اعدام روحالله زم واکنشهای پرهیاهویی برانگیخته که تنها میتوان به «آب در خوابگه مورچگان» تشبیه کرد. سرنوشت تراژیک زم فشرده همه وهمهایی را پیش چشممان میگذارد که مخالفان جمهوری اسلامی را به بنبستی که شاهدش هستیم کشانیده است. داستان اوج و فرود او را اگر به دقت دنبال کنیم و دربارهاش تأمل کنیم (کاری که بسیاری از هیاهوکنندگان و تعزیهگردانان امروز هیچگاه انجام ندادهاند و به احتمال قوی انجام نخواهند داد) بسیار درسآموز است. چرا که به روشنی نشان میدهد چگونه پدیده آمدنیوز و گرداننده آن پس از راهاندازی، در تارهای عنکبوتی سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی رشد و نمو کردند و در آخر به دست همینها از پا در آمدند.
برای فهم این پدیده، اطلاعات دقیقی در دست داریم. تنها کافی است فیلمی را که در صحنهای نشان میدهد چگونه مامور اطلاعاتی جمهوری اسلامی مو به مو اخباری را به روحالله زم در فرانسه دیکته میکند و در صحنهای دیگر پاسپورت مادر زن او را به در خانهاش در تهران تحویل میدهند دوباره مرور کنیم. (۱)
در این فیلم منتشر شده، افشاگری زم درباره اپوزیسیون ایران را نیز نزد این مأمور امنیتی خواهیم دید و ناگزیر خواهیم شد به پرسشهایی که از آن میگریزیم پاسخ دهیم. آنچه زم در فرانسه و در منزل شخصی و فارغ از هرگونه فشار در مورد شخصیتها و گروههای اپوزیسیون و نقش خود به عنوان محور اپوزیسیون میگوید درست همان مواردی است که یکسال و نیم بعد در آخرین فیلم منتشر شده از او و هنگامی که اسیر است در مقابل «وایت برد» حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و دوربین زندانبانان برزبان میراند.
البته چنانکه پیش از این هم بارها گفتهام این مشاهدات به معنی اینکه روحالله زم مأمور خودشان بوده نیست بلکه تنها گواهی بر ماهیت ناهنجار کانال آمدنیوز است و اینکه مدیر آن در چنگ ماموران اطلاعاتی بوده و کارگزار استراتژیهای آنان گشته و راهی را پیموده که عاقبت به قربانی شدن خود او منجر شد. این نکته که آمدنیوز چند اطلاع واقعی افشاگرانه، از آن جمله پرونده طوسی و... را مطرح کرده تنها در کنار حجم عظیم اطلاعات غلطی که اعتبارشان را از این افشاگریها گرفتهاند قابل تحلیل است. نکتهای که تعزیه گردانان به غفلت نادیده میگیرند. به جرأت خبرهای بیشماری را میتوان در این زمینه مطرح کرد.
از جمله مرگ چندباره خامنهای، خلق «میرطاهر» به جای او، کارگذاشتن دستگاهی در دهان «میرطاهر» که صدایش مانند خامنهای شود، فرار مجتبی خامنهای، دهها میلیارد دلار پول در جعبههای چوبی در فرودگاه پیام، دیدن چگونگی قتل رفسنجانی توسط خامنهای به صورت زنده، انفجار پلاسکو توسط سپاه پاسداران، همکاری قاسم سلیمانی با آمریکاییها، دادن اطلاعات هستهای به آمریکا توسط قاسم سلیمانی و لاریجانی و قالیباف، نقشه کودتای این سه نفر به اتفاق طائب علیه خامنهای، خرید ویلاهای آنچنانی در کنزینگتون لندن توسط پادشاه عربستان برای لاریجانیها، اخذ پاسپورت انگلیسی و کانادایی توسط لاریجانیها، بارانزا کردن ابرها توسط سپاه پاسداران که منجر به سیل در کشور میشود، تکذیب وقوع زلزله در کرمانشاه و ربط آن به انفجار انبار موشکی سپاه، ایجاد باران سیلآسا در تهران توسط سپاه که مردم برای یکسره کردن کار حکومت به خیابان نیایند، نشان دادن یک انبار در کوه و پشت یک تخته سنگ و ادعای وجود صدها هزارتن طلا پشت آن (میزانی بالاتر از کشف طلا در دنیا)، دستخط خامنهای به بانک آفریقای جنوبی که صدها میلیارد دلار پول ذخیرهشده توسط دولت جمهوری اسلامی را به روحانی ندهد، همدستی قاسم سلیمانی و لاریجانی با آمریکاییها در بلوکهکردن پولهای ایران، انتقال میلیاردها دلار پول توسط قالیباف و حلقه نارمک به استرالیا تا پس از کودتا همان پولها را برای رونق اقتصادی به کشور بازگردانند و... تنها نمونههای کوچکی از خبرسازیهای دستگاه امنیتی است که به روحالله زم دیکته میشدند.
گاه امنیتیها زم را دست میانداختند و از زبان او «روچیلد» را سهامدار اصلی «فدرال رززو» آمریکا که بانک مرکزی این کشور است معرفی میکردند. گاه خود او عکس رائفیپور را در کنار یاسر عرفات میگذاشت و مدعی میشد که او فرزند صیغهای عرفات است.
حال چگونه است که پس از اعدام روح الله زم که قطعا محکوم است، بسیاری به جای تامل در این تراژدی و قربانی شدن کسی که بازیچهی باندهای مختلف امنیتی شده بود، نوک حمله را متوجه من، ایرج مصداقی کردهاند. اینان با بهم آمیختن راست و دروغ چنین جلوه میدهند که گویا من باعث و بانی بی اعتباری روح الله زم گشتهام، حال آنکه به دیده آنان اعدام او شخصیت قهرمانانهاش را به مثابه روزنامهنگاری از خود گذشته که هستیاش را وقف مبارزه کرده به نمایش میگذارد و نه درندهخویی نظام اسلامی که حتی به سعید امامی رحم نمیکند و همسرش و سرسپردهترین مأموران امنیتی را زیر شدیدترین شکنجهها میبرد تا به آنچه خامنهای امر کرده اعتراف کنند.
من جز آنکه به درستی بر مشکوک بودن کانال آمدنیوز و استفاده جمهوری اسلامی از آن به مثابه فاضلاب اخبار جعلی امنیتی تاکید کردهام چه خطائی مرتکب شدهام؟
طرفه آنجاست که پایان غم انگیز روحالله زم و قربانی شدن او به دست باندهای امنیتی رژیم بیش از هر چیز بر درستی آنچه در بارهاش هشدار میدادم، انگشت میگذارد و عجبا که باز انگشت اتهام به سوی من است.
جالب است توجه کنیم که پس از دستگیری روحالله زم و انتقالش به ایران، فرقه رجوی اعلام کرد که «آمدنیوز از همان ابتدا پارازیت اطلاعاتی رژیم» بوده است. آنها حتی منکر فالورهای این سایت شده و همه چیز را به «نمایش سایبری سپاه» ربط دادند. (۲)
در حالی که حتی وقتی روحالله زم در کانال تلگرامیاش همسو با فرقه رجوی به دروغ و با بیشرمی مرا تواب زندان و کسی که نامزدش را لو داده معرفی کرد مقابله به مثل نکرده و باز هم تأکید کردم از نظر من او امنیتی نیست بلکه دستگاههای متعدد امنیتی و جناحهای رژیم از آمدنیوز استفاده کرده و فاضلاب اخبار جعلیشان را در این کانال رها میکنند.
قهرمانسازان از روحالله زم، نه آن موقع و نه امروز هیچیک معترض فرقه رجوی نشدند و کوچکترین اشارهای به مواضع زشت این فرقه آن هم پس از زندانیشدن زم و اعدام او نداشته و ندارند و مرا که در طول یک سال گذشته بارها از خطر قربانیشدن روحالله زم گفتم و بارها تصریح کردم او مأمور رژیم نیست و به رنج خانوادهی او اشاره کردم و تأسف خودم را از این امر اعلام کردم مورد اتهامات دروغ و تبلیغات زهرآگین خود قرار دادهاند.
این عده حتی یک بار پدر او را مخاطب قرار ندادند که سال گذشته، دستگیری فرزندش و «انتقال او به ایران عزیز را، برگ دیگری از برکت خداوندی در حق او و خویش پنداشته» و «بابت نعمت سلامت و بازگشت او، سر و سجده به آستان بیکران حضرت کریم ارباب» میسائید. او دستگیری و انتقال فرزندش به ایران را «مظهری از قادریت حضرت متعال بر همه کائنات و نشانی از اعجازگونگی «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ» و تفوّق «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» بر صورت چروکیده و سیرت زشت و سیاه استعمار و استکبار، که از آستین پرصلابت سپاه عزیزمان بیرون آمده است!» میدانست. (۳)
بهراستی چرا چنین است؟ از نظر من پاسخ ساده است. مخالفانی که از فهم واقعیتها عاجزند و یا این فهم آنان را به چند و چون در رفتار و کردار خودشان ناگزیر میکند، راه گریز را در متهم کردن من میبینند. در همان حال قهرمانسازی از روحالله زم به آنان کمک میکند تا هر چه بیشتر از وظیفه پاسخگویی به پرسشهای مشخص و مهمی که این پدیده در مقابل همه ما میگذارد طفره روند. این پرسشها برخی مشخص و جزیی و برخی کلی ترند. از دو سئوال جزیی شروع میکنم:
اول اینکه، کانال آمدنیوز با پخش اخباری از بیت رهبری و شخص خامنهای و مجتبی خامنهای گرفته تا شورای امنیت ملی و وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، و محرمانهترین ارگانهای نظام شهرت و موفقیت کسب کرده بود. طبعاً بدست آوردن این اخبار بدون وجود همکارانی در داخل نهادهای قدرت ممکن نبوده و نیست. پس چرا و چگونه هیج فرد و نهادی به دلیل همدستی با روحالله زم مورد اتهام و محاکمه قرار نگرفته است؟ آیا برای بازجویان مهم نبود بفهمند چه کسانی اخبار «فوق محرمانه» را به روحالله زم میدادند؟
قهرمانان سازان از روحالله زم حاضر نیستند از خودشان بپرسند چرا پس از دستگیری او دیگر نشانی از این منابع ناراضی در ارگانهای محرمانه رژیم نیست که اخبارشان را به خارج از کشور بفرستند؟ یعنی این منابع فقط برای گل روی روحالله زم روی جانشان ریسک میکردند و دیگر هیچکس را در میان اپوزیسیون شایسته نمیبینند که اخبارشان را در اختیار او قرار دهند؟
دوم آنکه، در ارزیابی جهتگیری سیاسی روحالله زم، مواضع اعلام شده او در ارائه لیست انتخاباتی برای شورای شهر تهران که در آن نام شماری از اصلاح طلبان حکومتی در کنار پدرش به چشم میخورد (۴) و نیز دفاع او از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از لیست رفسنجانی برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری چه جایی دارد؟ (۵)
و اما پرسشهای اساسی دیگری که اپوزیسیون نمیتواند از آن شانه خالی کند از این قراراند:
چرا و چگونه پدیدهای مانند کانال آمدنیوز میتواند رشدی چنین سرطانی داشته باشد و یک میلیون و چهارصد هزار دنبال کننده خاصه در میان جوانان بیابد؟
این پدیده به چه نیازهایی جواب میدهد؟ نمایانگر چه خلایی در اپوزیسیون ایران است؟
شخصیتهایی مانند روحالله زم با چه توهماتی تغذیه میشوند؟ ریشه این توهمات که آنان را به درکی غیر واقعی از خویش میکشاند و این تصور باطل را به آنان میدهد که با بند وبست و سحر و جادو جنبل و رمل و اسطرلاب میتوانند در مناسبات قدرت جایی بیابند در کجاست؟
باید پذیرفت یا حافظه تاریخی نداریم و یا قهرمان سازان از روحالله زم خود را به فراموشی زدهاند که یکی از دوستان زم از طریق «رمال یهودی» به او باورانده بود که مانند «خورشید» است و ۲۲ ماه بعد قدرت اصلی را در کشور به دست میگیرد و هرکس به او نزدیک شود میسوزد. هیچکدام از تعزیهخوانان در مرثیههایشان به این امر اشاره نمیکنند که این زم و خانوادهاش در فرانسه بودند که سوختند.
رمال مذکور که زم او را «نجومشناس» معرفی میکند از طریق شخص ثالث به او و همسرش باورانده بود که برای بهدست گرفتن قدرت در ایران و تبدیل شدن به «خورشید»ی سوزان، پنجشنبهها در خانه شمع آبی و جمعهها شمع صورتی روشن کند و لباس صورتی بپوشد. (۶)
ستاره شناس ترک نیز گفتههای رمال مذکور را تأیید کرده بود. مأمور امنیتی به زم گوشزد میکند نام ستارهشناس ترک را در شبکه رمالان جستجو کند تا میزان اعتبار او مشخص شود. تردیدی نیست که پشت این به اصطلاح رمالان و به ظاهر دوستان، دستگاه امنیتی قرارداشت و به توهمات زم دامن میزد.
دستگاه امنیتی برای تضمین پیشبینی دو نفر قبلی، نفر سومی را وارد میدان کرد. زم ادعا میکند «دومین فرد باهوش جهان» که ضریب هوشیاش دوبرابر دیگران است و کارتون سیمسپون را با ترامپ شبیه سازی کرده نیز تأیید میکند که وی به «جایگاه رفیعی» میرسد. اینها اتهاماتی نیست که من به روحالله زم زده باشم، چنانچه علاقمند و پیگیر باشید میتوانید ببینید و بشنوید. (۷)
زم در سایهی چنین اوهام و نزدیک شدن به لحظهی موعود (۲۲ ماه بعد از طالعبینی مشخص شده بود) بود که علیرغم همه هشدارهایی که به او داده شد به عراق رفت تا «جایگاه رفیع» اش را بیابد و به ریش منتقدانی چون من بخندد.
زم حتی در برنامههای تلویزیونی ادعا میکرد خامنهای کشور را با اجنه و جادو جنبل و قدرتهای ماورالطبیعه اداره میکند و عدهای هستند که به منظور مقابله با او سحر و جادوی اجنه را باطل میکنند. (۸) به همین دلیل خامنهای آنها را دستگیر و زندانی میکند.
اتفاقاً نخبه بسیجی که با نام مستعار «توانا محمدی» و صورت پوشانده در دادگاه زم حاضر شد و خود را مسئول فنی آمدنیوز معرفی کرد به اعتقادات او در مورد جن دامن میزد.
توانا محمدی کسی است که نزد زم ادعا میکرد میتواند با موشکهای دستسازش پایگاههای سپاه پاسداران را منهدم کند. زم در دادگاه گفت توانا محمدی به او خبر داده بود که «با یک جن ازدواج کردم بعد عاشق دختر دیگری شدم و آن جن من را بیچاره کرد.» (۹)
توانا محمدی، که کرد است و اسماش نیز امنیتی است (هم «توانا» هم «محمدی»)، همکار و فرد مورد تأیید علی جوانمردی بود. زم با تأیید جوانمردی به او اعتماد کامل کرد و همه چیز آمدنیوز را به او سپرد و دستگاه امنیتی روی آن سوار شد. (۱۰)
جوانمردی در طول یک سال گذشته که زم در چنگال امنیتیها اسیر بود حاضر نشد راجع به این فرد و سوابق و روابطش روشنگری کند. پس از اعدام روحالله زم بود که معلوم شد توانا محمدی مخترع بسیجی نظام است که جوانمردی پنهان داشته بود.
شیرین نجفی (سودابه خرسند) یکی از اصلیترین ادمینهای آمدنیوز و همسر صیغهای محمدامین باقری کنی برادر داماد خامنهای که ازدواجهای متعددی نیز با افراد مرتبط با سپاه و سیستم امنیتی داشت یکی از گردانندگان مهم آمدنیوز بود. او سالها به شغل رمالی و سحر و جادو در شمال تهران مشغول بود. او زم را به عراق کشاند.
وفا نیکفر به اصطلاح اسپانسر مالی آمدنیوز که بخشی از سناریوی به تورانداختن زم را بازی کرد از نزدیکان محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران و موسوی جزایری و نماینده خامنهای و امام جمعه اهواز است.
باید دید چه کسان و چه جریاناتی در میان اپوزیسیون به توهمات زم دامن میزدند و از آن استقبال میکردند و میکنند؟
اگر به این پرسشها جواب بدهیم بی شک در خواهیم یافت که روحالله زم پیش از هر چیز قرباتی نقشههای امنیتی جمهوری اسلامی گشته است. اما آنچه به عملی شدن این نقشهها یاری رسانده توهمات خود او، یارانش و همه آنهابیست که به این توهمات دامن میزدند و او را در مسیری که افتاده بود تشویق میکردند.
حتی مأمور امنیتی به زم هشدار میدهد که او «رکب زیاد میخورد» و به او میگوید «غد نباش» اما قهرمانسازان از روحالله زم، حتی پس از برملا شدن ارتباط او با مأمور امنیتی و «رکب خوردن» از او حاضر نشدند به روحالله زم هشدار دهند.
تعزیهخوانان رنگارنگ امروزی روحالله زم ۲۰ ماه قبل وقتی دستگاه امنیتی گوشهای از ارتباطات خود با او را رو کرد و افتضاح بزرگی را برای اپوزیسیون رقم زد همگی سکوت اختیار کردند. به نفعشان نبود چیزی در دفاع از زم بگویند، اما امروز که رژیم او را قربانی کرده است از جسد او ارتزاق میکنند.
شوربختانه ابتذال نظام اسلامی تنها دامان جامعه ایران را نگرفته است، بخشی از «اپوزیسیون» نظام نیز در ابتذال دستوپا میزند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- aparat.com/v/Jfy6R?playlist=189219
۳- https://snn.ir/fa/news/800572
۶- https://www.yjc.ir/fa/news/6853254
۷- https://www.yjc.ir/fa/news/6853254