بایدن نامزد دموکراتها را با اختلاف قابل اعتنا پیشتاز نشان میدهند و از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان سیاسی بالا رفتن بی سابقه مشارکت مردم امریکا در انتخابات را به معنای سنگین تر شدن سبد رای دموکراتها میدانند و در شرایطی که بسیاری از تحلیل گران سیاسی حتی مقیم امریکا که از نزدیک و با مشاهدات میدانی بی واسطه بهتر میتوانند پیروز نهایی این ماراتن نفس گیر را حدس بزنند خود را درگیر چنین قماری (پیشگویی نتیجه انتخابات امریکا) نمیکنند اما، نگارنده این سطور در تهران بر این باور است که دونالد ترامپ با رد کردن آرای کالج الکترال بالای ۲۷۰ و بلکه نزدیک به ۳۰۰ رای الکترال پیروز انتخابات ۲۰۲۰ خواهد شد و بقای خود و تیمش را برای ۴ سال دیگر در کاخ سفید تضمین خواهد کرد. البته پیشگویی کار رمالها و آینهبینهاست و من بر خلاف آنچه پیشگویی به نظر میرسد درست تر آن است که بگویم پیروزی دونالد ترامپ یک پیش بینی پر ریسک اما بر مبنای واقعیتهایی خاکستری است که کمتر تحلیلگری حاضر به محاسبه این فکتها در تحلیل نهایی خود شده و به همین دلیل هم تا جایی که دیدم طی روزها و هفتههای منتهی به انتخابات کمتر کسی حاضر شده بر سر پیش بینی پیروز نهایی این انتخابات با صراحت اظهار نظر نظر کند.
۲- همیشه و در همه ادوار انتخابات در امریکا و بیشتر دموکراسیهای ریاستی در جهان غرب غالب نظر سنجیها شانس رئیس جمهور مستقر در دور نخست ریاست جمهوری برای کسب مجدد اعتماد مردم برای انتخاب مجدد را بیش از رقیب ارزیابی میکنند مگر در شرایط استثنایی. دلیل هم این است که روسای جمهور و کابینه آنها در جهت تلاش برای بقای بیشتر در قدرت همواره به گونهای از امکانات موجود در "نهاد دولت" استفاده میکنند که علاوه بر حفظ پایگاه رای خود در انتخابات پیشین، باجذب بخشی از رای پایگاه رقیب برای دور بعدی انتخابات، مسیر آسانتری برای پیروزی در پیش داشته باشند. این یک قاعده کلی در دموکراسیهاست به علاوه اینکه در دموکراسیهای غربی به ویژه امریکا که روسای جمهور به طور جدی مستظهر به پشتوانه احزاب متبوع خود هستند و به اعتبار آنها و از سوی آنها به صحنه میآیند، رئیس جمهوری شاید فقط کمی بیش از یک ماشین امضا باشد، نه به این اعتبار که فاقد قدرت است بلکه بدین جهت که سیاستهای او نه دلبخواهی که بر اساس انتخابهایی است که حزب و مشاوران پرشمار در حوزههای مختلف بر مبنای کار علمی و کارشناسی پیش روی رئیس جمهور قرار میدهند.
۳- تا پیش از بحران کرونا و تلفات بالای ایالات متحده در این پاندامی جهانی، که دقیق ترین و درست ترین آمار واقعی در جهان است ترامپ به دلیل کارنامه درخشان خود در رشد اقتصادی امریکا و همچنین تلاش برای مهار چین به عنوان مهمترین رقیب تجاری امریکا از طریق جنگ تجاری با این کشور و هم چنین تضعیف اتحادیه اروپا به سود هژمونی در حال افول ایالات متحده به دلیل سیاستهای باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات پیشین به ویژه در خاور میانه، مورد احترام اغلب امریکاییها بود. شعار کلیدی او "دوباره امریکا را بزرگ خواهیم کرد" در واقع ناظر به سیاستهایی بود که دموکراتها در سیاست خارجی در پیش گرفته بودند.
۴- هر چند نقدهای جدی به نحوه مدیریت دولت ترامپ در بحران کرونا وجود دارد اما واقعیت این است که آنچه دموکراتها بر مبنای آن به دولت ترامپ حمله میکنند مستمسک خوبی برای حمله به دولت او نیست. به دو دلیل واضح، یکی اینکه معلوم نیست اگر دولتی دموکرات در زمان همه گیری کرونا در کاخ سفید بود تغییر فاحش و معناداری در تلفات امریکا در کرونا روی میداد و دوم اینکه این بحران به مرحله پیک خود نزدیک شده و با وارد شدن واکسن به بازار فرو خواهد نشست. از سوی دیگر نگاه به آینده اقتصادی ایالات متحده در نگاه شهروندان امریکا همان گونه از نظر سنجیها پیداست توان ترامپ و تیم او را بالاتر از بایدن نشان میدهد و این مسالهای است که در تصمیم نهایی شهروندان امریکایی حتی آنهایی که عزیزی را به دلیل کرونا از دست دادهاند از نظر دور نخواهد ماند.
۵- در شرایط سیاسی دو قطبی مانند شرایط امروز امریکا، واقیعت این است که در میان هر دو قطب شهروندانی هستند که علی رغم وابستگی یا علاقمندی حزبی به یک حزب خاص، به نامزد رقیب رای دهند و به عبارت دیگر از حزبی که بدان احساس تعلق خاطر میکنند به دلایلی انتقام بگیرند. اگرچه هیلاری کلینتون خود شخصیت سیاسی مستقلی بود اما نمیشود از این مساله که راه پیشرفت او در مسیر سیاست ورزی را بیل کلینتون رئیس جمهور سابق امریکا هموار کرد چشم پوشید. بخشی از دموکراتها که احساس کردند سیاست در میان دموکراتها خانوادگی شده است تعمدا به ترامپ رای دادند. فراموش نکنیم اوباما یکبار از کاریزما و اعتبار خود برای هیلاری کلینتون خرج کرد، خرج دوباره این اعتبار برای بایدن، بی تردید ارمغانی برای او نخواهد داشت، چرا که بایدن را از حالتی "استثنایی" خارج کرده است. بازخوانی یک مثال از ایران هم راهگشاست. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، بخش از بدنه اصلاح طلبانی که به معین یا حتی کروبی رای داده بودند علی رغم اینکه اصلاح طلبان در دور دوم تمام قد پشت مرحوم هاشمی ایستادند، به ایشان پشت کردند. در واقع احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری با بخشی از سبد رای اصلاح طلبان در دور دوم هاشمی رفسنجانی را شکست داد. اما حامیان شرمیگن احمدی نژاد هیچ گاه رای دادن به او را گردن نگرفتند اما در واقع به او رای داده بودند. در این انتخابات هم علاوه بر دموکراتهای شرمگینی که به ترامپ رای میدهند و گردن نخواهند گرفت، جمهوری خواهان شرمگینی نیز هستند که رای به ترامپ را اعلام نمیکنند اما در روز رای گیری رای به او را پای صنندوقهای رای اعمال میکنند. این همان خطایی است که نظر سنجیهای فاقد "روانشناسی سیاسی" در نظر نمیگیرند اما در نتیجه انتخابات تاثیر گذار هستند. در پایان باید به این نکته نیز اشاره کرد که هر چند سیاست خارجی در این انتخابات به دلیل در گیر نبودن امریکا در جنگی جدی در حال حاضر و بازگشت سربازان امریکایی از افغانستان و عراق مطابق وعده ترامپ، نقشی جدی به ویژه به دلیل محوریت مسائل داخلی ازجمله کرونا بازی نکرد اما برقراری توافق "ابراهیم" (صلح اعراب و اسرائیل) که تحسین ناگزیر جو بایدن را نیز در پی داشت به شکلی زیر پوستی بر محبوبیت ترامپ افزود و به نظر میرسد که انتخاب اعلام این مساله در نزدیک انتخابات ریاست جمهوری اصلا تصادفی نبوده است. مجموعه این شرایط به ویژه تاکید ترامپ بر اینکه دشمنان ایالات متحده یعنی" چین، روسیه و ایران" خواهان پیروزی بایدن هستند و شواهد و قرائن متعددی نیز این روایت را تائید میکند به نفع کمپین بایدن تمام نخواهد شد.
حامد آئینهوند
روزنامهنگار و دانشآموخته دکترای روابط بینالملل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مقاله در سایت [انصاف نیوز] منتشر شده است.