Monday, Mar 22, 2021

صفحه نخست » نگاهی بر دو توصیه از چهار توصیه سیاسی فرخ نگهدار به رضا پهلوی، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgپس از امضای بیانیه ۶۲۰ نفر در «نه به جمهوری اسلامی» که من نیز از جمله امضاکنندگان آن بودم واکنش‌های مختلفی در رد یا تائید آن صورت گرفت. در این میان نوشته آقای فرخ نگهدار به‌عنوان یک کنشگر سیاسی که از دو دهه قبل خود را خارج از تشکیلات فدائیان معرفی کرده و به‌عنوان یک فرد در مصاحبه‌ها و نوشته‌ها برآمد کرده‌اند حداقل برای من که سال‌ها زیر رهبری ایشان در تشکیلات سازمان فدائیان اکثریت فعالیت سیاسی داشتم و هنوز بیشترین دوستانم را افراد همین مجموعه تشکیل می‌دهند، جالب است.

نوشته ایشان که زیر عنوان «چهار توصیه سیاسی به آقای رضا پهلوی» منتشر گردیده و از تیتر تا انتها با ضمیردوم شخص «ما» نوشته شده، اولین سئوالی که در من خواننده ایجاد می‌کند این است که آیا ایشان از ضمیر «ما» به‌عنوان نظر جمعی سازمان فدائیان اکثریت که مجدداً در آن فعال شده‌اند استفاده می‌کنند یا آن را به نشانه یک نوع برتری فردی که عموماً رهبران و کسانی که خود را فراتر از دیگران تصور می‌کنند و از جایگاه بالاتری سخن می‌رانند به‌کار می‌گیرند؟ در هر دو حالت جای سئوال دارد؛ از این رو که ایشان هنوز نمی‌توانند از پوست یک رهبر خارج شوند و از موضعی به‌عنوان یک فرد با ضمیر «من» وارد گفت‌وگو شوند. آن وقت توصیه‌شان این است که آقای رضا پهلوی لطفاً از عناوینی که نشانه برتری باشد دست بکشید و مثل یک فرد عادی صحبت کنید!

از این که بگذریم جدا از شکل خیرخواهانه‌ای که این نوشتار دارد، از نظر من جمله‌ی زیر روح اصلی این نوشته را تشکیل می‌دهد. جمله‌ای که دکترین آقای نگهدار بر آن استوار است و اساس این نوشته و توصیه است! ایشان بعد از کلی صغرا و کبرا چیدن و توصیه‌ها به آقای رضا پهلوی زیرکانه خواننده را به این جمله می‌رساند که دیدید سرانجام آقای رضا پهلوی دو قدم‌ونیم جلو آمد و تن به دمکراسی داد! می‌نویسند:

«این بدان معناست که تلاش‌ها برای تغییر رفتار رهبران سیاسی، چندان هم هیچ‌وپوچ نیست. امید است که همین سیر و همین تلاش‌ها ادامه یابد، و به دلیل کم بودن و کُند بودن، قطع نشود.»

ایشان در این جمله بار دیگر از این تز خود که رهبران قابل تغییرند، هنوز امید به تغییر رفتار خامنه‌ای دارد و در یک قیاس مع‌الفارق که فرق آن از تفاوت میان ماه من تا ماه گردون است بر این تغییر که در واقع از ته قلب به آن اعتقادی ندارند صرفاً برای تائید تز خود استناد می‌کنند. تزی که موجب این همه سرشکستگی برای سازمان فدائی، گسیختگی و توهم بین نیروهای سیاسی گردید. از توهم بین مردم نمی‌نویسم، چرا که نقش چپ امروز در میان حتی روشنفکران داخل کشوربسیار ناچیز است و در میان مردم ناچیزتر! مردمی که طی ۴۰ سال از تغییر رهبری جز دشمن‌خوئی، یک‌دندگی در تکیه بر باورهای جنون‌آمیز، چشم‌بستن بر فساد عظیم درون حاکمیت و تقویت جناح‌های تندرو خلیده زیرعبا و در نظر نگرفتن منافع مردم و کشور چیزی ندیده‌اند. مردمی که در تجربه روزانه خود به نفی جمهوری اسلامی رسیده‌اند. اما چه باک که هنوز آقای نگهدار دل از این تغییر برنگرفته و بر همین اساس این‌همه مصائب وارد آمده بر کشور و بر مردم که عامل اصلی آن سیاست‌های ایران بربادده جمهوری اسلامی است را کم‌رنگ و به شیوه خود عمل امضاکنندگان بیانیه را به سیاست دفاع از تحریم‌ها و حضور نظامی خارجی‌ها که اصلی‌ترین عامل تقویت تندروها در حکومت و دادن یک بهانه بزرگ برای تضعیف نهاد انتخابات است می‌دانند و تفسیر می‌کنند.

از شعار «نه به جمهوری اسلامی» «نه به توافق با جمهوری اسلامی» توسط لابی‌های اسرائیلی وعربستانی در واشنگتن را بیرون می‌کشند و از این طریق عملاً این اجماع هزاران مبارز داخل و خارج کشور را به توطئه‌ای برای سنگ‌اندازی و جلوگیری از توافق فرضی جمهوری اسلامی با آمریکا و توطئه برای تضعیف وعدم شرکت مردم به انتخابات قلمداد می‌کنند. خاک در چشم امضاکنندگان بیانیه که من هم یکی از آن‌ها هستم می‌پاشند و صراحتاً عمل امضاکنندگان را در راستای منافع قدرت‌های خارجی ارزیابی می‌کنند.

سخن دارد به‌درازا می‌کشد تنها مکثی کوچک می‌کنیم بر توصیه دوم ایشان در باب شرایط پای‌بندی به دمکراسی از موضع یک رهبر که باز با ضمیر «ما» شروع می‌شود.

«ما از سی‌ویک سال پیش مدام به آقای رضا پهلوی و حامیانش متذکر شده‌ایم شرط پای‌بندی به دموکراسی، پای‌بندی به گفت‌وگو با مخالفان سیاسی و پاسخ‌گویی به حامیان است. ایشان در این سی سال نیم گام در این راستا برداشته است. او گاه‌به‌گاه در جمع علاقه‌مندان حاضر می‌شود و یا با خبرنگارها می‌نشیند و به پرسش‌های آن‌ها، حتی اگر چالشگرانه باشد، پاسخ می‌دهد اما او تا امروز مطلقاً به گفت‌وگوی باز هیچ یک از مخالفان تن نداده است. او می‌تواند توجیه کند که با این یا آن جریان سیاسی صحبت علنی نخواهد داشت. اما نمی‌تواند به اصول جمهوریت و دموکراسی وفادار باشد، اما دعوت هیچ یک از رهبران احزاب و سازمان سیاسی برای گفت‌وگوی باز را نپذیرد.»

آیا می‌توان سئوال کرد در این سی سال خود شما و سازمان فدائیان اکثریت و دیگر جریان‌های چپ چه میزان بر این دموکراسی پای‌بند بودید و تن به صحبت علنی با همین جریان سلطنت‌طلبان و مشروطه‌خواهان داده‌اید؟ شما که دم از دموکراسی می‌زنید اما امضای بدون عنوان رضا پهلوی پای این بیانیه را با شک داخل گیومه قرار می‌دهید و با تمسخری پنهان‌شده در لابه‌لای کلمات می‌نویسید! «رضا پهلوی، مدافع حقوق بشر»!

آیا شما هرگز بدون پیش‌شرط مبنی بر پس‌زدن تمامی عناوین سلطنت از جانب رضا پهلوی حاضر به گفت‌وگوی رودررو با او بودید؟ تا لااقل بعد از یک گفت‌وشنود منطقی لباس سلطنت از تن ایشان بیرون بکشید! آیا هرگز حاضر هستید با افرادی از این امضاکنندگان رودررو بنشینید و قبل از آن‌که امضای «نه به جمهوری اسلامی» را معادل هم‌سویی با اسرائیل، عربستان و آمریکا بدانید با آن‌ها گفت‌وگو کنید؟

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy