حسین باستانی - بی بی سی
واکنشها به اظهارات آیتالله خامنهای در ممنوعیت استفاده از واکسن های آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی کرونا در ایران، کماکان در رسانههای رسمی و غیررسمی ادامه دارد.
فارغ از بحث های مرتبط با واکسن، بخش مهمی از واکنش های اخیر، بر میزان صلاحیت علمی آقای خامنهای برای صدور چنین دستوراتی تمرکز داشته. در نتیجه، طیف گستردهای از دفاعیات رسانه ای حامیان رهبر ایران هم، در قالب ادعاهایی راجع به قابلیت ها یا اطلاعات علی خامنهای بوده است.
این شیوه دفاع، در ادامه رویه ای است که در بیش از سه دهه اخیر، با انتشار "شهادت های" مناقشه برانگیز در مورد دانسته ها، رفتار یا زندگی شخصی رهبر در جریان بوده و بعضا، تا نسبت دادن کرامات یا معجزات به او هم پیش رفته.
گزارش حاضر به مرور -برخی- روایات جنجالی سخنگویان حکومت در همین مقطع، در مورد آیتالله خامنهای میپردازد. روایاتی که شکل دهنده تصورات حامیان آقای خامنهای و احتمالا شخص او هستند؛ به عنوان مقامی که گویی با تسلط بر تمام علوم و معارف مادی و معنوی، شایستگی تعیین تکلیف در هر موضوعی را دارد.
"آقا به علوم غریبه نیز آشنا هستند"
ستایش چهره های رسمی از آیتالله خامنهای، به طور عمده با تکیه بر قابلیتهایی صورت میگیرد که در زمینه های سیاسی و امنیتی به او نسبت می دهند. با وجود این در بخش بزرگی از تبلیغات حکومتی، علی خامنهای به عنوان چهرهای معرفی میشود که -در حد دانشمندان و هنرمندان حرفه ای- بر علوم و هنرها تسلط دارد.
نمونه ای کلاسیک از این تبلیغات، توصیف ۱۹ خرداد ۹۳ محمدحسین صفار هرندی عضو منصوب رهبر در مجمع تشخیص و وزیر اسبق ارشاد از تسلط رهبر به تاریخ، علم رجال، شخصیتشناسی، ادبیات داستانی، رمان، سینما، شعر و موسیقی است. به بیان او از جمله: "یک مرتبه ایشان به یکی از هنرمندان که موسیقی مقامی و اینها کار میکرده گفتهاند که فکر میکنم ساز شما خوب کوک نیست. او میگوید نه آقا، سازم را تازه تنظیم کردهام. اما آقا میگویند خیر. این هنرمند بعد میبیند که بله تنظیم سازش به هم خورده و کوک نبوده است."
آقای صفارهرندی می افزاید: "من وقتی سینماگران را در دوره وزرات به خدمت ایشان برده بودم بعد از جلسه خیلی از اهالی سینما پیش من آمدند و گفتند ما خدا را شکر میکنیم کسی در جایگاه رهبری است که این قدر درباره سینما آگاهی دارد... وقتی که با شعرا حرف میزنند مثلاً وقتی به آنها میگویند فکر نمیکنید اگر در فلان مصرع شما این کلمه را میگفتید، بهتر نبود؟ آنها میفهمند با کسی طرف هستند که تا به این حد بر این حوزه تسلط دارد."
محمد حسینی، که در زمان دولت دهم بعد از صفار هرندی وزیر ارشاد شد، در اظهاراتی همزمان با او در ۱۹ خرداد ۹۳ تاکید میکند وقتی شعرا به دیدن مقام اول حکومت می روند، "گاهی حضرت آقا پیشنهاد میدهند که یک کلمه یا عبارت (در شعری) عوض شود، پس از اصلاح، همگان از جمله خود شاعر اذعان میکند که شعر او لطیفتر و روانتر شده است."
در اظهارنظر دیگری در ۱۳ خرداد ۹۳ به مناسبت بیست و پنجمین سال رهبری آقای خامنهای، محمود محمدی عراقی عضو انتصابی مجمع تشخیص داستان تعجب موسیقی دان ها را چنین تکرار میکند: "در ملاقاتی که موسیقی دانان و خواننده ها با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان مفصّل در مورد انواع موسیقی، ابعاد موسیقی، شکل ها و ردیف های آوازی صحبت کردند. آقای دکتر لاریجانی تعریف می کرد زمانی که سخنرانی تمام شد، تمام صاحب نظرانی که حضور داشتند حتی اشخاصی که خود صاحب سبک می باشند از اطلاعات وسیع ایشان، متحیّر مانده بودند."
علی شیرازی مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثارالله و نماینده سابق ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، در ۱۶ خرداد ۹۶ خبر میدهد که رهبر بر مبنای تواناییهای سینمایی خود، در کارگردانی فیلم "محمد رسول الله" مجیدی مجیدی دخالت داشته: "اینکه یک کسی در این جایگاه بنشیند و بگوید فیلم پیامبر چگونه باید ساخته شود و سر صحنه فیلم بروند، موضوع عجیبی است." آقای شیرازی با تاکید بر اینکه "در دنیا کسی مثل آقا در بحث مطالعه و کتابخوانی نداریم"، روش اثبات گزاره خود را هم بیان می کند: "تمام سران دنیا را جمع کنید و یک نفر مثل ایشان را بیاورید، من حرفم را پس میگیرم."
او همچنین اطلاعات نظامی آقای خامنهای را از فرماندهان هم بیشتر می داند: "من پای صحبت مسئولان و فرماندهان رده اول نیروهای مسلح نشستهام آنها میگفتند زمانی که یک گزارش را خدمت فرمانده کل قوا ارائه میدادیم و فکر میکردیم که بینقص است ایشان ۱۰ ایراد به گزارش ما میگرفتند و ما میفهمیدیم که ایشان مطالبی را میدانند که ما نمیدانیم."
در عین حال محسن موسوی کاشانی، که از اوایل دهه ۷۰ از اعضای دفتر رهبری بوده، در ۳۱ خرداد ۹۳ می گوید جایگاه علمی رهبر به خاطر تمایلش به "گمنام" ماندن شناخته شده نیست: "مقام معظم رهبری علیرغم تسلطی که بر علوم دینی و اسلامی دارند همواره دوست دارند گمنام باقی بمانند... به دلیل همین تواضع و فروتنی علمی رهبر معظم انقلاب، مراجع، احترام خاصی نسبت به معظمله قائلاند؛ چرا که کمتر کسی حاضر است مثل ایشان از مقام و نام، دل بکند."
ظاهرا از جمله علومی که به روایت آقای موسوی کاشانی، مهارت آیتالله خامنهای در آن پنهان مانده "علوم غریبه و اسطرلاب" است: "روزی... آیتالله حسن زاده [آملی]، اسطرلابی را آوردند و درباره آن مطالبی را بیان کردند، مقام معظم رهبری نیز گاهی مطالبی می فرمودند و آیتالله حسن زاده قبول می کردند. ما به دلیل ناآشنایی به علم اسطرلاب متوجه نمی شدیم. از اینجا معلوم بود که آقا به علوم غریبه نیز آشنا هستند."
در دیگر توصیفِ فراتر از علوم بشری، محمدحسین صفار هرندی در ۱۹ خرداد ۹۳ به خبرگزاری فارس می گوید آقای خامنهای "هرچه پا به سن گذاشته با نشاط تر و جوانتر است".
او به علاوه، در خصوص "تسلط" رهبر به زبان های خارجی حکایت می کند: "حضرت آقا... عربی را که قطعاً تسلط دارند اما میدانم که در زبان انگلیسی نیز همین الآن ایشان مجلات و ژورنالهای خارجی را مستقیم بدون اینکه ترجمه را بگیرند، مطالعه میکنند."
محمد حسینی وزیر ارشاد اسبق، دامنه تمجید را به ادبیات روسی می کشاند و تعریف می کند که "وزیر فرهنگ روسیه از سطح بالای اطلاعات رهبری از ادبیات و رمان های روسی تعجب کرده".
در راستای همین نوع توصیفات است که ۲۳ اردیبهشت ۹۸، ویدیوی منتشر شده از جلسه آقای خامنهای با شعرا -که در جریان آن، تلفظی ناصحیح را به عنوان تلفظ درست کلمه فرانسوی "کمیسیون" ذکر می کند-هیجان تعداد زیادی از مریدان رهبری را بر می انگیزد. تا جایی که حتی ده ها سایت یا خبرگزاری حکومتی با تیترهایی همچون "تلفظ چند لغت فرانسوی با لهجه توسط رهبر انقلاب" به انعکاس این واقعه می پردازند.
در حقیقت طیفی از ستایشهای حامیان رهبر از او، به داستان هایی از دیدارهای خارجی او ارتباط دارند که نوعا، از جانب اعضای دفتر رهبری بیان می شوند. اعم از اظهارات ۱۴ دی ۸۹ محسن موسوی کاشانی (همان عضو دفتر که مدعی تسلط رهبر به "علوم غریبه" شده) که بی نظیر بوتو پس از نصیحت آقای خامنهای در مورد رعایت حجاب "گریه و زاری" کرده، یا حکایت ۱۳ بهمن ۸۸ احمد مروی معاون سابق ارتباطات حوزوی بیت که ولادیمیر پوتین بعد از دیدار با علی خامنهای به "خبرنگاری" در روسیه گفته "من مسیح را در رهبری ایران دیدم".
در روایتی جداگانه در ۱۹ خرداد ۹۳، محمدحسین صفار هرندی از"یک صاحب نظر آمریکایی" نقل میکند که "در پنج ثانیه صحبتهای این مرد، معادل بیش از پنج ساعت وراجیها و پشت هم اندازیهای سران ما، مطلب نهفته و از حقایق برخودار است". به بیان صفار هرندی در دیدارهای رهبر با سران کشورها "حضرت آقا راجع به تاریخ کشور آنها با اشراف کامل و تسلط کافی صحبت میکند" و آنها "واضح است که در برابر چنین پشتوانهای کرنش و تواضع میکنند".
در فضای چنین توصیفاتی، خود آیتالله خامنهای هم هر از گاه مواضعی میگیرد که از قبول روایت های حاکی از "محبوبیت" او در غرب حکایت دارند.
از نقاط عطف این رویکرد، دو نامه ۱ بهمن ۹۳ و ۸ آذر ۹۴ آقای خامنهای خطاب به جوانان اروپایی و آمریکایی هستند که در آنها، می کوشد آنها را به قبول دیدگاه های حکومت ایران در مسائل جهانی متقاعد کند. اگرچه، با وجود تلاش گسترده نهادهای حکومتی و مدافعان نظام در فضای مجازی، و با وجود انتشار تعدادی مقاله و کلیپ و اجاره چند بیل بورد در کشورهای غربی، این دو نامه بازتابی در فضای افکار عمومی غرب ندارند و قاعدتا، "جوانان غربی" از وجودشان هم مطلع نمی شوند.
ولی نهادها و رسانه های حکومتی ایران، صدها گزارش، تحلیل و کلیپ را در مورد "بازتابهای" نامه رهبر انتشار میدهند و در عمل، با هر فرد خارجی که در دسترس است در مورد آن مصاحبه می کنند. این تبلیغات بهشدت پرخرج تا به آنجا ادامه می یابد که حتی رسانه های حکومتی، در نخستین و پنجمین سالگرد اولین نامه آقای خامنهای به جوانان غربی، به تبلیغات برای آن در حد یک اتفاق بزرگ تاریخ معاصر ایران می پردازند.
احتمالا تعجبی ندارد که آیتالله خامنهای در ۱ شهریور ۹۵، در بازدید از "نمایشگاه محصولات تبلیغی مرتبط با دو نامه به جوانان غربی" در تهران می گوید: "اول که بنده به این فکر افتادم و با دو سه نفر مشورت کردم در اینکه حالا نامهاى بنویسیم، به ذهنمان نمیرسید که این کار این مقدار گسترش و نفوذ و رونق پیدا کند؛ خداى متعال به این کار برکت داد."
گوینده سپس، به بیان گزاره ای می پردازد که نشان می دهد متقاعد شده نامه های او به جوانان غرب، سرتاسر جهان را تحت تاثیر قرار داده: "گاهى یک کلمه حرف میزنید، خداى متعال این کلمه را در ذهنها و اقطار عالم منتشر میکند؛ معناى برکت دادن این است."
"مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمدند"
تمجیدهای حامیان آیتالله خامنهای، به کرات توام با انتساب ویژگی های ماوراء الطبیعه به او هستند. روایتهایی که موضوع بخش مهمی از آنها، ادعای ارتباط مقام اول حکومت با امام دوازدهم شیعیان است.
به عنوان نمونه در کتاب "آب، آیینه، آفتاب" در مورد رهبر ایران که در سال ۸۸ از سوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی منتشر شده، نقل قول حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان از آقای خامنهای چنین بازگو شده: "من در اداره امور کشور بعضی وقت ها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی شود، راه قم را پیش میگیریم و راهی مسجد جمکران می شویم. بعد از راز و نیاز با آقا [امام زمان]، من احساس می کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمایی می کند و من در آنجا به تصمیمی می رسم و مشکل بدین صورت حل می شود."
در تصویری مشابه، عباسعلی اختری نماینده مجلس خبرگان و امام جمعه وقت سمنان، در سخنرانی خود در ۲۴ تیر ۷۹ اعلام میکند: "رهبر با ارتباط با حضرت ولی عصر انقلاب اسلامی را رهبری می کنند و بارها مشاهده شد به مسجد جمکران و قم رفتند و بعد از ارتباط و راز نیاز، با قوت قلب و با نیروی سرشار ازایمان و توکل به خدا به تهران بازگشتند." منتسبان به رهبر، ظاهرا معتقدند او بر اثر همین "ارتباط"، از آینده باخبر است. در همین زمینه نشریه رمز عبور، در۳۱ خرداد ۹۳ به نقل از محسن موسوی کاشانی از اعضای قدیمی دفتر رهبری مینویسد آیتالله خامنهای در مواردی خطاب به کسانی که از وضعیت فرهنگی کشور گلایه دارند بشارت داده: "به من گفته شده که آینده نزدیک از آن شماست، نگران نباشید."
به گزارش رسانه های رسمی، در جریان سفرهای آقای خامنهای به جمکران، غیر از راهنمایی گرفتن برای حل مشکلات مملکت، بعضا کرامات دیگری هم رخ می دهند. مثلا خبرگزاری تسنیم در ۱۳ خرداد ۹۳ داستان "یکی از طلاب خارجی" را نقل میکند که می گوید پس از ورود غیرقانونی به ایران مقیم مسجد جمکران شده تا اینکه امام زمان به خواب او آمده و گفته "فردا شب مقام معظم رهبری به جمکران خواهند آمد، مشکل خودت را بنویس و تقدیم ایشان کن". فردا شب هم دقیقا همین اتفاق افتاده و مشکل اقامتی او حل شده.
به طور کلی نقل روایت از افراد بی نان و نشان، در اظهارات مدعیان "ارتباط " آیتالله خامنهای با امام زمان جایگاه ویژه ای دارد و در مواردی منجر به جنجال های رسانه ای شده است.
از باب نمونه کاظم صدیقی امام جمعه تهران در جریان مصاحبه ای تلویزیونی در ۱۸ اردیبهشت ۹۹ -از قول فردی که میگوید موفق به دیدار رو در رو با امام غایب شده و نظر او را در مورد آقای خامنهای پرسیده- چنین نقل می کند: "پرسیدم آقا [امام دوازدهم]، حضرت آقا [رهبر] در نظر شما چطور هستند؟ حضرت فرمودند ایشان از مایند". امام جمعه منصوب آیتالله خامنهای، سپس در میانه ابراز احساسات مجری تلویزیون میافزاید: "به قدری این جریان من را شارژ کرده. ما رهبری داریم که قماش [از جنسِ] حضرت است". بیان این ادعا از صداوسیما، البته در افکار عمومی و فضای مجازی خبرساز میشود.
کاظم صدیقی در اردیبهشت ۸۹ هم، از "یک آقایی" -که او را دارای توانایی های فوق بشری می داند- نقل میکند: "آقای خامنهای گوهر پاکی است... به همین دلیل مکرر خدمت حضرت تشرف داشته است، ولی نشناخته". آقای صدیقی از قول این فرد خبر می دهد: "وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه در عرفات با اسم ایشان [رهبر] را دعا میکرده."
در ۳۱ فروردین ۹۰، مهدی احدی از اساتید حوزه فاش می کند که کاظم صدیقی حتی در حضور مسئولان ارشد نظام، به نقل از رضا بهاءالدینی از روحانیون قم که در سال ۷۶ درگذشت خبر داده است "مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمده." مهدی احدی فضای بیان این ادعا را چنین تشریح می کند: "جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت ایشان [بیت رهبری] که آقای رییس جمهور نشسته بود، آقای هاشمی بود، سران مملکتی بودند، قوه قضاییه، همه بودند، آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند. همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد."
یک منصوب دیگر رهبر ایران یعنی محمد سعیدی امام جمعه قم، از این حد هم فراتر می رود و با ذکر این داستان در سخنرانی ۲ بهمن ۸۹ خود که علی خامنهای موقع تولد حرف می زده، جنجال میآفریند.
او از قول "خواهر ناتنی" آقای خامنهای روایت می کند: "زمان ولادت رهبر انقلاب که رسید، ما را از اتاق بیرون کردند. قابله در اتاق داشت زمینه تولد این فرزند جدید را فراهم می کرد... یک مرتبه دیدم صدای قابله بلند شد که: علی نگهدارت باشد... ما در را باز کردیم و رفتیم تو. گفتیم چه شد؟ گفت که این آقا- یعنی مقام معظم رهبری- وقتی میخواست از بدن مادر خارج شود، گفت: یاعلی!"
البته علی اکبر ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی رهبر ایران، در ۱۹ مرداد ۹۱ داستان امام جمعه قم را "ضد ولایت فقیه" و "موجب سوء استفاده" توصیف میکند و از "توبیخ" نامبرده سخن میگوید. هرچند اکنون، محمد سعیدی کماکان امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان قم است ولی ناطق نوری دیگر در سِمت خود قرار ندارد (او در اردیبهشت ۹۶ استعفا می دهد).
"آقا خانه همسر شهید را نظافت کردند"
بخش قابل توجهی از مدیحه سرایی اطرافیان در مورد آیتالله خامنهای، به "ساده زیستی" او اختصاص دارد و مجموعهای از ادعاهای مرتبط، بهغایت اغراق آمیز به نظر می رسند.
مثلا محمد محمدی گلپایگانی رئیس دفتری رهبری، در ۱ مرداد ۹۸ میگوید "ما در کشوری زندگی میکنیم که رهبر آن زیر خط متوسط زندگی می کند" و در ۲۴ خرداد ۹۰، نقل قولی از او منتشر می شود که حاکی است: "آقا بعضی اوقات از من پول قرض می کنند... گاهی احتیاج پیدا می کنند، از من پول قرض می کنند تا بعد بتوانند قرضشان را بدهند."
در یک ادعای مشابه در آبان ۹۱، هاشم رسولی محلاتی مسئول وقت وجوهات و مسائل شرعی دفتر رهبری تعریف میکند: "غالباً ایشان مقروض است. حتی گاهی از پاسدارهای شخصی خودشان قرض میکنند. گاهی که نذورات را برایشان میبرم، میبینم که مثلاً صدا میزنند: آقا رضا! بیا قرضت را پس بگیر."
در ۱۵ مرداد ۸۷، در مجموعه ای تحت عنوان "تداوم آفتاب" -ضمیمه رایگان روزنامه جام جم- روایت می شود احمد مروی معاون وقت ارتباطات حوزه ای دفتر رهبری در منزل آیتالله خامنهای افطاری "نان و پنیر و سبزی و حلوا" خورده و وقتی از خدمتکار منزل دلیلش را پرسیده، جواب شنیده: "خانواده حضرت آقا مشهد مشرف شده اند و قبل از رفتن یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کرده اند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هر شب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می خوریم."
بر همین منوال علیرضا مرندی رئیس تیم پزشکی رهبر، در ۱۱ اسفند ۹۸ طی مصاحبه ای مطول با روزنامه شهروند می گوید: "ایشان سالها حتی یخچال هم نداشتند... نمیدانم دقیقا تا چند سال پیش بود که ایشان یخچال نداشتند ولی این موضوع را آقای رفیقدوست تعریف میکرد." البته خود محسن رفیقدوست، رئیس اسبق بنیاد مستضعفان، در کتاب خاطرات خود با عنوان "برای تاریخ می گویم"، ماجرای یخچال نداشتن آقای خامنهای را شفافتر می کند: "ایشان در زمان ریاست جمهوری، در محل ریاست جمهوری زندگی می کردند، وقتی هم می خواستند از ریاست جمهوری به جایی که برای رهبری درست کرده بودیم، بروند، به من گفتند: من از یخچال اینجا استفاده می کردم، یخچال ندارم."
در یک توصیف کلی تر از وضعیت معیشتی مقام اول حکومت، محمدحسن رحیمیان از اعضای سابق دفتر رهبری در ۲۷ تیر ۹۵ می گوید زمانی از آقای خامنهای پرسیده چقدر حقوق می گیرد و "ایشان با نهایت تواضع فرموده اند: مگر من کاری میکنم که بابت آن حقوق بگیرم؟" احمد مروی معاون سابق ارتباطات حوزوی دفتر رهبری، در ۱۵ مرداد ۸۷ خبر میدهد گذران زندگی رهبر از "نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام میدهند".
علیرضا پناهیان از سخنرانان مراسم مذهبی دفتر رهبری، در توضیحی مرتبط در ۱۸ شهریور ۹۹ ضمن رد اتهامات مالیای که علیه شخص او مطرح شده توضیح میدهد: "مانند امام خمینی که هدیهای زندگی میکردند و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایشان زندگی میکنند من هم اینگونه زندگی میکنم" (او می افزاید: "من اگر قرار باشد همه جزئیات زندگیم را بگویند مردم برایم اعانه جمع میکنند").
روایات مربوط به روش زندگی آیتالله خامنهای در شرایطی منتشر می شوند که بخشی از آنها، نوعی مشابهت سازی با امام اول شیعیان را تداعی می کنند.
مثلا در روایتی مشابه با ماجرای معروف رسیدگی علی بن ابی طالب به بیوه زنی فقیر، مجله مبلغان (وابسته به حوزه علمیه) در بهمن ۸۲ تعریف می کند که "مقام معظم رهبری در دیدار از خانواده های شهدا، وارد منزل همسر شهیدی شدند که مریض بود و وضع خانه نابسامان بود. حضرت آیتالله خامنهای ضمن دستور به همراهان برای انتقال همسر مکرمه شهید به بیمارستان، خودشان در حیاط را می بندند و به نظافت مشغول می شوند."
نشریه مبلغان، در داستان جداگانهای که یادآور روایات "حضورقلب حضرت علی در نماز" است می نویسد زمانی در هنگام نمازِ آقای خامنهای و دیگران، "بزغاله ای وارد اتاق شده و شروع کرده به این طرف و آن طرف پریدن" و حواس همه پرت شده ولی او حتی متوجه حضور بزغاله در اتاق نشده. در دیگر خاطره تداعی کننده روایت پرهیز امام اول از خوردنی های گران، حیدر رحیم پور ازغدی از دوستان آقای خامنهای در ۳ تیر ماه سال ۹۷ میگوید در جریان یک سفر رهبر به مشهد: "آیتالله خامنهای آمدند خانه ما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت: من آجیل نمی خورم. از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم."
و البته علاوه بر مواردی از جنس فوق، طیف گسترده ای از ادعاهای مربوط به زندگی آیتالله خامنهای متوجه اعضای خانواده او هستند. مثلا ضمیمه "تداوم آفتاب" روزنامه جام جم، در ۱۵ مرداد ۸۷ به نقل علی اکبر طاهایی نماینده سابق مجلس می نویسد که همسر آقای طاهایی در زمان جنگ روزی تصادفا همسر و فرزند آقای خامنهای را در مطب دکتر دیده و بعد، شنونده مکالمه ای مهم بوده: "دکتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبری گفت: برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید. همسر مقام معظم رهبری گفت: ما چنین امکاناتی را نداریم... برنج کوپنی... کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی دهد."
مهدی احدی از اساتید حوزه علمیه قم هم در ۶ فروردین ۹۲، از "شخصی که خود را پزشک معرفی می کرد" نقل میکند روزی در مطب خانمی را به همراه فرزند بیمارش دیده که بسیار شبیه رهبر ایران بوده و از خانم پرسیده آیا با آیتالله خامنهای نسبتی دارد و جواب مثبت شنیده، و بعد پرسیده مگر آنها پزشک مخصوص ندارند که جواب منفی شنیده. آقای احدی به نقل از پزشک میافزاید: "زمانی که رفتند، من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم."
راوی بخش دیگری از جریانات مطب، علیرضا مرندی پزشک مخصوص رهبر است که از جمله، در مصاحبه ای با نشریه شهروند در ۱۱ اسفند ۹۸ میگوید یکی از فرزندان آیتالله خامنهای برای آوردن بچه بیمارش به دکتر ماشین نداشته: "چند ماه قبل که یکی از همین آقازادهها بچهاش را [مطب] آورده بود، خودش پشت فرمان یک پیکان نشسته بود و ضمن صحبتی هم که میکردیم گفت ماشین را از یکی از دوستانم قرض گرفتهام و آمدهام."
باز در تمجید از پسران رهبر، خبرگزاری فارس در ۱۱ آبان ۹۹، قسمتی از کتاب "پلاک ۱۴" نوشته علیرضا قزوه را در مورد سفر ۱۳۸۴ آیتالله خامنهای به استان کرمان منتشر می کند که حکایت دارد: "در سفری که با ایشان به شهری رفته بودیم، پیراهن یکی از فرزندان مقام معظم رهبری به قیر آغشته شده و بخشی از آن لک شده بود. پیراهنی نداشت که عوض کند."
"هیچ حرفی نمی زنم مگر آنکه دستور باشد"
تصاویر ساخته شده از آیتالله خامنهای در رسانه های رسمی، گذشته از کارکرد خود در تبلیغ شخصی رهبر، اجزای یک تصویر بزرگ تر برای توجیه نحوه حکومت داری او محسوب می شوند.
در این تصویر کلان، علی خامنهای نه یک سیاستمدار معمولی، که یک "ابرانسان" است که بر مبنای درجاتی بی مانند از علم، تقوا، بصیرت و حتی توانایی های فوق بشری، در جایگاه طبیعی تعیین تکلیف برای "همه چیز" قرار دارد.
نتیجه این می شود که آقای خامنهای در مورد نوع واکسنی که مردم ایران باید بزنند (۱۹ دی ۹۹)، افزایش سرمایهگذاری در "طب سنتی" (۱۸ فروردین ۹۳)، کاهش "تدریس زبان انگلیسی" به دانش آموزان (۱۳ اردیبهشت ۹۵)، درج اسناد "لانه جاسوسی" در کتاب های درسی (۱۲ آبان ۹۵)، مصائب توسعه دانشگاهی "علوم انسانی" (۸ شهریور ۸۸)، مشکلات "کنسرت" در دانشگاهها (۲۰ تیر ۹۴)، مضرات "سفرهای دانشجویی" به کیش (۲۶ آذرماه ۸۱)، نتایج تلویزیون تماشا کردن مردم تا "دیروقت" (۶ اردیبهشت ۹۵)، تعداد بچههایی که مردم باید داشته باشند (۱۴ مرداد ۹۸)، محدودیت استخدام "سرمربی" خارجی (۱۶ مرداد ۹۸ ) و بسیاری از موضوعات جزئی و کلی دیگر اظهار نظر کارشناسی کند. حتی کار به جایی برسد که فرضا "حذف انتگرال" از کتاب های جدید ریاضی (روایت ۱۸ بهمن ۹۸ علی ذوعلم رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی) یا درج قصه های "طالوت و جالوت" در کتاب های قدیم دینی (روایت ۷ شهریور ۹۴ غلامعلی حداد عادل از مولفان وقت متون آموزش و پروش) در عمل به توصیه های رهبر اعلام شود.
همه اینها نیز در شرایطی است که وقتی آیتالله خامنهای در مورد موضوعات مختلف اعلام نظر می کند، طبیعتا انتظاری جز اطاعت مسئولان از نظرات خود ندارد. در تبیینی شفاف از این انتظار، حسن فیروزآبادی رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح در ۱۷ اسفند ۹۱ نقل میکند که رهبر در "گلایه"ای از مسئولان حکومتی گفته: "برخی هِی میگویند فرمایشات فرمایشات، این چه حرفی است؟ من دارم دستور می دهم، هیچ حرفی نمی زنم، مگر آنکه آن موضع و دستور باشد."
در نهایت اما، فارغ از تمام این شواهد، ادعای رسمی آقای خامنهای این است که صرفا به بیان رهنمودهای کلی میپردازد و در حیطه وظایف مسئولان دیگر دخالت نمیکند. او از جمله در ۲۴ مهر ۱۳۹۰، در پاسخ به کسانی که "دوست دارند بگویند فلان تصمیمها بدون نظر رهبری گرفته نمیشود" می گوید: "مسئولین در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند... در همه اینها رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلا امکان ندارد."
در راستای چنین تصویری است که مثلا وقتی کار اجرای سیاست های مورد حمایت آیتالله خامنهای به مشکل بر می خورد، حاضر به پذیرفتن مسئولیت نیست و خود را در جایگاه یک ناظر بی طرف جلوه می دهد. تا جایی که حتی پس از افزایش ناگهانی قیمت سوخت با حمایت مستقیم رهبر، و در میانه بزرگترین کشتار خیابانی در تاریخ جمهوری اسلامی، او در سخنرانی معروف ۲۶ آبان ۹۸، به تاکید منکر مسئولیت خود در وضعیت موجود میشود.
او مشخصا می گوید: "وقتی یک چیزی مصوّبه سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیّه سررشته ندارم یعنی تخصّص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان... من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند، من حمایت میکنم... گفتم من صاحبنظر نیستم در این قضیّه لکن... مسئولین کشور تصمیم گرفتند."
به عبارت دیگر، گویی علی رغم توانایی ها یا کرامات نامحدودی که نهادها و رسانه های حکومتی به مقام اول حکومت نسبت میدهند، و با وجود تمام دخالت هایی که بر مبنای این تصویر در همه چیز -از واکسن و تدریس زبان گرفته تا ساعت خواب مردم و تعداد بچه هایشان- صورت می گیرد، او مشکلی ندارد که در مواقع ضروری، حتی خود را از "سران کشور" جدا بداند.