Sunday, Apr 25, 2021

صفحه نخست » شب بازیگران دهه۷۰ در «کباب‌هاوس»؛ از نصیری تا سروش

ch_42521.jpgشب بخشایش نصیری

روز گذشته مهدی نصیری، سردبیر سابق کیهان به کلاب هاوس آمد. گویا این حضور بیشتر از آنکه برای مخاطبان جذاب باشد برای خود او هیجان‌انگیز بود. شاید این فعال اصولگرا هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کرد که بیش از ۲ هزار نفر در یک شبکه اجتماعی پای صحبت‌هایش بنشینند و او هم نقل مجلس باشد. ذوق‌زدگی او از این اتفاق را حتی می‌­شد در توییت بعد از این گفتگویش هم دید که نوشته بود: «این یکی از بهترین و دلچسب ترین تجربه‌های فرهنگی و ارتباطی عمر من بود.». عنوان این اتاق البته «موانع گفت‌وگو در جمهوری اسلامی؛ با حضور مهدی نصیری» بود چیزی که زیاد مباحث در اتاق به آن متعهد باقی نماند.

111.jpgدر این اتاق افرادی از طیف‌های گوناگون حضور داشتند. از اصلاح‌طلب و اصولگرا گرفته تا برانداز و خبرنگاران خارج از کشور و حتی مدعیان ادامه سلطنتی مثل امیر فخرآور. این اتاق باغث خیر هم شد و دو دوست قدیمی که البته امروز در دو جبهه مختلف در حال فعالیت هستند با هم سلام و علیکی رد و بدل کردند. فیاض زاهد، مشاور وزارت رفاه در این با مهرداد فرهمند، روزنامه‌نگار خارج از کشور سلام و علیک کرد و گفت که خوش حال است که بعد سال‌ها صدای دوستش را می‌شنود و این نوع هم نشینی‌ها را عامل «رفع موانع گفت‌وگو» می‌داند. مهدی نصیری هم خاطراتی از قدیم گفت و نهایتا اشاره کرد که از بعضی از افکار و فعالیت‌های قدیمش پشیمان است.

در آن میان بخشی از گفتگوهای نصیری با فرج سرکوهی و مسعود بهنود، این رقبای پیشین، چالشی شد. بهنود درباره نصیری گفت که «به دلیل سنم بیشتر از همه شماها زمانی که او سردبیر کیهان بود مخاطب قرار گرفتم و بیشتر از ۷۰ بار تهمت قابل تعقیب بهم زده شد از جاسوسی تا اتهام‌های شنیع‌تر. یکی از نویسندگان این تهمت ها که یک تواب بود چند سال پیش با من تماس گرفت و گفت دیگر اعتقادی به خدا و پیغمبر اعتقادی ندارم و عذرخواهی کرد. آن زمان با ۱۰ الی ۱۵ روایت که برخی بسیار غم‌انگیز بود یا ترسناک بود، این دوره بسیار سخت گذشت.»

بهنود بعد از آن اشاره کرد که از آن نوشته‌ها اول قاضی مرتضوی استفاده کرد تا به او اتهام بزند و سپس مجاهدین استفاده کردند تا او را هدف قرار دهند. اما مسعود بهنود با وجود این اتفاقات گفت که از نصیری گذشته است و گفت: «مادرم پیش از مرگ از من خواست بگذر، گفتم گذشتم، گفت بنویس که گذشتی و نوشتم. حال که ۷۵ ساله شده‌ام خواستم بگویم که هیچ نکته سیاهی را نیز در خاطر نگه نداشته‌ام.»

مهدی نصیری هم در جواب مسعود بهنود چیزی جز عذرخواهی برای ارائه نداشت و گفت: «ما در نقدهایی که داشتیم، نیت‌خوانی کردیم، تخطئه کردیم و من امروز به عنوان انسان عصر حیرت از همه خطاها و اشتباهات آن زمان پوزش می‌خواهم و امیدوارم بتوانیم همدلی بین همه ایرانیان ایجاد کنیم. امروز می­‌گویم رای همه ایرانیان با هر گرایشی و دیدگاهی اصل و اساس است.»

الهه هیکس هم در این اتاق از بهاییان و قبرستان خاوران گفت و تاکید کرد: «گفتید ایران ملک همه ایرانیان است، اما چندی است که بهائیان ایرانی را وادار می‌کنند در خاوران مرده‌هایشان را دفن کنند. به نظر کسی مثل شما چرا این رفتار را یک اقلیت دینی در ایران می‌شود. چرا اجازه زندگی به ایرانیان بهایی داده نمی‌شود؟»

مهدی نصیری هم که گویا دیگر حقیقتا از ادبیات کیهانی‌اش برگشته بود در پاسخ گفت: «ما بر اساس حیرت، مبنا و بیس کارمان این است که در عصر غیبت و فقدان معصوم، حجت خدا بر بنده‌ها تمام نمی‌شود و نمی‌توان معامله کافر با هیچ کسی کرد. بر اساس این نگاه هر انسانی حتی ملحد و آتئیست‌ را نمی‌توان کافر خواند. نباید چنین رفتاری با جریانات و دین‌ها و مذاهب گوناگون کرد.»

فرج سرکوهی نفر بعدی بود که خاطراتش از نصیری و کیهان را به او یادآوری کرد، ولی قبل از آن اشاره‌­ای به موضوع گروه کرد و گفت: «امروز آزادی امتیازی ویژه برای گروهی خاص است. همین عدم وجود آزادی همگانی در گفتار و کردار مهمترین مانع گفت و گو است. اما گفته‌های آقای نصیری در مورد عصر حیرت تحول خیلی مهم است که یکی از وابستگان تحجر بیاید و چنین بگوید. اما باز این هم حرکتی از سوی دین به سوی جامعه است. جامعه ما وقتی می‌تواند به گفت‌وگو برسد که از دین و مذهب با هر قرائتی چه ولایت فقیه و چه عصر حیرت برسد به اصل قرار دادن عقل و جامعه.»

سرکوهی در ادامه یک خاطره از یک دادگاه مشترک با نصیری تعریف کرد، البته با دو شاکی متفاوت. در آن دادگاه متهم دیگری نیز حضور داشت که در دادگاه نیوزویک می‌خواند. نصیری که به دلیل غرب‌ستیزی به سرکوهی نزدیکی بیشتری احساس می‌کرد به روزنامه غیر ایرانی خواندن متهم سوم پیش سرکوهی غر زده بود. اما سرکوهی تاکید کرد که بعد از آمدن سردبیر جدید (شریعتمداری) با خود گفت که صد رحمت به کفن دزد اولی.

او در ادامه گفت که مانند بهنود همه آنچه بر علیه‌اش در رزونامه کیهان نوشته شد را می‌بخشد جز کتک خوردن پسرش در مدرسه را. مهدی نصیری هم در آخر گفت که از گفت و گو با آقای سرکوهی و بهنود خوشحال است و این را از معجزاب کلاب هاوس می‌داند.

«کباب هاوس» سروش و ملکیان

پس از مدت‌ها بحث و گفت و گوی سیاسی؛ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کلاب هاوس میان فارسی‌زبانان، بالاخره پای روشنفکران نیز به گفت و گوی کلاب هاوسی باز شد. شب گذشته با حضور مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش، دو نظریه‌پرداز نامدار معاصر در علوم انسانی و موضوعات دینی، گفت و گویی که در گروهی بسته در پلاتفرم زووم برگزار می‌شد همزمان در فضای کلاب هاوس و اینسنتاگرام هم با عنوان «روشنفکری و حقیقت» از سوی «حلقه دیدگاه نو» به اشتراک گذاشته شد.

هر چند که بر خلاف گفت و گوهای کلاب هاوسی، محور این برنامه به مباحثه و پرسش و پاسخ شباهت داشت. آن طور که باید و شاید هم از امکانات کلاب هاوس استفاده نشد و این برنامه همانند جلسات گذشته این حلقه برگزار شد. به همین علت شاید برخلاف آنچه پیش از آن تبلیغ شده بود، نباید این برنامه را به عنوان حضور عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان در کلاب هاوس قلمداد کرد.

222.jpgسخنرانان پس از یک ساعت ارائه نظریات خودشان بر سر موضوعات مطرح شده به گفت و گو پرداختند. بحث اصلی در این گفت و گو تعریف روشنفکری؛ کارکرد آن و مسئولیت روشنفکر در جامعه بود و چون ملکیان آغازگر سخن بود محور اصلی مراسم، تعریف و نقد رویکرد او به روشنفکری با کلیدواژگان «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» قرار گرفت. عبدالکریم سروش نقدش را به این نوع تعریف از روشنفکری ارائه داد و ملکیان هم نقدهای سروش را پاسخ گفت؛ پاسخی که منجر به کوتاه‌آمدن تلویحی سروش از مناظره شد و باقی گفت‌وگوهای دونفره به تعارف و تمجید‌های متقابل گذشت.

البته در سخنان هر دو مهمان برنامه، بحث‌های متنوعی پیرامون چالش روشنفکری و حقیقت، ذات حقیقت، نحوه دسترسی به آن با استناد به نظریات شخصی‌شان و دیگر روشنفکران عصر پسامدرن مطرح شد.

از جمله نکات مهمی که در حین پرسش و پاسخ شرکت کنندگان مطرح شد، نگاه تازه به روشنفکری و کارکرد آن در جهان پسا مدرن بود. تاکید بر دمکراتیزه کردن روشنفکری که از سوی یکی از پرسش‌کنندگان مطرح شد، این سئوال را ایجاد کرد که چگونه می‌توان شهروند ـ روشنفکر در جامعه ایجاد کرد و روشنفکران را از برج عاج خویش پایین کشید. موضوعاتی چون بسط دادن حوزه روشنفکری به کلیه مشاغل و این که هر کسی می‌تواند روشنفکر باشد صرف‌نظر از این که چه حرفه‌ای دارد و کجا کار می‌کند، جای روشنفکر فقط در دانشگاه نیست، نهاد سازی کردن برای بسط روشنفکری در جامعه و نقش گفت و گو و فضای باز در ترویج آن از جمله بحث‌های کلیدی این نشست بود. در این نشست همچنین اشاره شد که باید در دانشگاه‌ها و مدارس آموزش داد که روشنفکری امری منحصر به فرد نیست و همگان می توانند وارد وادی روشنفکری شوند.

در میان بحث‌های نظری میان روشنفکری چند نظریه مورد توجه بیشتر قرار داشت. از جمله آنکه روشنفکر نباید به دنبال تشکیل حلقه فکری و مریدپروری باشد زیرا این حلقه در نهایت به یک جنبش می‌انجامد و چنین امری با کارکرد روشنفکری منافات دارد. همچنین بر این نظر تاکید شد که بیان حقیقت تنها، وظیفه روشنفکر نیست و نباید در جوامعی که دولت‌های استبدادی در آن حاکمند، همه بار حقیقت‌گویی را بر دوش روشنفکران انداخت. بر این نظریه همچنین اشاره شد که در جهان پسامدرن حقیقت بیش از پیش پنهان شده و از این رو دسترسی به ان نیز دشوارتر از گذشته شده است.

در این میان کار به شوخیِ روشنفکری هم کشید؛ شوخی‌هایی درباره نوشته‌های روشنفکران حاضر در نشست که بعضا جدی نیز پنداشته شد. احمد صدری در حین طرح سوالی، کنایه‌ای به ملکیان زد و اشاره کرد که هر کسی فصل چهارم کتابش را بخواند، همه مسائل روشنفکری را دریافته است و ملکیان نیز به مزاح گفت این نوع اشارات دکتر صدری «افترایی» است که ایشان همواره می‌زند.

عبدالکریم سروش نیز در آن میان کلاب‌هاوس را به شوخی «کباب هاوس» خواند و گفت که این پلتفرم به نظرش همین کارکرد را در میان ایرانیان پیدا کرده است. پس از پایان سخنرانی مناظره‌گونه عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان، آفترپارتی در کلاب‌هاوس با حضور سروش دباغ، فرزند عبدالکریم سروش، برگزار شد تا آن جوک قدیمی درباره خانواده سروش بار دیگر در میان کاربران توییتر رد و بدل شود که پروژه سروش دباغ «بسط تجربه ابوی» است. پخش زنده این برنامه همزمان در کانال تلگرامی وب‌سایت زیتون نیز در دسترس بود.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy