روز یکشنبه ۲۲ فروردین مقامات سازمان انرژی اتمی ایران خبر دادند که در مرکز " مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید" انفجاری صورت گرفته است.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد، که بر پایه اظهارات مقامات اطلاعاتی آمریکایی و اسرائیلی بدون اشاره به نام آنها منتشر شده است، حادثه مورد اشاره در تاسیسات هستهای ایران را به اسرائیل نسبت میدهد و میگوید بر اثر این رخداد ضربه شدیدی به توانایی ایران در غنیسازی اورانیوم وارد آمده است.
روزنامه جروزالم پست مینویسد که: «جروزالم پست مطلع شد که حمله به تاسیسات کلیدی ایران در نطنز از مدتها قبل از مذاکرات جاری هستهای در وین میان ایران و قدرتهای جهانی تدارک و برنامه ریزی شده بود.» احتمال این موضوع که انجام «حمله به نطنز» با هدف تاثیر گذاشتن روی مذاکرات جاری در وین انجام شده باشد، وجود دارد. «اگرچه کاملا محتمل است که زمانبندی دقیق این حمله در نهایت دادن چراغ سبز برای وادار کردن جمهوری اسلامی به عقب گرد در میز مذاکرات باشد اما کار روی خود عملیات از مدتها قبل انجام شده بود.» «به طور گستردهای این حمله به اسرائیل نسبت داده شده است خواه از طریق حمله فیزیکی یا از طریق حمله سایبری.» «در زمان برنامه ریزی برای این عملیات، هنوز مشخص نبود که دقیقا چه زمانی ایالات متحده و ایران درباره بازگشت به توافق هستهایران ۲۰۱۵ (برجام) مذاکرات جدی خواهند داشت البته مدت زیادی بود که نیت اعلامی جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده (برای بازگشت به برجام) مشخص شده بود.»
تایمز اسرائیل، دو روز بعد از انفجار مینویسد، عاموس یادلین رئیس پیشین دستگاه اطلاعات نظامی اسرائیل امروز سه شنبه در اشاره به خرابکاری اخیر در تاسیسات هستهای نطنز در ایران، گفت که روند تایید عملیات امنیتی حساس در این رژیم رعایت نمیشود و بنیامین نتانیاهو بدون مجوز دست به چنین اقداماتی میزند.
این حادثه بار دیگر فروپاشی ساختار امنیتی- اطلاعاتی جمهوری اسلامی را بر همگان کاملا عیان کرد و نشان داد جمهوری اسلامی حکومتی فروپاشیده است. اسرائیل تا بالاترین سطح حکومتی نفوذ دارد و اختیار جمهوری اسلامی در دست موساد است. او هر زمان و هر کجا که اراده کند توسط عوامل ایرانیاش در دل حساس ترین تاسیسات کشور دست به اقدامات تروریستی و خرابکاری میزند. فروپاشی ساختار امنیتی آن چنان گسترده و عیان است که علیرضا زاکانی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس اسلامی میگوید ایران "بهشت جواسیس" است. این حادثه بار دیگر ثابت کرد که برنامه اتمی و سیاست هستهای جمهوری اسلامی بجز ضرر و زیان و ویرانی در پی ویرانی برای کشورمان نداشته و ندارد. در زمانیکه مردم در تنگنای معیشتی و مالی بسر میبرند و رمقی برای آنان نمانده است. در زمانیکه خود سردمداران رژیم سخن از دوران وخیم اقتصادی و دشواری مالی کشور میرانند و مدعی میباشند پولی برای خرید واکسن کرونا و درمان مردم ندارند. با وجود همه تنگناها و دشواریهای اقتصادی که اکنون بعلت تحریمها و بی لیاقتی حاکمان دامن کشور را گرفته است و مردم با آن دست به گریبان میباشند. جمهوری اسلامی ثروت و سرمایه مملکت را هزینه تولید سانتریفیوژهای جدید میکند. درست در هنگام رونمایی از آنها اسرائیل آنها را منفجر مینماید و پول و سرمایه ملتی این چنین برای هیچ و پوچ آتش زده شده و سوخته میشوند. بطوریکه علیرضا زاکانی که شامگاه دوشنبه، ۲۳ فروردین، در برنامه تلویزیونی جهانآرا در شبکه افق سخن میگفت متذکر شد: «در جریان حادثه نطنز «بخش عمده امکانات غنیسازی کشور» از دست رفت و ایران به «بهشت جواسیس» تبدیل شده است.
او بدون اشاره به نهاد امنیتی خاصی گفت «جاسوسها دارند جولان میدهند» و این شرایط را نگرانکننده خواند.
آقای زاکانی گفت در جریان حادثه نطنز «چندین هزار سانتریفیوژ ما آسیب دیده و از بین رفته است» و قول مقامهای دولتی مبنی بر نصب امکانات پیشرفته، «وعده نادرست» است.» به گفته این مقام مجلس، روز یکشنبه پس از حادثه نطنز، نمایندگان در جلسات کمیسیونهای مختلف مجلس «خون گریه میکردند».
واقعا باید خون گریه کرد. چرا باید این همه هزینههای سرسام آور میلیارد دلاری را مردم بپردازند.
چرا باید توان مالی و مقاومتی کشور نابود شود. برای چه امری و به چه منظوری. برای برنامه بی سرانجام هستهای ایران که حیات ملی ایران را در خطر انداخته است و نهایت امر اگر لاینحل بماند جز جنگ و ویرانی ببار نخواهد آورد. برای غنی کردن اورانیومی که بقول متخصصان و کارشناسان امر نه بدرد تولید انرژی میخورد و نه بدرد ساخت بمب اتمی. امکان ساختن بمب اتمی برای جمهوری اسلامی محال است که اگر میتوانست تا بحال این کار را کرده بود.
در چهل سال گذشته جمهوری اسلامی بحران پشت بحران تولید و بازتولید کرده است تا بر قدرت بماند. جمهوری اسلامی از گروگانگیری تا به امروز با بحران سازیهای پیاپی آمریکا را کرده است محور سیاست داخلی و خارجی ایران و با ایجاد همین بحرانها توانسته است حکومت کند. بحرانهائی که پایانی ندارند. آقای خامنهای نیروگاههای هستهای را ابزاری برای نگه داشتن کشور در وضعیت بحرانی کرده است تا بتوان بر مردم مسلط شود.
جمهوری اسلامی بجای اینکه مصیبت اتمی که یک مسئله داخلی میباشد را با مردم ایران حل کند تلاش میورزد تا مسئله داخلی را مبدل به مسئله خارجی نماید و آن را با خارجیها حل نماید. هنوز بعد از گذشت بیش از بیست سال از ایجاد برنامه هستهای، هیچ چیز این برنامه برای مردم شفاف نیست. مردم نمیدانند داستان برنامه هستهای چیست و اصلا این برنامه برای چی ساخته شده است و به چه دردی میخورد. چرا از مردمی که چهل سال است در تحریم بسر میبرند نظر خواهی نمیشود و برای حل مشکل به مردم رجوع نمینمایند؟. اگر بعد از رجوع به مردم، آنان گفتند بله ما بمب اتمی و نیروگاههای هستهای میخواهیم خودشان هم عواقب آن را پرداخت خواهند کرد و اگر گفتند نه، باید هر چه زودتر بساط ویرانگر انرژی هستهای برداشته شود و به
مصیبت اتمی خاتمه داد. در این صورت دیگر تحریمی هم در کار نخواهد بود. چیزی که راه حلش در داخل ایران است و میتوان با نظرخواهی از مردم ایران آن را حل نمود، چرا باید آن را با اجانبی حل نمود که دشمنان قسم خورده ملت ایران میباشند.
جمهوری اسلامی بقای خود را در زدوبند با خارجیها میبیند. چون مردم را قبول ندارد و آنان را آدم به حساب نمیآورند. فقط میخواهد آنان را در اسارت نگه دارند تا بر آنها حکومت کنند.
آقای خامنهای که گفته بود "نه مذاکره و نه جنگ" و گفته بود اگر آمریکا از برجام بیرون برود ما آن را آتش میزنیم نه اینکه آن را آتش نه زد، بلکه هفته گذشته برای زدوبند با آمریکا و اروپا بار دیگر نمایندگان خود را رهسپار وین کرده است تا با آمریکاییها مذاکره نمایند که بلکه قدری از تحریمها برداشته شوند. او چندی قبل گفته بود که ما هرگز با آمریکا وارد مذاکره و گفتگو نمیشویم. چون نیازی به گفتگو نیست. کافی است آمریکا به برجام برگردد و بازگشت به برجام نیاز به گفتگو ندارد. آمریکا باید بدون قید و شرط به برجام برگردد و تحریمها را بردارد و راست آزمائی شود و در آن صورت جمهوری اسلامی به تعهداتش عمل میکند و تازه باید آمریکا هزاران میلیارد دلار خسارت به جمهوری اسلامی بپردازد بابت خروج از برجام و ادامه تحریمها. علیرغم تمام این رجز خوانیها و پرت و پلا گوییها نمایندگانش در رفت و آمد به وین و تهران میباشند.
اما نتیجه این رفت و آمدها به وین و تهران، و مذاکره با آمریکایی که بنا بود چه مستقیم و چه غیر مستقیم تا تحریمها برداشته نشوند عملی نگردد، در بهترین حالت بازگشت همه به برجام شش سال قبل میباشد. همان برجامی که ضد حقوق ملی مردم ایران بود و همان برجامی که ایران ۱۰۵ تعهد سپرده بود و هزینهاش را به دوش مردم گذاشت و هیچ تعهد و ضمانتی از ۵ کشور دیگر برای اجرای آن نه گرفت که اگر میگرفت ترامپ به سادگی زیر آن نمیزد. آن برجام که بسیاری به آن امید واهی بسته بودند و فکر میکردند دولت تدبیر و امید موجب حل مشکلاتشان میشود هیچ نفعی برای ملت ایران نداشته و هیچگاه نخواهد داشت. از برجام لاشهای ماند ولی ایران و ایرانیان پیاپی تحریم و تحریم شدند تا فقیر و فقیر تر گردند.
اکنون هم مثل ۷ سال قبل جمهوری اسلامی به رهبری شاه سلطانعلی راه حلی بجز عقب نشینی و نرمش بسیار بسیار قهرمانانه و قبول تسلیم ندارد. آمریکا و اتحادیه اروپا از جمهوری اسلامی چه میخواهند.
۱) باید نیروگاههای هستهای را جمع کنید. ۲) باید بمب اتمی نسازید. ۳) باید زرادخانه موشکی خود را از بین ببرید بویژه موشکهای دوربردتان را. ۴) باید دستتان از کشورهای منطقه کوتاه شود و در امور این کشورها دخالت نکنید. ۵) باید با اسرائیل دشمنی و خصومت نورزید. ۶) باید حمایت خود را از گروههای جهادی و حزب الله لبنان قطع کنید. ۷) باید FATF را تصویب و امضاء نماید. اینها موضوعات عمده مذاکره برجام جدید خواهند بود و تا خامنهای و سپاه این تعهدات را نسپارند ممکن نیست مذاکرات بجائی برسند.
غنی کردن اورانیوم توسط جمهوری اسلامی به هیچ کار ملت و مملکت نمیآید. در راه غنی کردن تا بحال بقول خودشان بیش از ۳۰ میلیارد دلار به هدر دادهاند. حال به این مبلغ ضررهایی که بر اثر تحریمها به اقتصاد و کشور ایران وارد شده است را هم اضافه نمائید. آقای خامنهای اورانیوم را غنی کرد تا ملتی فقیر شود و در فقر دائم بسر برند و نسلی نابود و بی چیز شود. مگر تحریمهای عراق هشتصد هزار کشته از جمله پانصد هزار کودک کشته نداد. تحریمهای ایران مثل تحریمهای عراق میباشند که مردم عراق بخاطر آن جان دادند. مگر مردم عراق بر اثر تحریم و سپس جنگ تا بحال بیش از یک میلیون نفر کشته ندادند و در کام مرگ نیفتادند.
ساختن نیروگاه هستهای نتیجهای بجز بوجود آوردن تحریم پشت تحریم، بی ارزش کردن پول ملی و نابودی اقتصاد ایران و مهتر از همه به زنجیر کشاندن مردم ایران بخصوص اقشار آسیب پذیر و زحمتکش جامعه که بقول آقای روحانی ۶۰ میلیون جمعیت ایران را تشکیل میدهند نداشته و ندارد. این جمعیت میلیونی یعنی ۷۲ درصد مردمی میباشند که زیر خط فقر زندگی میکنند و مستحق یارانه و کمک هزینه هستند که با تشدید تحریمها روز بروز گرسنه تر و فقیر تر و درمانده تر و بدبخت تر میگردند. بطوریکه امروز جامعه با جنگ همه با همه به حال خود رها شده است و با یک نسل کشی عامدانه مواجه میباشد.
تخریب تاسیسات هستهای نطنز توسط اسرائیل این قوم برگزیده خدا و ادامه بحران انرژی هستهای توسط جمهوری اسلامی که خود را حکومت برگزیده خدا میداند و به تبع آن تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران در واقع چیزی بجز جنگ همه جانبه یک شبکه جهانی بر علیه ملت ایران نیست. شبکهای که در آن سه مدعی برگزیده خدا که عبارتند از علی خامنهای و سپاه از یک طرف و آمریکا و اسرائیل از طرف دیگر در آن شرکت دارند و بر علیه مردم و تمامیت ارضی ایران عین ظروف مرتبطه همکاری میکنند. تاوان این جنگ را بصورت تحریم مردم ایران پرداخت میکنند. تحریم هائی که حتی ورود دارو به ایران را نه رسما که عملا مشکل ساختهاند. چهرۀ کریه تحریمها بر علیه مردم ایران زمانی هویدا تر میشود که در این وانفسای بی داروئی و شیوع ویروس کرونا مجتمع واکسن سازی برکت که کارش هیچ ربطی به امور نظامی و موشکی و رقابت سیاسی و مبارزات منطقهای ندارد تحریم میشود تا نتواند مادۀ اولیه و اسباب واکسن سازی را بدست آورد و واکسن تولید نماید. واکسن بی واکسن مردم ایران مردند، مهم نیست، جای نگرانی هم نیست. این منطق تحریمهای حداکثری در قبال مردم ایران است، سرنخ این تحریمها هم اسرائیل است. موجد تمام تحریمها بحران اتمی میباشد که جمهوری اسلامی راه انداخته است. این جنگی است که سه قوم برگزیده خدا بر علیه مردم ایران سالهاست راه انداختهاند.
جنگی که موجب آسیبهای فراوان اجتماعی و پاشیدگی جامعه شده است. طوری که در جامعه ناامنی و سرقت امری روزمره گردیده است. زنان ایران بعلت فقر و فلاکت مجبور به تن فروشی شدهاند. زباله گردی برای پیدا کردن لقمه نانی امر معمولی و بسیار عادی در جامعه گردیده است. فروش اعضای بدن مثل کلیه و قرنیه چشم بازارش گرم است. کودکانی که فروخته میشوند و یا بعلت فقر خودکشی میکنند. جوانانی که بیکارند و ناامید از آینده یا گرفتار مشکلات روانی میباشند و یا از روی درماندگی به مواد مخدر روی میآورند و یا خودکشی میکنند. جامعهای که عمدتا عصبی و افسرده و ناامید شده و پرخاشگری و بی اخلاقی در آن رواج یافته است.
ایجاد لطمات روانی و جسمانی به یک گروه و ضربه زدن عمدی به افراد یک گروه و یک ملت و یا بخشی از آن مردمان یک جامعه ضدیت با حقوق بشر است و ضدیت با حقوق بشر در واقع نسل کشی است. آیا کشتن و نیست و نابود کردن عمدی یک ملت و ضدیت عمدی با مردم یک سر زمین و سلب حیات از آنان معنائی بجز نسل کشی دارد؟! این هم نتیجه جنگی است که برگزیدگان خدا بر علیه ملت ایران راه انداختهاند.
ّبقای جمهوری اسلامی و مافیاهای رانت خوار حاکم در ادامه بازی هستهای و گسترش تحریمها نهفته است. تحریمها ابزاری شدهاند در خدمت حاکمان مرتجع و مستبد جمهوری اسلامی جهت سرکوب مردم و سودبری هر چه بیشتر رانت خواران و مافیاهای حکومتی. آنچه برای رهبر مطلقه و مافیاهای نظامی مالی مهم نیست و اهمیتی ندارد حیات و ممات ملت ایران و نابودی روزمره این ملت میباشد. ملتی که بی رحمانه و بطور شقاوت آمیزی از وجود تحریمها و در پی آن نبود واکسن و گرانی و بیکاری و تنگنای مالی و فقر و گرسنگی و فحشا و اعتیاد رنج میبرد و به روز سیاه نشسته است.
آقای خامنهای شاید با غنی کردن اورانیوم خود ارضایی و قدرت پرستی سادیسمی خود را برآورده کند. اما باید بداند این خود ارضایی بیمارگونه او زندگی را برای مردم ایران تباه و رنج آور کرده و بدبختی و نیستی فراوان به بار آورده است. حل نه کردن بحران هستهای با مردم و ادامه این بحران و بازی برجام بی فرجام با آمریکا که اول تو تحریمها را بردار و بعد ما به تعهدات خود عمل میکنیم. یا اینکه آمریکا بگوید اول ایران تعهدات خود را عملی کند بعد ما تحریمها را برمی داریم. هیچ سود و فایدهای نه کوتاه مدت و نه دراز مدت برای ملت ایران ندارد. برنامه اتمی جمهوری اسلامی که بعلت تحریمهای موجب مرگ تدریجی ملت ایران شده است در واقع ضد حقوق انسانی، ضد حقوق شهروندی و ضد حقوق ملی و ضد حقوق بین المللی مردم میباشد. ادامه این بازی در حقیقت یک نسل کشی عامدانه توسط رژیم جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنهای و آمریکا و اسرائیل میباشد. تبعات این نسل کشی در شیوع ویروس کرونا و تحریم داروئی و ناتوانی در مهار و کنترل آن و فرمان ممنوعیت ورود واکسن و گفتن اینکه ما بعلت تحریمها نتوانستیم واکسن وارد کنیم بر همگان مشهود است.
برای پایان دادن این نسل کشی و این فلاکت روزمره و این حکومت ظالمانه هیچ راهی بجز عبور از جمهوری اسلامی نیست. پایان دادن این نسل کشی و پایان دادن مصیبت اتمی بدون پایان دادن به رژیم جمهوری اسلامی و برچیدن بساط ولایت مطلقه فقیه توسط مردم ایران ممکن و میسر نیست.
راهکار در دست مردم است. اگر آنان میخواهند از دست تحریمهای آمریکا و اسرائیل و استبداد وابسته حاکم بر ایران رها شوند. اگر میخواهند به خود تخریبی و خود نابودی و رنج و عذاب روزانه خویش پایان دهند. اگر میخواهند خود را از کام مرگ برهانند. اگر میخواهند زندگیشان تغییر کند و بهبود یابد. اگر میخواهند حقوند و مستقل و آزاد شوند. باید آنان به خصوص نسل جوان ایران خودباوری شوند و توانائی خویش را دریابند تا احساس مسئولیت پیدا کنند و کشور را از دست جمهوری فاشیستی اسلامی و جنایتکاران جهانی آزاد سازند. هیچ راه دیگری نیست که نیست.