شکست اول - علیرغم یک سال طرح و نقشه و برنامه ریزی برای بزرگداشت بیست و دوی بهمن، با هزاران ترفند کرونایی و غیره با توجه به، نهی بزرگ ملت و تحریم گورستانی این سالگرد، آنچه از سوی مردم گزارش شد. حاکی از نمایش موشک و خطابه دیجیتالی روحانی و مانور دوچرخه و موتور سواران ساندیسی بود. که در خیابانهای خالی از جمعیت جولان دادند. بدیهی است. که همه ترفندهای لازم را بکار بردند. یک سال برای این روز وقت و پول و انرژی مصرف کردند. از ملت و نظرشان برای این روز جاسوسی و نظر خواهی غیر مستقیم نمودند. حتی برای اینکه سنگ روی یخ نشوند. قبلا تدارک مراسم و تظاهرات باصطلاح میلیونی را، به همت عالی نیروها و ساندیس خورها و ذوب شدگان و حتی استقبال خودجوش اقشاری از مردم موکول نمودند. اما ملت هوشمندانه، با ماندن در خانه، این روز شوم را تحریم کردند. اکنون مردم به عیان میگویند، که اگر رهبری مافیای حاکم وجدان داشت و بویی از انسانیت برده بود، استعفا میداد، یا دق میکرد. ملت در مصاف با رژیم در بیست و دوی بهمن امسال، پیروز این میدان مبارزه نابرابر بود.
شکست دوم - در سیاست خارجی نیز، شکست سختی خوردند. این شکست، این بار از سوی ترامپ یا اسرائیل نبود. از سوی ارباب روسی رهبر رژیم بود. ارباب پوتین، همان سیاستی را، که در سوریه اتخاذ نمود و دست اسرائیل را، برای انهدام نیروها و تاسیسات رژیم باز گذاشت. اکنون آن سیاست را، تبدیل به کلان سیاست خود با رژیم نموده است. قضیه نپذیرفتن حامل پیام خامنهای به وی، سه معنی داشت:
-من مخالف انتخاب این فرستاده ویژه (قالیباف) به ریاست جمهوری هستم.
-من مخالف سازش رژیم با آمریکا و متحدین اروپاییاش، بر سر برجام جدید، که منافع روسیه را ملحوظ نکند، هستم.
-من مخالف نقش هیزم بیار آتش تنورهای محور گلوبالیزم، از سوی رژیم در منطقه و سایر نقاط جهان، در راستای رونق بخشی به کارخانجات غرب از جمله اسلحه سازی و صنایع وابسته هستم و اینکه جمهوری اسلامی در حوزه من و در اقتدار من است. هر برنامهای آمریکا و دیگران اعم از سازش و غیره دارند. قبل از هر چیزی باید دم مرا به بینند. من تنظیم روابط روسیه با اعراب و اسرائیل را، حتی اگر به فروپاشی رژیم تهران منتهی شود، ترجیح میدهم.
از سوی دیگر، در زمان ترامپ، وی فقط با دو دیدار حساب شده و دوستانه، با رهبر کره شمالی، وی را در مورد ادامه آزمایشات هستهای و موشکی و همکاری با رژیم اسلامی خدیم نمود. اکنون با حذف ظاهری ترامپ از صحنه، رژیم جهت باج گیری به شرارتهای اتمی و موشکی و حمام خونهای منطقه، افزوده و بعد از یک وقفه چهار ساله، همکاریهای موشکی با کره شمالی را، تجدید نموده است. همین گستاخی و تشدید شرارتهای رژیم، که در راستای باجگیریهای بیشتر در برجام دو، از آمریکا و اروپاست، موجب گردید، که بایدن بازگشت غیر مشروط به برجام را رد نموده و هر نوع اجماع با متحدین را (برای اینکه رژیم از اختلاف اروپا آمریکا سوء استفاده نکند،) با مشروط کردن به شرکت طرفهای دیگر و شامل شدن مسائل موشکی و حقوق بشر و دخالتهای منطقهای، موکول نماید. آن چه وزیر اطلاعات رژیم، در مورد احتمال لغو فتوای حرام بودن بمب اتم و اراده رژیم به بازگشت به تولید بمب هستهای را، اعلام نمود، سر سختی بیشتر طرفهای مربوطه و انزوای بیشتر رژیم را در پی خواهد داشت. مطالبی هم که خامنهای در مورد لغو غیر مشروط تحریم و راست آزمایی لغو این تحریمها گفت، آب سردی بود. که بر دستان بایدن-مکرون و شرکاء ریخت و تاکیدی بود. بر اینکه درب رژیم به همان پاشنه سابق و قدیمی میچرخد و هیچ گشایشی برای پذیرش و عمل به استانداردهای جامعه بین المللی در آن دیده نمیشود.
بنظر میرسد. سنگ بنائی که ترامپ، با در گوشه رینگ گیر انداختن رژیم و زدن ضربههای چپ و راست برجامی-تحریمی، گذاشته، با توجه به شلنگ تخته انداختنهای اخیر رژیم، هر گونه مصالحه شبیه برجام اولی را، موکول به محال نموده، این بار رژیم در مقابل خشم ملت ایران بی یار و یاور و تنها و بی پشتیبان خواهد ماند و حسین اوبامایی نیست. که با آنها باشد و نه با ملت ایران، در نتیجه توپ در زمین ملت ایران برای زدن گل پیروزی نهایی است.