***41 سال پیش وقتی اول مهر 1359 در دفتر مدرسه اولین روز بعد ار انقلاب کنار معلمین نشسته و مشغول صحبت بودیم و معلمین اولین روز کار در رژیم جدید را رقم می زدند، مدیر مدرسه وارد کلاس شد و با عجله بدون هیچ صحبتی احکام کارگزینی به چند تن از همکاران از جمله من را داد. مدیر که فرد میانسالی بود خودش حالش خوب نبود و احساس همدردی هم داشت. حکم اخراج از کار و مدرسه بود. هیئتهای پاکسازی هرگز خود را نشان ندادند فقط غیابی نشسته و برای صدها معلمی که در یکسال تعطیلی دوره به اصطلاح انقلاب فرهنگی پرونده جعلی درست کرده بودند حکم پاکسازی صادر کردند .بعد بیشتر محصلین با امضا طوماری از روز اول به این حکم اعتراض کردند و خواهان بازگشت ما به مدرسه. حال که این سطور را می نویسم نگاهی خواهم داشت به عملکرد آموزش و پرورش اسلامی بعد از 42 سال. آیا مدارس بهتر شدند؟ آیا آموزش تقویت شد؟ آیا دانش آموزان از مدارس و امر یادگیری رضایت دارند؟ آیا با اخراج (پاکسازی) معلمین آموزش و پرورش به پاکی رسید؟ آیا 42 سال حیات آموزش و پرورش پاکسازی شده اسلامی و تحت زعامت فقهای اسلام و مفتیان ولایت فقیه آموزشی موفق و نتیجه مثبتی داشت؟
-شما ملایان معمم و مکلا که با وعده و وعید کمک به "مستضعفین" و درماندگان به قدرت رسیدید،
-شما روحانیون که معلمی را "شغل انبیا" می دانستید و 42 سال است کشور زرخیز ایران را در دست گرفته اید،
-شما ملایان و آیت الله ها که 42 سالست تمام دار و ندار، عرض و ناموس، ثروت و نعمت، ذخایر و منابع زیرزمینی ایران را در اختیار دارید،
-شما آخوندها که بی توجه به اراده مردم ایران و با دروغ و ریا و تزویر بر سر کار آمدید و 42 سالست که همه دارایی کشور ثروتمندی رامالک شده اید،،
- شما زاهدان و شیوخ و محتسبان که 42 سال وقت داشتید با تمام منابع عظیم نفت و گاز و منابع معدنی این کشور را آباد کنید،
- شما معممین رنگارنگ که 42 سالست بر خاک مادری من حکم می رانید و ایران را ملک طلق خود می دانید،
در این 42 سال چه دستاوردی داشته اید؟ کارنامه شما حاکمان در عرصه های فرهنگی، رفاهی، آزادی اندیشه چه بوده است؟ شما در این 42 سال با آموزش ، دنیای اندیشه ،دانش ، یادگیری و عرصه تفکر و خلاقیت چه کرده اید؟
شما ، طبق شواهد عینی و عملی موجود نه تنها معلمین و آموزگاران و آموزشگران را به زندگی درخور انسانی نرساندید بلکه سفره معلمین را خالی کردید و از اعتبار و مقام انسانی معلم کاستید و فقر و بدبختی را در دامن معلمان نشاندید. شما با سرکوب آزادی اندیشه که چراغ راهنمای هر آموزشگریست مدارس را به زندان معلمین تبدیل کردید و ومحتوای کتب آموزشی را با جعلیات و خرافات و اوهام اسلامی و قرون وسطایی پرکردید. شما مدارس را که باید محیط های بشاش و فرح بخش برای آموزش و تبادل اندیشه آزاد باشد به حوزه های دینی مبدل کردید و سبب شدید که آموزش از توان محرومان و فرزندان زحمتکشان خارج شود، مدرسه گریزی آغاز شد و مملکت رو به سوی بیسوادی و سیه روزی رفت. شما معلمین آزاده را به چوبه های دار سپردید، زندانها را از آموزشگران منتقد آراستید، هزاران معلم با خانواده هایشان آواره و سرگردان ماندند و زندگیشان تار و مار گشت و برخی ناچار دست به جلای وطن زدند. شما در این 42 سال به سبب نبود مدیریت و بیسوادی حاکمان، مدارس عمومی یا دولتی را با زور و سرکوب پولی کردید و سبب شدید فرزندان اقشار کم درآمد از آموزش باز مانند و راهی بازار کار کردند. در جامعه ما شما پدیده کودکان کار را آفریدید و کودکان از پشت میزهای مدرسه و کلاس درس به بیرون پرتاپ شدند و اردوی کودکان کار تشکیل شد . سوء مدیریت شما سبب شد این کودکان در محیطهای کار مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و یا برای امرار معاش به زباله گردی روی آورند.
شما ملایان که کارگزاران ولایت فقیه هستید و مقتدای خویش را شما "امام خامنه ای" می نامید مدارس را به طبقات تقسیم کردید و برای فرزندان خویش مدارس و دانشگاهای خصوصی ساختید و مدارک تحصیلی بی ارزش و جعلی برایشان صادر کردید، آن گاه اقازاده های شما با چپاول و غارت سفره میلیونها مردم در نازو نعمت و تنعم، و فساد و تباهی غرق شدند سپس این جایگزینی حق و عدالت با فساد و بیشرمی و تباهی را حق انقلاب دانستید و برگرد سفره آلوده بر خون جوانان وطن حلقه زدید، خوردید، کشتید، بردید و صحن آموزش و جو مدارس دولتی را حزن آلود، کسل کننده، غمناک و دردآلود کردید. علوم انسانی و محتوای دروس را از اندیشه نقاد و تفکر آزاد قیچی کردید و فرزندان ایران را نگران نان شب و چندرغازی کردید تا شکمشان را سیر کنند و هنگامی که از فرط فقر و فشار و گرسنگی و فرار از گرانی جوانان این خاک دست به اعتراض گشودند، علنا گفتید" ما می زنیم". و با کمال بیشرمی خون سرخ این جوانان بیگناه را در کف خیابانها جاری کردید و گلوله سوی مردم خویش روانه کردید .
مدارس دولتی بی ارزش شدند، آن گاه انواع مدارس خصوصی، مدارس استثنایی، مدارس تیزهوشان و غیره شکل گرفتند اما هیچ وقت صحنه آموزش و کتاب و اندیشه رونق نیافت و به سخن خود کارگزاران ولایت ، فرهنگ کشور "ورشکسته" شد و تنفس بر معلمین سنگین و زندگی بر اهالی آموزش جهنم سوزان. کار اینجا پایان نیافت و بانکهای وابسته به دستگاه ولایت از جمله بانک سرمایه ذخیره معلمین را بالا کشیدند و با جان و مال آنان قمار کردند و منتهای رذالت و بیشرمی را به این قشر میلیونی (معلم و دانش آموز)روا داشتند!
42 سال مملکت دست شما ملایان بود و بیت رهبری که بیت البیوت فقهاست و در هر شهری شما نماینده با نیروی سرکوب گماشته بودید خون معلمین و دانش آموزان را به شیشه کردند سالها به بهانه تحریم، روزی مردم را جیره بندی کردند و زنجیر رقیت و بندگی بر گردن ملت سرفراز ایران انداختند و در مقطع اعتراضات چنان ارتش سرکوب و کشتار فراهم کردند و بر مردم تاختند که در تاریخ دیرسال سرکوبگری حاکمان بی سابقه بوده است. 42 سال وقت داشتید که صدای جوانان را بشنوید و با دانش آموزان دختر انسانی برخورد کنید. اما شما رژیم آپارتاید آفریدید دختران این خاک را از زندگی محروم نمودید. زندان ها را مملو از دختران شجاع این کشور کردید که به حجاب اجباری اعتراض داشتند. سبب شدید که داغ آپارتاید در ایران زنده شود، با تمام قوا کوشیدید دختران را در مدارس مثل محبوسان نگه دارید و آنان را با حجاب اجباری و توسری و خفقان و سرکوب مطیع ولایت کنید، اما پس ار 42 سال سیل معلمین و محصلین به هویت انسانی خویش پی برده و با صدای بلند به حاکم ولایت " به تعبیر شما "امام خامنه ای" نه گفتند و به طرد مطلق سیستم ولایت رسیدند. شما 42 سال وقت داشتید که آتمسفر اندیشه آزاد را در مدارس برقرار نمایید و برای آینده معلمین و نسل فردای کشور انسانهای فرهیخته و اندیشه ورز تربیت کنید، اما شما شمشیر ستم از نیام کشیدید، عیش و عشرت زوار عراقی را در مشهد با نثار دختران تن فروش وطنم که سیستم شما آنرا قانونی کرده فراهم کردید و نتیجه این شد که فساد و اعتیاد و تن فروشی تا پشت بیت ولایت سرایت کند و در نتیجه مدرسه، کتاب درس، آموزش و اندیشه در حال احتضار باشد و جو ناامیدی، افسردگی و خشونت شکل گیرد.
شما اهالی منبر، صاحبان عبا ، قبا ، عمامه و سجاده 42 سال وقت داشتید تا نظام آموزشی را برای همگان هموار کنید و حامی به نظر خودتان مستضعفان باشید. رفسنجانی درست 8 سال اول حاکمیت شما در خطبه های نماز جمعه از عدالت در دین اسلام سخن گفت اما اینک عدالت و حرمت انسان و انسانیت از دستگاه شما گریزان است و آتش فقر و گرانی و گرسنگی خانه اقشار کم درآمد را درنوردیده است. مدارس در زور آبادها، کارتن آبادها و کپرها و مناطق روستایی ایران بی هیچ امکانی در بیغوله ها شکل می گیرد و فرزندان کردها و بلوچها و مناطق مرزی عملا از آموزش محروم شده واین بیرحمیها و نارکارامدی های شما نفرت ابدی علیه دستگاه ولایت و کارگزاران شما ایجاد کرده است. . شما آزادی اندیشه را از محیط های آموزشی و از کل کشور تاراندید و اهل اندیشه را غدارانه بر دار کردید. بی جهت نیست که شاعری می گوید "فرهنگ ما برای جهالت فزودن است" یا شاعر دیگری که شما از کشور راندید می گوید"لانه ام در باغ صیاد است". شما در 42 سال اصل انسانیت انسان که آزادی اندیشه است را ازو گرفتید که شاعر مملکت هر دقیقه خود را در تیررس تیرهای جهل و جنون شما می بیند.(سیاوش کسرایی) شما از مهد کودک تا دانشگاه محیط آموزشی را به زورخانه ملایان بدل کردید و در مرکزیت ایران دانشگاه تهران مقر نماز جماعت ساختید و درس و آموزش و تحصیل را به سخره گرفتید. و برای کم اهمیت دادن به سیل فساد و دزدی و اختلاس و فساد مسئولین، موی زنان را عمده کردید و چه میزان سرمایه برای ارعاب زنان آزاده این مملک حتی درون ماشینهای شخصی و خانه های خویش هزینه کردید آن گاه از جیب مردم زدید تا بودجه بیگانگان و تروریستها را تهیه کنید و بر آتش خشونت و جنگ دامن زدید در حالی که معلم این کشور محتاج یک ذره نسیم آزادی اندیشه بوده است.
شما 42 سال وقت داشتید تا آمال و آرزوهای قشر فرهنگی و جوانان و کل مردم این کشور را جامعه عمل بپوشانید و کوچه ها و خیابانها را برای مردم امن و زندگیها را با آسایش همراه کنید اما گزمه های سرکوبگر شما دهانها را می بویند و خانه های مردم را نشانه می روند. معلم فرهیخته و اندیشمندی مثل محخمد مختاری به همراه کوپنهایی که در جیب داشت را بی هیچ جرم و گناهی دزدیدید و سزای کارهای پژوهشی یک معلم و آموزشگر را با زنده زنده خفه کردنش پاسخ گفتید. اینک آموزش عذادار است و مدرسه ها داغدار و مادرا ن جوانان به خون خفته سوگوار!
شما 42 سال وقت داشتید که از محل ثروت کشور و نفت و گاز و منابع آن برای مناطق دورافتاده مدرسه بسازید و حقوق انسانی به معلمین بدهید. اما گزارشات موجود از مدارس عشایر لرستان و کردستان نشان می دهد که مدارس کانکسی هم تعطیل شده اند و معلمین هم از حضور در کلاسها خودداری می کنند چرا که راه رفت و آمد وجود ندارد. این در حالی است که فرزندان شما ملایان فاسد غرق در نعمتند و تفریحات میلیاردی در کشورهای خارج دارند.
شما ملایان که به الیگارشی مالی رسیده اید سبب شدید که مدارس به حال اغما برسند، معلمین شغل دوم پیدا کنند، دانش آموزان در بیرون کار کنند تا کمک هزینه خانواده باشند .در نتیجه، گزارشات موجو نشان می دهد که سطح آموزش در مدارس طوری نزول کرده که آموزش و تعلیم و دانش در سطح پائین تری از بهره هوشی محصلین قرار دارد و این سبب عدم حضور دانش آموزان و ترک تحصیل آنان شده است.
"مشکل اغلب والدین این است که فرزند آنان علاقهای به حضور در مدرسه ندارد و مدرسه را محیطی خستهکننده میداند. برخی والدین چنین استدلال میکنند که فعالیتهای یادگیری مدرسه، پایین تر از سطح هوش کودک آنان است و موجب خستگی آنان از فراگیری دروس میشود".(نقل از ایسنا، خراسان رضوی) این حاصل 42 سال نظام آموزش اسلامی شماست. شما 42 سال به نظر خودتان آموزش و پرورش و صحن مدارس را پاکسازی کردید عناصر مومن و متعهد خودتان را در راس امور فرهنگ مردم نصب کردید به هر مدرسه ای که توانستید یک آخوند برای تربیت فرزندان گماشتید از زمین و آسمان هر چه توانستید دانش آموزان را به سخن امام خمینی" نورانی "(از پرتال امام خمینی) کنید اما حاصل کار شما اینست که آموزش و پرورش شما "ورشکسته است. خروجی نظام تربیتی شما جوانانی افسرده، ناامید، گریزان از اسلام، در مواردی معتاد و فاسد بوده است.
ترک تحصیل گسترده و دین گریزی تمام عیار.
من بعد ار 42 سال دوباره به پرتال امام خمینی مراجعه کردم تا یکبار دیگر نظرات ایشان را در مورد مدرسه و تحصیل و آموزش مطالعه کنم. نظراتی که شمع راه بیوت فقها و موضوع درس حوزه های علمیه است.
انتظار امام از مدرسه یا محصول تعلیم و تربیت: " ما میخواهیم یک جمعیت نورانی پیدا کنیم، یک قشرهای نورانی که وقتی وارد می شود در یک دانشگاهی عملش نورانی باشد". به عنوان فرد نورانی بیشتر به آقای احمدی نژاد، معلم حرمین سعید طوسی و علم الهدای مشهد فکر کردم که در این 42 سال به نورانیت تمام کمال رسیده اند که شاید منظور از نورانیت آنها باشند و گرنه خروجی این سیستم آموزشی ورشکسته جز مشتی افراد مایوس، افسرده و ناتوان نبوده است.
42 سال وقت داشتید تا اسلامیت را همه گیر کنید و طیف آموزش را با آموزه های دینی منور نمائید و گروه گروه چهره های برجسته تحویل جامعه دهید، اما حاصل "تزکیه شما قبل از تعلیم و تربیت" که خواسته موکد امام خمینی بود تربیت نسلی است فراری از درس و کتاب.
-در خاتمه به عنوان یک معلم که سر و کارش با کتاب و الفبا و اندیشه است می خواهم این نکته را هم یادآور شوم که شما ملایان برتر دستگاه ولایی که نظام سرکوب را هم در دست دارید بهتر است خودتان آن چه را که در این 42 سال رشته کردید، بریدید، دوختید و خلق کردید صاحب شوید: مدارسی مرده، جمعیتی بیکار ، جوانانی بیگانه با کتابخوانی و تفکر ، نظام آموزشی ورشکسته و درمانده.
نکته پایانی این که شما اهالی منبر که امروز ثروت را به جای معرفت و قدرت را به جای خدمت گذاشته اید و دستگاه قضا و عدالت را دربست در اختیار دارید اندکی به کارنامه 42 ساله خویش در برخورد با اصحاب تفکر و قلم و کتاب بنگرید و ببینید که با نویسندگان و اهل هنر نقاد چه کرده اید؟ مقطعی در این 42 سال نبوده که صاحبان قلم نقاد شبی راحت سر به بالین بگذارند! زندانهای شما محل تاراج اندیشه و شکنجه گاه اهل قلم بوده است!