ایندیپندنت فارسی - اکبر هاشمی رفسنجانی از جهاتی یکی از خبرسازترین چهرههای تاریخ چهل و اندیساله جمهوری اسلامی ایران است؛ مردی که با مرگش نیز همچنان اخبار و اتفاقات پیرامون او حاشیهساز میشود و هر از گاه همانند ققنوسی سر از خاکستر برمیآورد و خاطره حضور خود را در عرصه سیاست، یادآور میشود. چه بسیار کسانی در حلقه سیاسی ایران که بر این باورند که با رفتن او، شیرازه حکومت در ایران از هم پاشیده شده است، و این نه تنها نظر موافقان جمهوری اسلامی ایران، که حتی دیدگاه برخی از مخالفان ان نظام است که او را همانند غضروفی میان هستههای مختلفالاضلاع حکومت با هسته سخت قدرت، و بهخصوص شخص اول کشور فرض میکردند که تا آنجایی که توان داشت، اجازه نمیداد فضا به سمت دو قطبی بیبازگشت میل کند.
اکنون اما هسته سخت قدرت در فاصله چهار سال از مرگ هاشمی، مجلس را قبضه کرده است و خیز بلندی هم برای بهدستگیری قوه مجریه برداشته است.
این روزها که با چهارمین سالروز درگذشت او همزمان شده است، بحث چگونگی مرگ او و البته اخبار تازهای از آنچه «وصیتنامه صدصفحهای» لقب گرفته است، در رسانهها خبرساز شده است؛ همچنان که انتشار و مرور برخی از اجزای خاطرات و روزنوشتهای سال ۱۳۷۶ او همذاتپنداریها و مشابهسازیهایی را درباره دخالتها در کار قوای مختلف از سوی رهبری به ذهن متبادر میکند که اختلاف با دولت آقای خاتمی در نحوه ورود سفرای کشورهای اروپایی پس از ماجرای حکم دادگاه میکونوس، از آن جمله است.
راز مرگ هاشمی؛ رها شده از سوی دولت روحانی
چنان که فائزه هاشمی در گفتوگوی تازهاش (۲۰دی ۱۳۹۹) با انصافنیوز مطرح کرده است، مرگ آقای هاشمی و پیگیری آن از سوی دولت روحانی ادامه نیافته است؛ امری که چندان هم غیرطبیعی نیست. دولت روحانی قولهای بسیاری داد و بهرغم آن که به گفته فائزه، آقای روحانی در حاشیه و دستور خود روی گزارش شورای عالی امنیت ملی نوشت «عمیقتر بررسی شود»، اما از قرار، پیگیریها در چنین موارد خاصی تا جایی جلو میرود که به دری بسته میخورد که گشودن کلید آن حتی در دستان آقای روحانی هم نیست. به گفته فائزه، «تا جایی که ما خبر داریم متوقف شد و ادامه پیدا نکرد.»
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
دختر هاشمی که به طعنه از او به عنوان تنها «مرد» خانواده هاشمی یاد میشود که سخنان و انتقادات خود را بیپروا و شجاعانه بیان میکند، در همان گفتوگو به شعار معروف مخالفان آقای روحانی اشاره میکند؛ «استخر فرح در انتظارت»، شعاری که به باور خانم هاشمی، «نشان میدهد که پشت پرده یک چیزی بوده، وگرنه یعنی چه «استخر فرح در انتظارت»! مگر در آن استخر دستکاری شده بود یاکسانی کاری کرده بودند که به فوت بابا منجر شد... با هر معیاری که بخواهیم این شعار را ارزیابی کنیم، نمیتوان به نتیجهای رسید... آنقدر خشمگین و عصبانی بودند که دیگر روی خودشان کنترل نداشتند و احتمالا از دستشان در رفت.»
وصیتنامه ۱۰۰ صفحهای، یا نامه به مقام اول مملکت
کنجکاویها درباره مرگ آقای هاشمی و پرسشهای پاسخنیافته، همچنان باقی بود که خبر تازهای از راه رسید. خبر را محسن هاشمی رفسنجانی در یک گفتوگوی تلویزیونی و چند روز پیش از سالگرد آقای هاشمی داد. او در آن گفتوگو که اوایل دیماه با «برنامه جهانآرا»ی شبکه افق داشت، برای نخستین بار گفت مه وصیتنامهای ۱۰۰ صفحهای از آقای هاشمی پیدا شده است که به گفته او، تنها یک نسخه بود و همان یک نسخه را محسن هاشمی به آیتالله خامنهای داد و سپس افزود که ایشان تنها فردی است که میتواند به تشخیص خودش آن وصیتنامه را منتشر کند.
پیدا شدن «وصیتنامه» البته برای علاقهمندان به مباحث تاریخ معاصر انقلاب خبری هیجانانگیز بود، اما کمترکسی میتواند باور کند که از این وصیتنامه تنها یک نسخه در دست است و فردی با تیزهوشی هاشمی رفسنجانی، نسخههای دیگری از آن را به نزدیکان دیگرش نداده باشد. آنها در چندین جا و از جمله در مقدمه چندین کتاب از «روزنوشتها»، اشاره کردهاند که اسناد و خاطرات و روزنوشتهای آقای هاشمی همه به صورت «دیجیتالیزه» درآمده و وارد کامپیوتر شده و نسخههای متعددی هم از آن تهیه شده است، تا به شکلی ضمنی به منتقدان و مخالفان آقای هاشمی بگویند که با حذف یا مجوز ندادن به یک کتاب، نمیتوانند جلو انتشار آثارش را در دنیایی با این سطح از دسترسی به اطلاعات، بگیرند.
گردآوری اسناد و آثار مرتبط با آقای هاشمی، از سال ۱۳۷۴ و در زمان ریاستجمهوری او شروع شد. یکی دو سال بعد، با تاسیس «دفتر نشر معارف»، آن آثار در یک مجموعه طبقهبندی و نظاممند شد و «روزنوشتها»ی آقای هاشمی هم از سال ۱۳۷۶ با «خاطرات سالهای ۱۳۶۰» و کتاب «عبور از بحران» منتشر شد.
پیش از این، خانواده هاشمی، از جمله فائزه و فاطمه هاشمی، از سرقت دفتر آقای هاشمی در روزی که او درگذشت خبر دادند؛ سرقتی که حتی دفتر رهبری نیز از انجام آن بیاطلاع بود، اما میتوان این حدس و گمان را به ذهن راه داد که وصیتنامه یادشده در یک همکاری مستمر و پشت پرده خانواده هاشمی با دفتر رهبری، و شخص آقای خامنهای، بازگشته است و آن نهاد یا افرادی که این وصیتنامه را بازگرداندند، احتمالا نسخههای دیگری را هم از آن در اختیار دارند.
نکته طنز ماجرا اینجاست که دو هفته بعد از گفتوگوی محسن هاشمی، خواهرش در گفتوگو با انصاف نیوز، به جای عنوان «وصیتنامه» از واژه «نامه» برای آن ۱۰۰ صفحه بهره برد و گفت که آن «نامه» در زمره سرقت وصیتنامه نبود و «از ابتدا آنها میدانستند که آقای هاشمی در حال نوشتن این نامه است»، تا پیچیدگیهای این «نامه- وصیتنامه» منتشرنشده بیشتر و بیشتر شود.
آقای هاشمی پیش از این هم به آیتآلله خامنهای نامه نوشته بود؛ نامهای که به «نامه بدون بسمالله» شهرت یافت و درست دو روز قبل از انتخابات جنجالبرانگیز سال ۱۳۸۸ منتشر شد.
هم محسن هاشمی در گفتوگو با برنامه جهانآرا و هم فائزه هاشمی در گفتوگو با انصافنیوز، خبر دادند که پدرشان پنج سالی درگیر نوشتن آن متن بوده است.
فائزه هاشمی اما در گفتوگوی خود تلویحا به اختلافات میان آقای هاشمی و رهبری در سالهای پس از ۸۸ اشاره میکند؛ نکتهای که جعفر شیرعلینیا، نویسنده کتاب «زندگی و زمانه آیتالله هاشمی رفسنجانی» نیز بر آن صحه میگذارد. از جمله آن اختلافات، بحث رابطه با آمریکاست که آقای هاشمی رفسنجانی قبل از فوت آقای خمینی به دنبال حل آن بود و در خاطرات و روزنوشتهایش به آن اشاره کرده است. یک سال بعد از فوت آقای خمینی و «رهبر» شدن آقای خامنهای و وقتی مذاکرات پشت پرده آقای هاشمی و خامنهای نتیجه نمیدهد، معاون پارلمانی او (عطاءالله مهاجرانی) در ۱۱ خرداد ماه سال ۱۳۶۹ در یادداشت کوتاهی پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا را میدهد. آن پیشنهاد با واکنش تند آقای خامنهای روبهرو میشود تا تلاشهای هاشمی و تیمش برای گشودن راهی در این زمینه نتیجهای نبخشد. اختلاف نظر بین آقای هاشمی و خامنهای در این زمینه تا سالها ادامه داشت و حتی جعفر شیرعلینیا در کانال تلگرامیاش به بحث داغ رهبر و هاشمی در این زمینه اشاره میکند و مینویسد: «پس از چند ساعت بحث به تفاهمی نرسیدند و آقای هاشمی میگوید در گفتوگو با رهبری گفته است، بالاخره در روز قیامت از من و شما میپرسند که چرا این همه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد. اگر اینها را بر عهده میگیرید، من دیگر حرفی ندارم. ایشان هم گفت، بله، جواب خدا با من باشد.»
هاشمی شاید تنها فردی بود که از اختلافات خود با آیتآلله خامنهای به صورت علنی سخن میگفت و در روزنوشتها و خاطراتش نیز این اختلاف نظرات را منتشر میکرد، و حتی در بخشهایی از سخنرانیهای سالهای بعد از ۱۳۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری به گوشههایی از آن موارد اشاره، و تاکید میکرد که «ما درباره بسیاری از موارد بحث طلبگی میکنیم، اما چون ایشان ولی فقیه است من به رغم آن که در اموری قانع نمیشوم، اما اطاعت میکنم.»